فرهنگ و هنر : سال ۱۳۹۷ به ایستگاه آخر رسید و شمارش معکوس برای رسیدن بهار آغاز شده است. امسال هم به روال سالهای گذشته بسیاری از رسانهها عملکرد حوزههای مختلف را بررسی کردند و روی دستاوردها ذرهبین گذاشتند.در بخش فرهنگی نیز بسیاری از رسانهها نظرسنجی برگزار کردند و نتیجهاش را منتشر کردند تا هم به واکاوی بازار فرهنگ بپردازند و هم آثار قابل تامل در یک بازه زمانی یک ساله را به مخاطبان خود معرفی کنند.
امسال برای اولین بار و در آخرین روز انتشار روزنامه «دنیایاقتصاد» در حوزه فرهنگ و هنر نظرسنجی برگزار کردیم و با رای جمع محدودی از منتقدان و کارشناسان فرهنگ و هنر به معرفی آثار قابل تامل سال ۱۳۹۷ پرداختیم. این نظرسنجی تنها یک مشت بهعنوان خروار است و بیتردید جامع و کامل هم نیست و ادعایی هم در این رابطه وجود ندارد. تنها دریچه کوچکی است برای ارزیابی وضعیت فرهنگی و معرفی برخی آثار قابل تامل. حتما آثار درخشان بسیاری در این سال تولید شدند که از نگاه منتقدان و کارشناسان ما دور ماندند و بیتردید در یک جای دیگری به چشم میآیند؛ چرا که اثر هنری درخشان در هر شرایطی راهش را باز میکند.
معیارمان برای معرفی از یکسو بر پایه تجربهگرایی آثار استوار بود و از سوی دیگر مبنایمان این بود که در برخی حوزهها به کشف و معرفی آثار شایسته بپردازیم. کشف آثاری که باوجود شایستگیهایشان کمتر دیده شدند و گاهی رسانهها هم از کنارشان بیتوجه عبور کردند.در این نظرسنجی روی آثاری تمرکز کردیم که سال ۹۷ در ویترین فرهنگی قرار گرفتند اما مثلا کتابی به این لیست راه پیدا کرده که اگرچه اولین بار در ماههای پایانی سال ۹۶ منتشر شد اما در سال ۹۷ دیده شد و جریانساز شد. در نهایت اینکه دونفر از همکارانمان در تحریریه «دنیای اقتصاد» رمان منتشر کردند و آثارشان با اقبال هم روبهرو شد و برای پرهیز از حرف و حدیثهای احتمالی رمانهای «کوچ شامار» نوشته فرهاد حیدری گوران و «خاطرات خانه ابری» نوشته بهنام ناصح را از این نظرسنجی کنار گذاشتیم.
در این بخش چند گزینه قابلتوجه وجود داشت از جمله فیلمهای کوپال ساخته «کاظم ملایی»، «پاپ» احسان عبدیپور، «شعلهور» ساخته حمید نعمتالله، «آشغالهای دوستداشتنی» ساخته محسن امیریوسفی و... اما فیلم «درساژ» به خاطر شیوه تازه روایت قصه و در عین حال توجهش به استانداردهای روایی فیلمسازی، رویکردی میانه را در تجربهگرایی و فیلمسازی در پیش گرفته است. نتیجه نهایی کار فیلمی است که در عین تازهگری در روایت، برای مخاطب عمومی سینما هم جذابیت دارد. این فیلم اولین ساخته پویا بادکوبه است.
عطیه عطارزاده اولین بار در سال ۱۳۹۵ از طریق جایزه شعر خبرنگاران به مخاطبان معرفی شد و کتابش با عنوان «اسب را در نیمه دیگرت برمان» برنده این جایزه شد.دومین مجموعه شعر او در آخرین ماههای امسال با عنوان «زخمی که از زمین به ارث میبرید» توسط نشر چشمه منتشر شد و شیوه سرایش این شاعر را به تثبیت رساند. عطارزاده شاعر متفاوتی است و شعر او پیشنهادهای مهمی را به مخاطبان ارائه میکند. زبان خاص و درهمآمیزی روایت و تصویر و تلفیق آنها با حس مهمترین ویژگی این کتاب است. در بخش شعر کار دشواری نداشتیم. بیشتر کارهایی که بررسی کردیم از حیث کیفیت اثر و بهویژه پیشنهادهای تازه فرمی نکته قابلتوجهی نداشتند. به نظر میرسد شعر تجربهگرای فارسی به شکل و شمایل قابل اعتمادش دچار بحران و تزلزل شده است.
در بخش داستان فقط رمانها را بررسی کردیم و اگر فرصتی باقی بماند سال آینده بخش مجموعه داستان کوتاه را هم به این نظرسنجی اضافه خواهیم کرد.از یک سو وقت ما محدود بود و از سوی دیگر مجموعه داستانهای کوتاه بسیاری امسال منتشر شد که خیلیهایشان درخشان بودند و باید با تمرکز بیشتری معرفی میشد.در بخش رمان اما نظر اکثر کارشناسان کتاب «پرونده کهنه» نوشته نویسنده پیشکسوت رضا جولایی بود. این کتاب توسط نشر آموت منتشر شده و روایتی خواندنی از زندگی محمد مسعود روزنامهنگار است در ۲۸ فصل. رویکرد نویسنده در این کتاب بکر است و با نثری قابل تامل قصه تعریف میکند. این کتاب در حالی بهعنوان بهترین رمان این نظرسنجی انتخاب شد که داستان ایرانی در سالهای اخیر روزهای موفقی را پشت سر میگذارد و کتابهای خواندنی زیادی همین امسال روانه بازار شدهاند.
در این بخش بررسی کتابها را با عنوان عامتر «فرهنگی» در دستور کار قرار دادیم تا بررسیها محدود به پژوهشهای ادبی یا هنری نشود. کتابهای این بخش کمتر تالیفی و عمدتا ترجمهای بودند اما بنای ما بر انتخاب آثار اصیل و تالیفی است. در این بخش هم انتخاب اکثر کارشناسان کتاب «حکایت بلوچ» نوشته دکتر محمود زندمقدم بود. این کتاب ۷ جلدی توسط انتشارات «دنیای اقتصاد» منتشر شده و روایتی جذاب و پژوهشی از زندگی مردمان بلوچ را در دسترس مخاطب قرار میدهد. نویسنده برای این اثر سترگ یک عمر زحمت کشیده است. چنان که در پشت جلد این کتاب هم آمده حکایت بلوچ داستان زندگی است. در باب نام مردم است و نان آنها. درباره آب است و باد و خاک و آتش... در هیچ ورقش غریبهای نیست. همه خویشاوندند و چه زود با خواننده خویشاوند میشوند آدمهای این حکایتِ شگفتانگیز: حکایت بلوچ.
موسیقی شاخهها و سبکهای گوناگونی دارد. موسیقی مناطق مختلف و موسیقی ملی ایرانی، پاپ، راک و... طبیعی است که داوری میان آلبومهای مختلفی که در سال گذشته منتشر شده است، دشوار و شاید غیرممکن باشد. با این حال همچنان که گفته شد، سنگ محک داوری ما نوگرایی، خلق فضاهای تازه و ایجاد زمینههای جدید برای تجربه است. امسال آلبومهای بسیار زیادی منتشر شد. در کنار آلبوم قابلتوجه «نیوش: خواهم گفت» که از سوی گروه نیوش روانه بازار شد و چند آلبوم نوآور دیگر، ما آلبوم «زمان» را انتخاب کردیم. این آلبوم غیر از اجرا در شیوه آهنگسازی و خلق فضای حسی مربوط به دورههای مختلف زندگی، تجربههای متفاوتی را ارائه کرده است.
تئاترها همیشه از یک میزان نوآوری برخوردارند. به ویژه تئاترهای امسال، چه در بخش دانشجویی و چه در بخش حرفهای، تلاشهای مشهودی برای دیگرگونه بودن و متفاوت بودن داشتند. با این حال حتی کارگردانان و نویسندگان بزرگ تئاتر نیز در سال گذشته کمتر توانستند از تلاش برای متفاوت بودن، فراتر بروند. با این حال چند اثر نیز به لحاظ هماهنگی فرم و معنا و همچنین نوآوری در این زمینه، تجربههای موفقتری داشتند. «موی خرس سیاه زخمی» به کارگردانی جابر رمضانی هم در طراحی صحنه، هم در شخصیتپردازی و روایت قصه و هم در کارگردانی، اثری متفاوت از دیگر آثار بررسی شده سال ۹۷ بود.
هنرهای تجسمی، ذاتا نوگرا و تجربهگرا است. در میان بسیاری از نمایشگاهها و رویدادهای تجربهگرایانه که یکی از مهمترین آنها نمایشگاه گروهی شاگردان پرویز تناولی با عنوان «هیچ» در باغ کتاب تهران بود، آثار علیرضا معماریان در «عزای عمومی» را انتخاب کردیم. پیوند دقیق فرم و معنا و چندوجهی بودن آثار ارائه شده نمایشگاه، از مهمترین شاخصهایی بود که چنین انتخابی را رقم زد. این هنرمند حدود ۳۰ لاشه آهوی مرده در جزیره هرمز را جمعآوری کرده و پس از پوسیده شدن آنها، استخوانها را جدا و بار دیگر آنها را مونتاژ کرده است تا اسکلت بدن آهو بازسازی شود.
رویدادها کم نیستند. اثرگذاری رویدادها را نمیتوان دقیقا سنجید. با این حال میتوان از میان انبوه رویدادهای یک سال، آنها را که بیشتر مورد استقبال قرار گرفته یا هنجارها و کلیشههای عمومی را به چالش کشیدهاند، برگزید. انتخاب ما در نهایت پیشنهادی بود که از سوی برخی بزرگان موسیقی ایران به ویژه شهرام ناظری، همایون شجریان، محمد معتمدی و... برای برگزاری کنسرتهای خیابانی ارائه شد. محمد معتمدی پیشنهادش را هم اجرایی کرد و در پارک آب و آتش کنسرتی برگزار کرد. این پیشنهاد بسیار مورد استقبال قرار گرفت و البته انتقادهایی را هم برانگیخت. با این حال این رویکرد، گروهها و چهرههای موسیقی را تحت تاثیر قرار داد و اصطلاحهای تازهای همچون «کنسرت ارزان»، «کنسرت خیابانی»، «کنسرت رایگان» و... ایجاد شد. اما یک رویداد دیگر نیز که البته در ابعادی کوچکتر جریانساز شد، «برگزاری جشنواره تئاتر دانشجویی به زبان فرانسه» بود. این جشنواره که البته دوره چهارمش را تجربه میکند به همت یک استاد دانشگاه به نام «ناهید شاهوردی» شکل گرفته و رقابتی بزرگ را میان دانشجوهای ایرانی درانداخته است.
ثبت نظر