Fa En چهارشنبه 7 آذر 1403 ساعت 10 و 21 دقیقه

کتابی درباره نقاشی‌خط منتشر شد

کتابی درباره نقاشی‌خط منتشر شد

کتاب «از سرگشتگی نقاشیخط تا گویشی بنام خطاشیک» نوشته اسماعیل رضایی با موضوع تفسیر، توضیح و توصیف در حوزه نقاشی‌خط منتشر شد.

سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت 20:12

 ، به گفته نویسنده، این حاصل تالیف‌ها و تجربه‌های عملی و نظری ۳۰ ساله او در حوزه خطاشیک (نقاشی‌خط) است که در ۲۰۴ صفحه به رشته تحریر درآمده و توسط نشر سهراب منتشر شده است.

او همچنین اظهار کرد: برداشت معنای اولیه در میان عموم هنرمندان ایران این است که این هنر از ترکیب دو فرایند نقاشی و خط تشکیل‌ شده که آن را نقاشی‌خط نامیده‌اند، اما به سبب اصالت و فلسفه پیدایش خط و نقاشی‌خط، تعریف مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط) تاکنون مغفول مانده است.

اسماعیل رضایی ریشه مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط) را در انتزاع و تجرید دانست و گفت: بر این اساس تعریف خط  و خطاشیک (نقاشی‌خط) بسیار پیچیده می‌نماید. بیان تصویری، پتانسیل و انرژی حروف الفبا در دوره‌های هنری گذشته ایران و در اغلب فرهنگ‌ها مدنظر هنرمندان و هنردوستان خط بوده و در هر دوره بنا به اقتضای زمان و هدف هنرمندان دستخوش تغییر بوده است.

او در ادامه افزود: در قرن اخیر در ایران استفاده حروف در آثار با ماهیت جدیدی به‌نام نقاشی‌خط شکل گرفته که هرکدام در راستای اهداف هنرمندان به جهتی مختص و وام‌دار مکتبی است. لیکن تاکنون سرایت این مکتب نقاشی‌خط، در ایجاد و تعریف صحیح مکتب نوظهوری به‌نام مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط)، در دسترس نبوده و به‌صورت علمی مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته است. تعریف‌های مختلفی در جامعه امروزی از مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط) منتشر می‌شود. هرکدام در جایگاه خود می‌تواند مفهومی از یک نوع مکتب باشد اما تعریف‌های منتشرشده تا کنون منحصراً نتوانسته است در باب و تفسیر، توضیح و توصیف مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط) قرار گیرد.

این خطاط ادامه داد: به دلیل نبودن منابعی معتبر در برقراری نظامی متحد در جهت کاربرد و اصول و قواعد مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط)، در ایران، پس از ظهور و پیدایش آن عده‌ای نسبت به پیدایش آن واکنش نشان دادند. اما حقیقت این مکتب چیزی دیگر است. مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط)، یک بیان تجسمی بسیار بالا دارد و از بضاعت و قابلیت‌های قابل‌توجهی برخوردار است. زبان خطاشیک (نقاشی‌خط)، با داشتن ویژگی‌های ایرانی و خارجی و با تکیه‌ بر مبانی هنرهای تجسمی و تأثیرپذیری از مکاتب مختلف هنری، چه از مکاتب هنری غرب و چه از مکاتب هنری شرق، خود می‌تواند در سراسر جهان هنری، مخاطبان خود را داشته باشد.

رضایی در ارتباط با پیدایش نقاشی‌خط گفت: در زمره نقاشان ایران، عده‌ای برآمدند که با به‌کارگیری حروف در آثارشان، به آن رویکرد و نشانه شرقی بدهند و بعدها این آثار را نقاشی‌خط نام نهادند. این در حالی است که سبب استفاده حروف در این آثار در ابتدای کار هدفی غیر از بنیان‌گذاری مکتبی بنام نقاشی‌خط بود. سال‌های ابتدای ظهور نقاشی‌خط، استفاده از خط، فقط یک عنصر مناسب بود تا با ترکیب و تلفیق با هنرهای بومی ایران به‌عنوان یک شناسه هویتی در آثار نقاشی به کار گرفته شود. یعنی می‌توان این‌چنین عنوان کرد، برای نسبت دادن اثر هنری به خاورمیانه، شرق یا همان رویکرد با عنوان شرق‌شناسانه (Orientalism) به‌کار برده می‌شد که جنبه‌ای دیگری را در برنداشته است. برای برخی از هنرمندان دیگر نیز خط تنها یک عنصر بصری بود و به مفاهیم نهفته در پس کلمات چندان توجهی نداشتند. استفاده از خط را به‌طور مشترک در آثار اکثر هنرمندان که خط را نقاشی می‌کردند، می‌توان مشاهده کرد.

نویسنده کتاب«از سرگشتگی نقاشی‌خط تا گویشی بنام خطاشیک»  رعایت اصول و قواعد توسط هنرمندان را مورد تاکید قرار داد و افزود:  هنرمندان خطاش با استفاده از عناصر و کیفیات بصری (فرم،  نقطه، خط، حجم، رنگ، تاریکی، روشنایی، جهت، حرکت، ریتم، تعادل، بافت و غیره)، و با تکیه‌ بر دانش و اندیشه‌ای که در پشتوانه این مکتب خطاشیک (نقاشی‌خط)،  نهفته است و بهره‌گیری از زیبایی‌شناسی، خواص مواد و روان‌شناسی رنگ‌ها، می‌توانند آثاری را خلق کنند که بتواند انتقال حالات، احساسات و اندیشه‌های هنرمند را به مخاطبان بدون محدودیت زبان و گویش و نژاد در هرکجای جهان ممکن سازد.

رضایی علت نام‌گذاری مکتب خطاشیک را این‌چنین عنوان کرد: خطاشیک  واژه‌ای برگرفته و ترکیبی از نام رشته‌های خطاطی، نقاشی، خوشنویسی طراحی و گرافیک، و همچنین برخاسته از آثار خلق‌شده من است که در دهه گذشته در مجموعه‌های صدگانه مختلف به‌نام‌های قصه بهشت، کلام بهشت ، آسمان بهشت ، سوی بهشت  و غوغای بهشت  به وجود آمده، که متأثر از مکتب‌های مختلف هنری، خصوصاً اکسپرسیونیسم،  اکسپرسیونیسم انتزاعی، تاشیسم، خطاطی، خوشنویسی ایرانی، خوشنویسی ژاپن و خوشنویسی چین و با مفاهیم نظری بزرگانی چون افلاطون،  لئو تولستوی،  زیگموند فروید،  ژیل دلوز،  ژاک دریدا،  هانس گادامر  و پل ریکور  و با تکیه بر مبانی، تجربه و دانش حروف الفبا، مبانی، تجربه و دانش رسم‌الخط‌ها، مبانی، تجربه و دانش هنرهای تجسمی، مبانی، تجربه و دانش هنر نقاشی، مبانی، تجربه و دانش هنر خطاطی، مبانی، تجربه و دانش هنر خوشنویسی، مبانی، تجربه و دانش طراحی و گرافیک است که آن را به‌عنوان یک مکتب به‌نام «خطاشیک» نام‌گذاری کرده‌ام.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 170

ثبت نظر

ارسال