به گزارش خبرنگار ایبِنا، پنج دلیل عمده برای اینکه چرا سرمایه گذاران بورس به سود تقسیمی بها می دهند را می توان چنین فهرست کرد : این واقعیت که آنها بهطور چشم گیری سودهای سرمایه گذاری در سهام را بالا می برند، برای "تحلیل بنیادی" یک معیار و ملاک اندازه گیری فوق العاده بدست می دهند. در مجموع ریسک سبد دارایی (پرتفوی) را کاهش می دهند، مزیت مالیاتی دارند و از قدرت خرید سرمایه سرمایه گذار حفاظت میکنند.
۱- رشد و بسط و توسعه سودها
یکی از مهمترین منافع سرمایه گذاری و خرید سهام شرکتهایی که به پرداخت سود تقسیمی مبادرت می کنند آنست که مدیریت آن شرکتها تلاش دارند پرداخت سود مزبور را بهطور منظم و پیوسته در طول زمان با رشد همراه سازند. شرکتهای بورسی پابرجا که نوعاً سود تقسیمی میپردازند، سال به سال پرداختی های خود را افزایش میدهند. در کشورهای توسعه یافته شرکتهایی هستند که سود تقسیمی خود را در طول ۲۵ سال بهطور منظم بالا بردهاند. برای مثال از 10سال پیش تا دو ماه قبل سود تقسیمی از نرخ رشد مرکب سالانه "بازده کل" (مجموع سود تقسیمی و "عایدی سرمایه") S&P؛ ۲.۷۲درصد بوده است.
یکی از پایه های اصلی سرمایه گذاری در بازار سهام "ریسک بازار" یا ریسک ذاتی هر سرمایه گذاری در بورس ها، آنست که قیمت سهام بالا و پایین می روند و نوسان دارند و این اقتضای طبیعت بازار سرمایه است، و لذا هیچ ضمانتی وجود ندارد که ارزش سهام سیر صعودی دائمی داشته باشد. در صورتیکه سرمایه گذاری روی سهام شرکتهای معتبری که سود تقسیمی می پردازند گرچه تضمین صددرصدی نمیتواند داشته باشد ولی تحقق بخشی از بازده سرمایه گذاری شما ایمن بوده و تضمین است. بسیار بعید است شرکتهای پرداخت کننده سود تقسیمی پرداختهای سالانه خود را متوقف کنند، بلکه همانطور که اشاره شد آنها سعی در افزایش میزان سود تقسیمی نقدی خود دارند. در کشور، علاقه و گرایش سرمایه گذاران به بهره مندی از افزایش قیمت سهم خریداری شده آنان است ، در صورتیکه در غرب صنعتی گاهی تا ۷۵ درصد بازده تحقق یافته سهم از محل سود تقسیمی است!
همچنین در محیطی که نرخ بهره یا سود پایین است ، "بازدهی سود تقسیمی" پیشنهادی و عرضه شده از طرف شرکتهای پرداخت کننده سود تقسیمی در دسترس سرمایه گذاران بطور چشم گیری بیشتر از اکثر سرمایه گذاریهای با درآمد ثابت مثل اوراق قرضه دولتی است.
"نکته مهم : سهامی که سود تقسیمی می پردازند در کل قیمت آن سهام را بالا می برند، وقتی یک شرکت بورسی اعلام می کند که می خواهد فلان مبلغ پول نقد یا فلان تعداد سهم بین سهامداران خود که تا قبل از مجمع سالانه مالک بوده اند، بپردازد سهام شرکت مزبور برای سرمایه گذاران جذابیت بیشتری پیدا می کند. این امر تقاضا برای آن سهم را بالا برده و موجب افزایش ارزش آن سهم می شود."
۲- سودهای تقسیمی به ارزیابی سهام کمک می کنند
درست همانطور که اغلب سهامداران و سرمایه گذاران بورسها از اثر و نقش سودهای تقسیمی در بازده کل سرمایه گذاری خود غافل می مانند، همین نادیده گرفتن ها را در مورد اینکه سودهای تقسیمی نکات خوبی برای تحلیل و ارزیابی و انتخاب سهم برای آنها فراهم می آورد، تکرار می کنند. ارزیابی سهام با بکارگیری سودهای تقسیمی یا نقدی، اغلب از اعتبار و اطمینان بیشتری، در مقایسه با معیارها و ملاک ها متداول و رایج مثل نسبت قیمت سهم به سود آن یا P/E ، برخوردار است.
اکثر ملاکهای اندازه گیری مالی که توسط سرمایه گذاران برای تحلیل سهم بکار گرفته می شود از ارقام و اعداد مندرج در صورتهای مالی شرکت ناشر سهم بدست می آیند. مشکل بالقوه ای که منحصر کردن ارزیابی سهام و وابستگی آن بر پایه صورتهای مالی شرکت ، مثل صورت سود و زیان، آنست که می تواند برخی مواقع شاهد دستکاری شدن آنها هستیم یعنی برخی شرکتها با حساب سازی ها خریداران و سرمایه گذاران آن سهام را گمراه کنند.
اینجاست که روی سود تقسیمی به عنوان نماگری محکم از عملکرد خوب یک شرکت بورسی می توان حساب باز کرد. خلاصه ، یک شرکت پذیرفته شده در بورس برای آنکه سود تقسیمی بسازد و بپردازد مجبور است "جریان نقدی" واقعی داشته باشد.
بررسی سود تقسیمی پرداختی حال و گذشته یک شرکت نقطه مرجعی برای تحلیل بنیادی اساسی نقاط قوت یک شرکت بدست سرمایه گذاران می دهد. اینکه شرکتی توانسته بطور پیوسته و سال به سال سود بسازد و بخشی از آنرا برای توسعه فعالیتهای خود "باز سرمایه گذاری" کند و بخشی را بین سهامداران خود تقسیم کند، مبیین رشد و سوددهی آن شرکت است. فارغ از اینکه در عرض آن سال قیمت سهم آن شرکت افت و خیز و نوسان داشته است. وقتی یک شرکت به طور منظم و مرتب اقدام به افزایش سود تقسیمی پرداختی در طول زمان میکند این امر گواهی بر آن است که شرکت مزبور سودسازی خوبی داشته و احتمال اینکه افتهای موقت اقتصاد و بازار برای پایههای سلامت مالی آن تهدیدی نبوده اند.
یکی دیگر از منافع بکارگیری سودهای تقسیمی یا نقدی در ارزیابی یک شرکت ناشر سهم آنست که از آنجا که سودهای تقسیمی فقط سالی یکبار تغییر می کند، لذا از نظر تحلیل گری نقطه با ثبات تری نسبت به معیارها و مترهایی که در معرض نوسانات روزانه قیمت سهم هستند بحساب می آیند.
۳- کاهش ریسک و تغییرپذیری و بی ثباتی
سودهای تقسیمی عاملی مهم و عمده در کاهش ریسک و تلاطم های کلی سبد دارایی (پرتفوی) سهامداران هستند. در مورد کاهش ریسک، پرداختهای سود تقسیمی یا نقدی کاهنده زیان ها و ضررهای ناشی از کاهش قیمت سهام می باشند. ولی باید گفت این کاهش ریسک چیزی فراسوی آن واقعیت گفته شده است.
مطالعات تاریخی و گذشته بازار سهام در غرب نشان داده اند سهامی که سود تقسیمی پرداخت کرده اند نسبت به سهامی که سود تقسیمی پرداختی نداشته اند، در شرایط "بازار خرس نشان" (Bear market) که بازار سهام بنابر تعریف ، بیش از ۲۰ درصد ریزش دارد، عملکرد بهتری داشته اند! در صورتیکه بطور کلی نزول بازار عموماً با افت فراگیر قیمت سهام همراه است ، معمولاً سهامی که سود تقسیمی یا نقدی پرداختی داشته اند نسبت به سهامی که سود تقسیمی پرداختی نداشته اند به طور معنی داری کمتر از ارزش سهام خود لطمه دیده اند. این امر در مورد کاهش نوسانات سهم هم صادق بوده است.
۴- مزیت های مالیاتی سودهای تقسیمی یا نقدی
همانطور که در بازار سهام ما نیز مطرح است در تمامی دنیا دولتها برای تشویق مردم به سهام داری بجای پول داری از انگیزه های مالیاتی بهره می گیرند و لذا یا مالیات سود تقسیمی نرخی بسیار پایین دارند و یا معمولاً معاف از مالیات هستند و این خود مزیتی مهم نسبت به کسب درآمدهای نوع دیگر است که شامل چیزی می شوند که بقول غربی ها یکی از آن دو چیزی است که از آن گریزی نیست ، یعنی : مرگ و مالیات.
۵- سودهای تقسیمی از قدرت خرید سرمایه محافظت می کنند
همچنین سودهای تقسیمی یا نقدی برای سرمایه گذاران در بازار سهام مزیتی دارند که گاهی بدان توجه نمی شود : یعنی برای اثرگذاری تورم بر بازده های سرمایه گذاری. برای یک سرمایه گذار آنچه از بازده یک سرمایه گذاری مهم است میزان واقعی و خالص عایدی آنست. سرمایه گذاری در درجه اول باید آنقدر بازده داشته باشد تا کفاف جبران کاهش قدرت خرید ناشی از تورم را بکند.
اگر به فرض یک سرمایه گذار سهامی را داشته باشد که قیمت آن ۳۰ درصد افزایش یافته ولی سطح عمومی قیمت ها در جامعه یعنی نرخ تورم ۴۰ درصد باشد در واقع به او یک زیان ۱۰ درصدی تحمیل شده است. در حالیکه اگر همان سهم به اندازه ۳۰ درصد بالا میرفت (عایدی سرمایه) ولی یک "بازدهی سود تقسیمی" ۳۰ درصدی هم داشت. این یک سرمایه گرایی موفق به حساب می آمد ، چرا که بازده آن از نرخ تورم عقب نمانده و عایدی یا سود خالص و واقعی (پس از تعدیل تورم) آن قدرت خرید آن سرمایه گذار را در مقابل تورم حفظ کرده است.
در پنج دلیل نکاتی هست از جمله "ارزش زمانی پول" که ده هزار تومان امروز بهتر است از همان ده هزار تومانی فردا.
حال توجه کنید اگر سود تقسیمی قرار باشد نرخ تورم را لحاظ نکند و تازه ۸ ماه بعد بدهند آیا این کم و کیف سود تقسیمی برای سرمایه گذار اهمیت دارد!
احمد یزدان پناه / عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا(س)
ثبت نظر