یکى از برجستهترین خدمات فرهنگى آیتالله مرعشى نجفى، بنیاد کتابخانه بزرگى است که در جهان از شهرت و اعتبار ویژه برخوردار است. با این کار سترگ، ایشان یکى از بزرگترین انقلابهاى فرهنگى تاریخ ایران و اسلام را رقم زده است. از این رو، در مجامع علمى، فرهنگى و تحقیقى جهان از وى با نام بزرگ فرهنگبان میراث اسلامى یاد مىشود.
مرحوم آیتالله العظمی ىسید شهابالدین مرعشى نجفى در صبحگاه بیستم صفر ١٣١٥هجری قمری در نجف اشرف در کشور عراق در یک خانواده سرشناس علمى و مذهبى زاده شد.
نخست نزد پدر بزرگوارش آیتالله سید شمسالدین محمود حسینى مرعشى نجفى (متوفى١٣٣٨ق)، که خود از علماى بزرگ آن زمان به شمار مىآمد، و نیز شیخ مرتضى طالقانى، شیخ محمدحسین اصفهانى، حاجیه خانم بىبى شمس شرفبیگم طباطبایى، جدّه مادرى خود، مقدمات علوم را بیاموخت.
علم تجوید و قرائت قرآن کریم و تفسیر را از پدر خود و میرزا ابوالحسن مشکینى، شیخ محمدحسین شیرازى، سید هبةالدین شهرستانى و سید ابراهیم شافعى رفاعى بغدادى. علم انساب را نیز از پدر و سید رضا موسوى غُریفى صائغ بحرانى، و برادر او، سید مهدى غُریفى.فقه و اصول را از پدر، شیخ مرتضى طالقانى سید محمدرضا رفسنجانى، شیخ غلامعلى قمى، میرزا ابوالحسن مشکینى، سید آقا شوشترى، میرزا محمدعلى کاظمینى، شیخ عبدالحسین رشتى، میرزا آقا اصطهباناتى، شیخ موسى کرمانشاهى، شیخ نعمت الله لاریجانى و سیدعلى طباطبایى یزدى، علوم ریاضى و هیئت را از شیخ عبدالکریم بوشهرى، سید ابوالقاسم موسوى خوانسارى، دکتر عندلیب زاده، میرزا محمود اهرى، آقا محمد محلاتى، شیخ عبدالحمید دشتى، میرزا احمد منجم و سید کاظم عصار.علم طب را از پدر، محمدعلى خان مؤید الاطباء.
علم رجال و درایه و حدیث را از پدر، سید ابوتراب خوانسارى، میرزا محمد تهرانى، شیخ عبدالله مامقانى و میرزا ابوالهدى کرباسى. فقه و اصول استدلالى را از بزرگترین استاد اصول در نجف اشرف، شیخ ضیاءالدین عراقى، سید احمد بهبهانى، شیخ احمد کاشف الغطاء، شیخ على اصغر ختائى تبریزى، شیخ محمدرضا مسجدشاهى. مدت سه سال نیز در سامرِّا و کاظمین دوره تکمیلى فقه و حدیث و رجال را از سید حسن صدر آموخت؛ و اصول را از شیخ مهدى خالصى فراگرفت و مجدداً به نجف بازگشت و علم کلام را از پدر خود و شیخ محمدجواد بلاغى و شیخ محمداسماعیل محلاتى و سید هبةالدین شهرستانى آموخت.
آیتالله مرعشى یکى از معدود علمایى است که از استادان زیادى کسب فیض کرده است. او در بسیارى از علوم سرآمد اقران خود بود. استادان ایشان در شمار برجستهترین استادان حوزه علمیه نجف اشرف که در آن زمان بزرگترین مرکز علمى جهان تشیع به شمار مىرفت قرار داشتند. دیرى نپایید که با بهره گیرى از استادان خود، به اخذ درجه اجتهاد که بالاترین درجه علمى حوزههاى علمیه است ـ نایل گردید.
بیشتر نیاکان ایشان عالمانى دین پژوه یا پزشکانى حاذق و یا حاکمانى صالح و باتدبیر بودند. بیش از دویست سال حکومت طبرستان آن روز (مازندران و گلستان فعلى) دردست اجداد ایشان بوده است. سید قوامالدین مرعشى، معروف به میربزرگ، سرسلسله سلاطین مرعشى طبرستان در سده هشتم هجرى است که قبر شریفش در شهر آمل در ایران زیارتگاه اهل آن دیار است.
سلسه نسب ایشان با ٣٣ واسطه به حضرت امام زین العابدین على بن الحسین (ع) مىرسد. نسب سادات مرعشى از معتبرترین سلسله نسبهاى سادات به شمار مىآید که بیشتر در شهرهاى قم، تهران، رفسنجان، دماوند، قزوین، مازندران، خوزستان و آذربایجان سکونت داشتهاند.
آیتالله مرعشى چند سال پس از نیل به مقام رفیع اجتهاد، در سال ١٣٤٢قمری به ایران سفر کرد و پس از تشرف به مشهد مقدس، به تهران رفت و در آنجا لحظهاى از تحقیق و استفاده از استادان برجسته بازنماند و از بزرگانى چون شیخ عبدالنبى نورى، شیخ حسین نجمآبادى و میرزا طاهر تنکابنى بهره گرفت.
سرانجام در سال ١٣٤٣قمری به قم رفت و به دعوت و درخواست آیتالله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، مؤسس حوزه علمیه قم، در آنجا سکونت اختیار کرد. از همان سال به عنوان مدرس رسمى درجه اول حوزه علمیه برگزیده شد. دیرى نپایید که در شمار مراجع تزرگ تقلید درآمد و میلیونها نفر از شیعیان کشورهاى مختلف، از جمله ایران، عراق، لبنان، کویت، احساء و قطیف عربستان، امارات عربى، بحرین، پاکستان، هند و ترکیه و بخشى از کشورهاى آفریقایى، مانند زنگبار، از ایشان تقلید مىکردند.
آیتالله مرعشى طى٦٧ سال تدریس در حوزه علمیه قم، در تحکیم پایههاى این حوزه نوپاى علمى لحظهاى درنگ نکرد. حاصل این تلاش هزاران شاگردى است که تربیت نمود و هر کدام خود از مشاهیر و مدرسان حوزه و دانشگاهاند.
بنیاد چندین مدرسه علمى و مسجد و حسینیه و مراکز درمانى و کتابخانه در قم و دیگر شهرستانها و خارج از کشور و نیز احیا و انتشار آثار علمى دانشمندان متقدم اسلامى و تشویق و ترغیب محصلین به استفاده از آنها، از جمله خدمات ارزنده آن فقید سعید به شمار مىآید.
موقعیت علمى و اطلاعات گسترده وى در علوم و فنون مختلف، از تألیفات و آثارى که بر جاى گذارده و بیشترین آنها به عربى است آشکار مىشود از جمله کتاب ملحقات الاحقاق، در کلام و عقاید و فضایل ائمه اطهار(ع)، که در تألیف آن به بیش از پنج هزار اثر از منابع اهل سنت مراجعه شده است؛ و طیّ چهل سال به جمعآورى و تدوین این اثر مهم پرداختهاند؛ و تاکنون ٣٦ جلد آن به اهتمام متولى کتابخانه چاپ و منتشر گردیده است.
همچنین حاشیه بر عروه الوثقى، در دو جلد؛ منهاج المؤمنین، در فقه، در دو جلد؛ تقریرات قصاص، در سه جلد، که یکى از شاگردان ایشان جمعآورى نموده است؛ طبقاتالنسّابین، که در نوع خود یکى از بىنظیرترین آثار تألیف شده در این باره است؛ حاشیه بر کفایةالاصول، در دو جلد؛ حاشیه بر رسائل، در یک جلد؛ المشاهد و المزارات، در یک جلد بزرگ؛ اعیان المرعشیین، در یک جلد بزرگ؛ المعوّل فى امر المطوّل، در یک جلد؛ علماءالسادات، در یک جلد؛ مسارح الافکار یا حاشیه بر تقریرات شیخ مرتضى انصارى، در یک جلد؛ الفوائد الرجالیه، در یک جلد؛ کشف الارتیاب، در نسب، یک جلد؛ المُجدى فى حیاة صاحب المَجدى، در یک جلد؛ رفع الغاشیة عن وجه الحاشیة، در منطق، یک جلد؛ الردّ على مدعى التحریف، تعلیقه بر عمدةالطالب، در علم نسب.
همچنین کتاب عظیم مشجرات آل رسول الله الاکرم (ص) که در برگیرنده شجره سادات ایران و دیگر کشورهاست و در چند جلد تألیف شده و متأسفانه به صورت مسودّه و ناقص است. سفرنامه اصفهان ـ شیراز ـ سامرّا و آذربایجان. تعداد عناوین آثار علمى ایشان ـبا احتساب برخى که مسودّهاند یا کامل نیستندـ بالغ بر ١٥٠ اثر است و تعدادى از آنها تاکنون چاپ و منتشر شده است.
ایشان یکى از پیشکسوتان وحدت میان مذاهب اسلامى است. آیت الله مرعشى با ارتباط مکاتبهاى که با علماى بزرگ فرق اسلامى در کشورهاى مختلف برقرار ساخت، موفق به اخذ بیش از ٤٥٠ اجازه روایت حدیث گردید. تصویر بخشى از این اجازات به ضمیمه زندگینامه هر یک از صاحبان اجازه در المسلسلات فى الاجازات، به عربى، در دو جلد بزرگ ـکه به کوشش متولى محترم کتابخانه گردآورى شدهـ چاپ و منتشر گردیده است. همچنین کتاب الاجازةالکبیرة که دربرگیرنده اسامى اجازهدهندگان به معظمله با ذکر طریق روایتى هر یک از آنها مىباشد از سوى این کتابخانه چاپ و منتشر گردیده است.
ایشان هزاران اجازه روایت حدیث به طلاب و محصلان و استادان حوزه و دیگر واجدان شرایط ـاز سالهاى ١٣٣٩ق تا آخرین روز زندگى خودـ اعطا کردهاند، که تولیت محترم کتابخانه بیشتر آنها را جمعآورى کرده است. آیت الله مرعشى را شیخ الاجازه عصر خویش نیز خواندهاند.
سجایاى اخلاقى و احاطه ایشان بر علوم و فنون گوناگون، و ریاضتها و مجاهدات ایشان بیرون از شمار است. در ادوار زندگى با ارباب دانش و بزرگان دینى، اسلامى و غیراسلامى، دیدار و ملاقاتهاى مهمّى داشته و پیوسته دانشگاهیان و پژوهشگران به ایشان مراجعه کردهاند. برخى از شخصیتهایى که آیتالله مرعشى با آنها دیدار کرده است عبارتاند از: تاگور، شاعر و فیلسوف مشهور هندى، علامه رشید رضا مصرى مؤلف تفسیر المنار، شیخ طنطاوى جوهرى مصرى صاحب تفسیر الجواهر، کشیش و مؤلف بزرگ انستانس کرملى در بغداد، پرفسور هانرىکربن فرانسوى.
یکى از برجستهترین خدمات فرهنگى آیتالله مرعشى نجفى، بنیاد کتابخانه بزرگى است که در جهان از شهرت و اعتبار ویژه برخوردار است. با این کار سترگ، ایشان یکى از بزرگترین انقلابهاى فرهنگى تاریخ ایران و اسلام را رقم زده است. از این رو، در مجامع علمى، فرهنگى و تحقیقى جهان از وى با نام بزرگ فرهنگبان میراث اسلامى یاد مىشود.
او پس از نزدیک به یک قرن کوشش در جهت اشاعه فرهنگ اسلامى و احیاى تفکرات شیعى و خدمات ارزنده علمى و اجتماعى، سرانجام در روز چهارشنبه هفتم صفر ١٤١١/هفتم شهریور ١٣٦٩ در ٩٦ سالگى بر اثر سکته قلبى دیده از جهان فرو بست.
به همین مناسبت، دولت جمهورى اسلامى ایران سه روز عزاى عمومى اعلام کرد. نیز در کشورهاى پاکستان و لبنان سه روز عزاى عمومى اعلام گردید. پیکر مطهر آیتالله مرعشى طى مراسم باشکوهى قبل از ظهر جمعه نهم صفربا حضور میلیونی مردم ایران و مقامات بلندپایه لشکرى و کشورى و مراجع عظام، مدرسین و علماى حوزههاى علمیه و نیز نمایندگان سیاسى کشورهاى اسلامى در ایران تشییع گردید.
سالها قبل از رحلت ایشان، تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) محل دفنى براى ایشان در داخل حرم و در نزدیکى ضریح مطهر در نظر گرفته بود، لیکن حسب وصیتشان که مرقوم فرمودهاند: «مرا در راهروى ورودى کتابخانه زیر پاى محققانى که براى مطالعه و تحقیق به این کتابخانه مراجعه مىکنندـ دفن نمایید»، در راهروى کتابخانه بزرگى که خود آن را بنیاد نهاد است به خاک سپرده شد.
گفتنى است که وزارت پست جمهورى اسلامى ایران، به منظور تجلیل از مقام شامخ نادره روزگار، یک تمبر زیبا مزّین به تصویر ایشان و نمایى از ساختمان کتابخانه چاپ و منتشر کرد. درباره زندگینامه ایشان مىتوان از کتابهاى شهاب شریعت، بر ستیغ نور، قبسات فى حیاة سیدنا الاستاذ، همچنین از وصیتنامه الهى ـ اخلاقى ایشان استفاده نمود.
سفارش می کنم اورا (فرزند ارشد ایشان جناب حجت الاسلام سید محمود مرعشی نجفی) به دوری جستن از بی کاری و بطالت و صرف عمر عزیز در چیزهایی که نفعی ندارد . روایت شده است که : «ان الله تعالی شانه یبغض الشباب الفارغ = خداوند تعالی , جوان بی کار را دشمن می دارد »
و سفارش می کنم به اینکه کیسه ای که درآن خاک مرقد ائمه طاهرین (علیهم السلام) و اولاد آنان و قبور اصحاب و بزرگان را جمع آوری کرده ام , برای تیمن و تبرک با من دفن نمائید و مقداری از آن را هم زیر صورت و قدری محاذی صورت بریزند .
و سفارش می کنم او را به اینکه لباس سیاهی که در ماه های محرم و صفر می پوشیدم , با من دفن شود .
و سفارش می کنم به سجاده ای که هفتاد سال بر آن نماز شب به جا آورده ام , با من دفن شود .
و سفارش می کنم او را به تسبیحی از تربت امام حسین (علیه السلام) که با آن در سحرها به عدد آن استغفار کرده ام , با من دفن شود .
و سفارش می کنم به دستمالی که اشکهای زیادی در رثای جدم حسین مظلوم و اهل بیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم , بر روی سینه در کفنم بگذارند .
و سفارش می کنم او را که پیوسته با طهارت و وضو باشد , چه آن خود سبب نور باطن و برطرف کننده آلام و اندوه ها است .
و سفارشش می کنم که جنازه مرا رو به روی مرقد مطهر بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) قرار داده , و در این حال یک سر عمامه ام را ضریح و سر دیگر را به تابوت بسته , به عنوان دخیل , و در این هنگام مصیبت و داع مولای من حسین مظلوم با اهل بیت طاهرینش را بخوانند .
و سفارش می کنم او را که جنازه مرا در حسینیه ای که برای عزای جدم تاسیس کرده ام قرار داده و همین عمل بستن عمامه را را تکرار کنند . بدین ترتیب که یک سرآن را به منبر سید الشهداء (علیه السلام) و سر دیگر با به تابوت بسته و همان گونه مصیبت وداع را بخوانند .
و سفارش می کنم او را که دامن همت به کمر زده و با اراده تمام و آهنین آماده ترویج دین حنیف و دفاع از مذهب حقه اثنی عشری باشد , چه این مذهب غریب است و با فریاد بلند آوا سر می دهد : آیا کمک کننده ای هست که دفاع از من کند ؟ و نمی بینیم کسی لبیک گفته و ناله او را پاسخ دهد مگر عده کمی که پروردگار کوششهای آنان را سپاسگذاری کند .
و سفارش می کنم به کم کردن معاشرت و همنشینی , زیرا معاشرت در این زمان هم منع دارد و هم خطر , و کم انجمنی است که خالی از بهتان و غیبت در حق مومنین و عیب جویی و تحقیر و ضایع کردن حقوق و برداری آنان باشد .
و سفارش می کنم او را به مداومت این دعا پس از ذکر رکوع خصوصا در رکعت آخر :
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحقهم»
«پروردگارا ! بر محمد و خاندانش درود فرست و ترحم بر عجز ما کن , و به حق آنان پناهمان بده و به دادمان برس»
و سفارش می کنم کوشش کند که بدن من در همین کتابخانه دفن شود , حتی اگر در بیرون شهر قم اجل من فرا رسد .
فرزند حضرت آیت الله مرعشی می فرمایند : اینجانب انگیزه سفارش دفن در کتابخانه را از ایشان سوال کردم که چنین بیان داشتند : «حقیر با آنکه محل دفن مناسبی در حرم مطهر بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) برایم از سالیان قبل در نظر گرفته شده , لکن میل دارم در کنار کتابخانه عمومی زیر پای افرادی دفن شوم که به دنبال مطالعه علوم آل محمد (صلی الله علیه و آله) به این کتابخانه می آیند .»
آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند.
حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان ! شهریار این شعر را خواند :
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟
گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند . گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید . چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام. از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .
مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید . شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده , من آن خواب را دیده ام .
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است وخوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است . بلی , این بزرگواران , خاندان کرم هستند و همه ما در ذیل عنایات آنان به سر می بریم .
برچسب ها
ثبت نظر