اواسط تعطیلات نوروز بود که بحث فروش و اکران نوروزی سینماها با شکل گرفتن موج حمایتی اهالی رسانه و برخی چهرههای سینمایی از فیلم «تختی» داغ شد. در شرایطی که در کنار دو فیلم طنز «رحمان ۱۴۰۰» و «چهارانگشت»، فیلم اجتماعی و جدی «متری شیش و نیم» در رتبه دوم جدول فروش در اکران نوروزی قرار گرفت و حتی فیلم سعید روستایی توانست رکورد فروش روزانه یک فیلم غیرکمدی را هم بشکند، اما فروش کم فروغ فیلم تحسین شده «تختی» و قرار گرفتن آن در انتهای جدول فروش، زنگ خطر و نگرانی دوستداران و علاقهمندان جدی سینما نسبت به کم اقبالی جامعه به یکی از آثار خوب سینمای ایران را به صدا درآورد.
اوج این نگرانیها را در یادداشت هوشنگ گلمکانی منتقد قدیمی سینما میتوانستیم ببینیم: «بیتعارف، این میزان تماشاگر برای چنین فیلمی در جامعه ما شرمآور است. یک شرم اجتماعی. میتوانیم تحلیل کنیم که اوضاع عمومی سینما سلیقه مخاطبان را تقلیل داده، اما در رده دوم جدول فروش، فیلم خوب و جدی «متری شیشونیم» هم هست. بنابراین موضوع پیچیدهتر از چنین تحلیل سادهای است. به هر حال بهنظر میرسد شمار مخاطبان جدی و متوقع و مدعی و معترض به اوضاع عمومی سینما آن قدر هست که انتظار داشته باشیم فروش فیلمی چون «غلامرضا تختی» با چنین رقمی در انتهای جدول فروش اکران نوروزی نباشد، اما حالا این طوری اسباب شرمندگی است. من که شرمم آمد؛ کسانی که فیلم را ندیدهاند، نمیدانم.»
مملکت روزنامهنخوان «تختی» را هم نمیبیند
نگاه اجمالی به جدول فروش اکرانهای نوروزی در سالهای گذشته گویای این واقعیت است که در این ایام همواره فیلمهای کمدی فروش بهتری دارند و در ایام فراغت نوروزی نیز مخاطبان تماشای فیلم مفرح را به دیگر فیلمها ترجیح دادند. بر این اساس، استقبال مخاطبان نوروزی امسال از فیلمهای کمدی اتفاق تازهای نیست. امیرحسین علمالهدی کارشناس سینما و مدیر سابق گروه هنر و تجربه درباره دلایل صدرنشینی همیشگی فیلمهای کمدی در جدول اکران نوروزی و اقبال مخاطبان به آثار طنز میگوید: «مردم ایران ثابت کردهاند که به فیلمهای کمدی چه کیفی و چه غیرکیفی بیشتر علاقه دارند. طیف کسانی که فیلمهای کمدی را میبینند هم یک پژوهش جدی میخواهد سطح سواد، میزان درآمد، توجهشان به سینما و... را باید بررسی کرد. تا این پژوهش درنیاید ما نمیتوانیم بهدلیل متقن دسترسی پیدا کنیم.»
از سوی دیگر رقابت فیلم سعید روستایی با «رحمان ۱۴۰۰» برای صدرنشینی در اکران نوروزی و استقبال خوب مخاطبان از این فیلم خوب و جدی نشانهای است بر ابطال این فرضیه که وضعیت عمومی سینما سلیقه مخاطب را تقلیل داده است، اگرچه کارشناسان سینمایی بر این باورند که این سینما نیست که سلیقه مخاطب را تقلیل داده بلکه فضای عمومی جامعه در سلیقه مخاطب تأثیرگذاشته است. علمالهدی در این باره میگوید: «مگر سینما چقدر مخاطب دارد؟ طی سال گذشته حدود ۲۷ میلیون نفر به سینماها رفتند یعنی تعداد کل مخاطبان سینمای ایران در سال گذشته برابر است با بینندگان یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب.
یک برنامه تلویزیونی ممکن است ۳۰ تا ۴۰ میلیون مخاطب داشته باشد، شبکههای اجتماعی ۷۰ میلیون بازدیدکننده دارد. در نهایت شبکه نمایش خانگی و پس از آن سینما هم میتواند سهمی در تقلیل فرهنگ داشته باشد اما سینما با این درصد مخاطب نمیتواند در رأس قرار بگیرد. کمی واقع بین باشیم. مملکتی که کتاب نمیخواند، روزنامه نمیخواند و حرف جدیدی برای گفتن ندارد چه انتظاری دارید که فیلم «تختی» بفروشد. فروش فیلم خوب حاصل یک اتمسفر ادبی و فلسفی است وقتی این دو را از فضای جامعه میگیرید و حرف جدید نمیزنید و بحث در نمیگیرد چطور میتوانید فروش چنین سینمایی را انتظار داشته باشید. به سریالهای نوروزی تلویزیون نگاه کنید اینها چه بار اندیشهای برای مخاطب داشتند؟ آوردهشان چه بود؟ در چنین فضایی و در ارکستری که هر کسی ساز خودش را میزند چه انتظاری دارید سینما آهنگ مجزایی بنوازد و «تختی» بیشتر از «رحمان ۱۴۰۰» بفروشد.»
قربانی چینش غلط اکران نوروزی
اما اینکه چرا فیلم «تختی» بهرام توکلی که در ایام جشنواره جزو آثار منتخب مخاطبان بود و نمره قابل دفاع منتقدان را هم دریافت کرد در اکران عمومی موفق ظاهر نشده ابهامی است که به اعتقاد تحلیلگران این حوزه منشأ آن را باید در موقعیت استراتژیک غلط اکران نوروز جستوجو کرد. علمالهدی معتقد است که نوروز وقت اکران «تختی» نبود: «یکی از دلایل شکست «تختی» اکران آن در ایام نوروز است، فیلم «تختی» مناسب اکران نوروز نیست. اساساً اکران ۷ فیلم در این ایام اشتباه استراتژیک است. سینمای ایران در عید باید نهایتاً ۵ فیلم اکران کند چون ظرفیت بیش از این را ندارد. از نظر من فیلم «رحمان ۱۴۰۰» و «متری شیش و نیم» سعید روستایی ۵۰ میلیارد بفروشد بهتر از این است که ۷ فیلم داشته باشیم که میانگین فروش سه فیلم آن ۱۰ میلیارد شود و سه تای آن شکست بخورد.»
ستارهها میفروشند
او عدم حضور سلبیرتیها و نبود مؤلفههای تبلیغاتی را از دیگر دلایل دیده نشدن «تختی» در ایام نوروز میداند: «تختی» نام قابل اعتنایی است اما ما با سینما مواجه هستیم با کاراکتر و استار و سلبریتی طرف هستیم، وقتی با زبان سینما صحبت میکنیم باید تمام ادبیات سینما را رعایت کنیم. «تختی» فاقد مؤلفههای سینما از منظر تبلیغات است و چهره سینمایی ندارد. فیلمهای پرفروش صدر جدول هر کدام از حضور یک یا دو هنرپیشه معروف بهره بردهاند؛ «رحمان ۱۴۰۰» محمدرضا گلزار و مهران مدیری، «متری شیش و نیم» پیمان معادی و نوید محمدزاده، «چهار انگشت» جواد عزتی و امیر جعفری را دارد. حضور چهرهها فاکتور مهم برای فروش است. شاید اگر امیر جدیدی در «تختی» بازی میکرد وضعیت متفاوت بود.» علمالهدی معتقد است «تختی» گرچه فیلم خوبی است اما نام تختی به تنهایی نمیتواند مردم را به سینما بکشاند مردم فقط برای دیدن فیلم خوب به سینما نمیروند و مشتاق دیدن چهرهها هستند.
بررسی فیلمهای پرفروش سال گذشته هم نشان میدهد که حضور بازیگران پولساز سینمای ایران از جمله نوید محمدزاده (مغزهای کوچک زنگ زده)، امیر جدیدی (قانون مورفی)، سام درخشانی (تگزاس)، پژمان جمشیدی (تگزاس)، رضا عطاران (هزار پا و مصادره) و جواد عزتی (هزارپا، لاتاری و پارادایس) و... را میتوان عمدهترین دلیل موفقیت این آثار در گیشه عنوان کرد. علمالهدی میگوید: «همه جای دنیا ستارهها مهم هستند چون بخش سینمارو و بخشی که بهدنبال پرکردن اوقات فراغت است به ستارهها نگاه میکند و نه صرفاً کیفیت فیلمها.» او فارغ از مباحث فنی از منظر رفتاری هم تحلیلی بر دلایل دیده نشدن تختی دارد: «من معتقدم مطرح شدن بحث خودکشی تختی پس از چندین دهه و از بین رفتن رازآلودگی مرگ آن ممکن است برای مردم خوشایند نباشد. مردم همچنان تختی کشته شده را بیشتر دوست دارند تا تختی که خودکشی کرده است؛ البته اینها همه نیاز به بررسی و پژوهش دارد.»
معیار خوب یا بد بودن فیلم فروش نیست
اما فارغ از مباحث مطرح شده این کارشناس سینمایی بر نکتهای مهم تأکید دارد که آمار و ارقام مطرح شده را در سایه قرار میدهد: «یادمان باشد که قرار نیست معیار خوب یا بد بودن فیلم را به فروش گره بزنیم. خیلی از فیلمهای مطرح سینما نفروختند ولی به مرور زمان توسط مخاطب کشف شدند مگر فیلم «پنهان» میشائیل هانکه فیلم پرفروشی بود، «مسیر سبز» چقدر در سینمای امریکا فروخت؟ اما این فیلمها در ذهنها مانده است. اصولاً فیلم خوب در همه جای دنیا در طول زمان مخاطبش را پیدا میکند نه در برهه یک یا دو ماهه.»
این کارشناس سینمایی با تأکید دوباره بر این نکته که میزان فروش معیار خوب یا بد بودن فیلم نیست یادآور میشود: «مثل این است که یک کارخانه صنعتی دمپایی تولید کند و یک نفر دیگر عمری بگذارد و مینیاتور بکشد قطعاً کارخانهدار برد مالی میکند اما بعد از ۵۰ سال یکهو ارزش تابلو سهراب سپهری مشخص میشود و فروش خیرکننده را تجربه میکند. فیلم عباس کیارستمی، سهراب شهید ثالث، گدار، تارکوفسکی و خیلی از فیلمسازانی که در حوزه اندیشه حرفی برای گفتن داشتند هم در اکران شکست خوردند و در گذر زمان مخاطبشان را پیدا کردند. مگر «بچههای آسمان» و «خیلی دور خیلی نزدیک» فیلمهای پرفروشی بودند اما چرا در ذهنها ماندگار شدند.
اکران نوروزی چیدمان هوشمندانهای نبود
همایون اسعدیان
فیلمساز
در دو هفته اخیر برخی از دوستان برای دفاع از فیلم «تختی» که حتماً فیلم ارزشمند و قابل دفاعی است عباراتی مثل «شرم بر ما باد» و... را بهکار بردهاند که به اعتقاد من توهین به مردم است. ما حق نداریم برای دفاع از یک فیلم ارزشمند مخاطبان را زیر سؤال ببریم. یادمان باشد این اولین بار نیست که یک فیلم خوب در سینمای ایران تجربه خوبی در گیشه ندارد، بسیاری از فیلمهای خوب از استقبال عام مخاطب برخوردار نبودند. اولین بار هم نیست که یک فیلم تجاری فروش خوبی دارد. تجربههای بسیار داشتیم که فیلمهای تجاری در مقابل فیلمهای بخش فرهنگیتر فروش موفقتری داشتهاند.
من هم معتقدم که چینش مناسبی در اکران نوروز نداشتیم و قبل از عید هم این موضوع را به متولیان مربوطه متذکر شدم که اکران ۷ فیلم برای نوروز اشتباه است چرا که مخاطب در تعطیلات نوروز یا حتی در یک ماه نهایتاً ۲ یا ۳ فیلم را میبیند و در میان ۷ فیلم نوروز قطعاً فیلمهایی را انتخاب میکند که به نظرش مفرحتر است. در این میان اگر فیلم خوب و جدی «متری شیش و نیم» موفق است بهخاطر سوابق فیلم و سازندگانش و فضای تبلیغاتی است که مخاطب را به سینما میکشاند. باور من این است که «تختی» با پتانسیل و ارزشهایی که دارد اگر مثلاً در تابستان اکران میشد قطعاً فروش بهتری را تجربه میکرد و البته کسی هم توقع ندارد که این فیلم مثلاً شبیه فیلم طنز «رحمان ۱۴۰۰» بفروشد اما مسلماً در فصل دیگر اکران مخاطبان بیشتری را با خود همراه میکرد. تأکید میکنم ترکیب فیلمهای اکران نوروز چیدمان هوشمندانهای نبود.
فیلمهای مفرح اولویت انتخاب نوروزی خانوادهها
رضا سعیدیپور
مدیر سینما آزادی
باید به سازندگان فیلم «تختی» برای ساخت چنین فیلمی تبریک گفت اما به اعتقاد من عید نوروز زمان مناسبی برای اکران این فیلم نبود. تجربه اکران نوروز در سالهای گذشته ثابت کرده است که عموماً انتخاب خانوادهها در این ایام فیلمی است که فضای مفرحتری دارد. در تعطیلات ابتدایی سال معمولاً خانوادهها به سینما مراجعه میکنند و طبق برآورد نظرعمومی خانواده، فیلم را برای تماشا انتخاب میکنند که عموماً فیلمهای طنز در اولویت قرار دارد یا فیلمهای اجتماعی مثل «ابد و یک روز» یا «متری شیش و نیم» که در جشنواره پرمخاطب بوده و فضای تبلیغاتی خوبی در ایام جشنواره حول آنها شکل گرفته است.
«تختی» فیلمی مستندگونه درباره قهرمان ملی حماسهساز است و در میان ۷ فیلم اکران شده نسبت به کمدیهای «رحمان ۱۴۰۰» و «چهار انگشت» و فیلم اجتماعی «متری شیش و نیم» شانس کمتری در متقاعد کردن همه اعضای یک خانواده ۴ نفره برای تماشا دارد. یک ایرانی که به طور متوسط هر دو سال یک بار به سینما میرود سعی میکند فیلمی انتخاب کند که اوقات فراغتش را به شکلی سپری کند. قرار گرفتن فیلم «تختی» کنار این فیلمها قاعدتاً فروش این فیلم را تحت تأثیر قرار میدهد. گرچه «تختی» بواقع فیلم خوبی است و من هم در ایام جشنواره و هم در اکران عمومی آن را دیدم و لذت بردم. همه تماشاچیهای این فیلم هم راضی از سالن بیرون میآیند؛ اتفاقی که ما (در سینما آزادی) درباره دیگر فیلمهای در حال اکران تجربه نکردهایم و در ۶ فیلم دیگر این رضایت کامل از اکران را نداشتیم اما راجع به «تختی» داشتیم.
نرگس عاشوری
ثبت نظر