اگر بخواهیم به طور مصداقی در رابطه با ضرورت مهارت و دانش سواد رسانهای در حوزه دفاع مقدس نگاهی داشته باشیم؛ میتوان به دو گزارشی که در هفته گذشته در این حوزه تکذیب شدند اشاره کرد. در هر دو خبر استفاده از عکس و تصویر عامل مهمی به شمار میآمدند.
، درباره تأثیرگذاری رسانه بر افکار عمومی و شکل دهی قضاوت آحاد جامعه پیرامون هر پدیده بحثهای بسیار عمیقی وجود دارد. در همین زمینه اصلیترین مبحث در علم ارتباطات با عنوان تأثیر رسانه (media effect) قابل بررسی است. همواره از جمله عناصر تأثیرگذار بر مخاطب میتوان به «عکس یا تصویر» اشاره کرد چرا که انتخاب عکس همواره در فرایند انتقال پیام تعیین کننده برداشت مخاطب از یک خبر یا رویداد است. از ویژگیهای مهم تصویر این است که علاوه بر پیام نهفته در خود، در نوع برداشت و استنباط مخاطب از رویداد نیز تعیین کننده خواهد بود. تقریباً ۳۰ سال پیش «نوآم چامسکی» در مورد روشهای هوشمندانهای که رسانهها در فریب افکار عمومی یا دستکم تحت تأثیر قرار دادن باورها و عقاید آنها به کار میگیرند صحبت کرد.
اکنون سالها از آن زمان گذشته و رسانههای جدیدتر و تاثیرگذارتری مانند توئیتر، اینستاگرام، فیسبوک و تودهای از پیام رسانهای اجتماعی به ظهور رسیدهاند که هریک به دلیل تولید حجم انبوهی از اطلاعات بر مخاطب خود اثر گذار هستند. در دنیای موازی با جهانی که رسانه و ارتباطات نقش تعیین کننده در باورمند کردن جامعه دارند «سواد رسانهای» همواره به عنوان یک اصل مورد مناقشه قرار گرفته است.
دستاورد اصلی ارتقاء سطح سواد رسانهای این است که پیام گیرندگان به سهولت میتوانند فرایند پذیرش صحت یک موضوع را کشف و رمزگشای یا غربالگری فکری کنند. در این بین آشنایی به تاکتیک و تکنیکهای ارتباطاتی و ابزارهای رسانهای نقش تعیین کنندهای خواهد داشت.
اگر بخواهیم به طور مصداقی در رابطه با ضرورت مهارت و دانش سواد رسانهای در حوزه دفاع مقدس نگاهی داشته باشیم؛ میتوان به دو گزارشی که در هفته گذشته در این حوزه تکذیب شدند اشاره کرد. در هر دو خبر استفاده از عکس و تصویر عامل مهمی به شمار میآمدند.
خبر نخست «پیدا شدن تصویری در بقایای لباس یک شهید» و خبر دیگر «ماجرای پیدا شدن قطعه شعری با عنوان «بی سر و سامان توام یاحسین» در جیب یک شهید بی سر» بوده است. هر دو خبر به عنوان «شایعه» نام برده شد و در نهایت تکذیب شدند.
تاکتیک سیاست تدریجی یعنی اینکه برای شکل دادن به باوری خاص، رسانهها با انتشار مطالبی به صورت تدریجی و مداوم مسألهای را برای سایرین مهم جلوه میدهند. این استراتژی برای شکل دادن به تصور یک شخص، یک محصول یا یک واقعه خاص به کار برده میشود. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از جمله رویدادهایی است که همواره به دلیل جایگاهی که در میان جامعه دارد دستخوش سیاست تدریجی میشود.
«ایجاد انحراف از اصل موضوع»، «بزرگنمایی سوژه»، «احساسات بیشتر، تفکر کمتر» و «ایجاد حس مسئولیت کاذب» از زیرمجموعههای تاکتیک سیاست تدریجی هستند. اگر چه هر یک از این مؤلفهها هم به تنهایی توانایی اثرگذاری بر مخاطب را دارند.
در خبر «پیدا شدن تصویری در بقایای لباس یک شهید» شاید اصلیترین عاملی که موجب دست به دست شدن آن در شبکههای اجتماعی شد میتوان به بازنشر آن توسط منبعی مورد موثق اشاره کرد. اما قطعا کاربری که از سواد رسانهای به طور مطلوب برخوردار باشد آگاهی دارد که پیشینه خبر چیست و چگونه آن را صحت سنجی کند چرا که این خبر و تصویر آن مربوط به دو سال پیش بوده است که همان زمان از سوی کمیته جستوجوی مفقودین مورد بررسی قرر گرفت و مشخص شد به هیچ عنوان صحت ندارد و همان ایام هم تکذیب شد.
همچنین در خبر «ماجرای پیدا شدن قطعه شعری با عنوان «بی سر و سامان توام یاحسین» در جیب یک شهید بی سر» نیز توجه به اصل «احساسات بیشتر، تفکر کمتر» حائز اهمیت است. این در حالیست که آن قطعه شعر مصرعی از شعر سروده شده توسط مرحوم آقاسی است که سالها پس از دفاع مقدس سروده است.
عنصر مظلومیت در تصویر و متن هردو خبر آنچنان بالاست که در مخاطبان حس مسئولیت اجتماعی و اشتیاقی ارزشی ایجاد میکند؛ غافل از اینکه هردو خبر نادرست هستند.
تکرار فرایند تأیید یا تکذیب این چنین اخباری در فضای مجازی در نهایت بیشتر از آنکه سازنده و جریان آفرین باشد موجب ایجاد تردید و در نهایت غیرقابل باور کردن مباحث مرتبط با دفاع مقدس خواهد شد.
انتهای پیام
ثبت نظر