زیگموند فروید یکی از بزرگترین دانشمندان قرن 20 است که مطمئناً شناخت پدر علم روانکاوی میتواند برای علاقهمندان به این علم جذاب باشد.
«شور ذهن» داستان زندگی پدر روانکاوی، زیگموند فروید است که ایروینگ استون(۱۹۸۹-۱۹۰۳) از دوران جوانی وی شروع کرده و تا لحظات پایانی عمر این روانشناس بزرگ را به رشته تحریر درآوردهاست. استون، نویسنده آمریکایی است که بهخاطر نوشتن رمانهایی درباره زندگینامه شخصیتهای تاریخی مشهور، شهرت یافتهاست. وی در دانشگاه کالیفرنیا تحصیل کردهاست و از جمله کتابهای وی میتوان به سور زندگی، همسر جاویدان، گنج یونانی و … اشاره کرد.
اطلاعات ما از فروید، به طور عام شامل نام و رشته کاری او میشود و اگر تخصصیتر شویم با نظریه او آشناییم که عمدتا انتقادات زیادی به وی وارد میکنیم و گاهی این انتقادات بدون داشتن اطلاعات کافی از نظریه فروید است؛ اما همه این انتقادات نشانه آن است که زیگموند فروید، باب جدیدی از روانشناسی را به سوی ما گشودهاست و پایه بسیاری از نظریههای امروزی است.
این امر بدیهی است که برای فهمیدن درست و عمیق هر مسئله، نظریه یا اتفاقی، باید بستری که این مسئله در آن رخ داده یا نظریهای در آن بستر ارائه شده و یا اتفاقی که با توجه به آن شرایط افتادهاست؛ را بررسی کرد تا بتوانیم درک بهتری از آن داشتهباشیم. این کتاب به شما کمک میکند که نظریه فروید را با توجه به بستر اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و حتی مذهبی درک کنید و ویژگی مهم شور ذهن این است که متنی روان و جذاب دارد و نویسنده شما را به دنبال خود میکشاند تا ببینید چه اتفاقاتی در زندگی خانوادگی، علمی و اجتماعی فروید در طول زمان افتادهاست.
بخشی از متن کتاب:
آن دو با گامهای استوار و چهرههای بشاش از کورهراه بالا میرفتند. گرچه شقایقهای نعمانی با گلبرگهای ابریشمین، بعد از عید پاک، پژمرده شدهبودند؛ اما دشت هنوز گلباران نسرین و پامچال بود. او مرد بلندبالایی نبود؛ قدش یک متر و هفتاد میشد؛ با این حال خود را کاملا متناسب با دختری میدید که باوقار کنارش راه میرفت. مارتا برنایس را که چانه و بینی و ابروان معقولی داشت؛ دزدانه نگریست؛ نمیتوانست موقعیتی را که فراهم آمدهبود باور کند. او فقط بیست و شش سال داشت و سخت سرگرم پژوهش فیزیولوژی در انستیتوی پروفسور بروکه بود. هنوز پنج سالی با شور و شر عشق و عاشقی و ده سالی با ازدواج فاصله داشت…
ثبت نظر