مراسم اسکار ۲۰۱۹ مدتی پیش برگزار شد و برندگانش به روی سن رفتند و جوایز خود را دریافت کردند. معمولا در این مراسم آنچه بیش از موارد دیگر به چشم میآید، پس از فیلمها و بازیگرانش، لباس شرکتکنندگان است اما آیا تا به حال به طراحی دکور این مراسم بزرگ سینمایی توجه کردهاید؟ هر سال هنرمندی طراحی سن این مراسم را به عهده میگیرد اما دکور اسکار ۲۰۱۹ برای ما از دورههای پیش قابل توجهتر است و دلیل، شباهت بسیار آن با مجموعه آثار یک نقاش ایرانی است!
بارها و بارها در میان آثار هنرمندان حوزه تجسمی شنیدهایم که هنرمندی آثارش شباهت بسیاری به آثار یک هنرمند خارجی دارد، بارها و بارها انگ کپیکاری و تقلب بر هنرمندان این عرصه زده شد، گرچه گاهی چنین اتفاقاتی رخ داده است اما آیا در دنیای امروز که هنرمند ناگزیر به استفاده از فضای مجازی است و خواه ناخواه آثار هنرمندان سرتاسر جهان را میبیند، میتوان به راحتی درباره کپیبرداری یا صرفا گرتهبرداری و الهام گرفتن آنها از آثار هنرمندان دیگر قضاوت کرد؟ آیا روند الهام گرفتن از هنر، تنها یکسویه است و هنرمندان ایرانی هستند که از دیگر هنرمندان الهام میگیرند یا ممکن است عکس این ماجرا هم اتفاق بیفتد؟ در دنیای امروز چقدر ذهن هنرمندان جهان به یکدیگر نزدیک شده است؟
مراسم اسکار امسال چندی پیش برگزار شد اما نکتهای در این میان حائز اهمیت بود و آن شباهت بسیار طراحی دکور این مراسم با مجموعه آثار «هجوم کویر» علی فرامرزی، نقاش ایرانی (متولد ۱۳۲۹) است. در توضیح یکی از آثار او از همین مجموعه که سال ۱۳۹۵ در حراج تهران حضور داشت آمده است: «علی فرامرزی چند سالی است کویر و چشمانداز کویری ایران را دستمایه نقاشیهای خود قرار داده و این گستره جغرافیایی را از زوایای گوناگونی مطالعه و بازنمایی کرده است. ابعاد کشیده و عریض این تابلو و شیوه انتزاعی کردن فرمهای طبیعت، چیزی است که اثر فرامرزی را از دیگر هنرمندانی که به این موضوع پرداختهاند، متمایز میسازد». با علی فرامرزی درباره این تشابه گفتوگو کردهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
سن اسکار ۲۰۱۹ بسیار به مجموعه «هجوم کویر» شما شباهت دارد، علت این شباهت را چه میدانید؟
آنچه که برای من بسیار جالب و عجیب است، گفته طراح این استیج درباره ایدهاش است. او گفته با ایدههایی از گرمایش زمین و خشکسالی دست به طراحی این دکور زده است. این همان ایده و محتوایی است که باعث شده من از سالها پیش به سمت خلق چنین فرمهایی بروم. این اتفاق در مورد من طبیعی است چون من نقاشی هستم که در سرزمین کویری و خشک زندگی میکنم، البته از نظر محتوایی، موضوع گرمایش زمین بحثی جهانی است اما اینکه دو نفر در یک محتوا تا این حد به فرمهایی چنین مشابه برسند، کمی عجیب و قابل توجه است. بیش از ۱۵ سال است که من روی این فضاها کار میکنم اما در مورد طراحی استیج اسکار امسال، اینکه این ایده طراح را دقیقا به همین فرمها برساند، کمی عجیب و جذاب است.
چقدر مجموعه آثار «هجوم کویر» شما در سطح جهانی بازتاب داشته یا در فضای مجازی معرفی شده است؟
آثار این مجموعه من سه دوره در حراج تهران حضور داشته و در تیرماه هم در فرهنگسرای نیاوران به نمایش درآمدهاند. موضوعی که من در تیرماه مطرح کردم، به طور مشخص مربوط به این مجموعه بود و انعکاس بسیار زیادی هم داشت. درباره آثار من و شباهتش با معماریهای خانم زاها حدید هم مطالبی منتشر شده است. زاها حدید، معماری عراقی – انگلیسی است و طبیعی است که در ناخودآگاه او نیز این فرمها، سیالیت و کویر وجود داشته باشد.
من هم در این منطقه زندگی میکنم و روندی که به این فرمها رسیدهام کاملا مشخص است. یکی از موضوعاتی که به لحاظ تکنیکی بسیار جالب است، ریتم و خطوط سیالی است که من در این مجموعه استفاده میکنم. من این ریتمها را از بادبرهای تپههای کویری الهام گرفتهام و به تدریج به یک نوع خلاصهگی رساندمش. موضوع جالب این است که در استیج اسکار هم دقیقا همین ریتمها دیده میشود. ریتم در تضادی با سیالی فرمها و حرکتها است، در کار این طراح هم میبینیم که دقیقا از همین ریتمها استفاده شده است. من فکر میکنم به عنوان یک نقاش و فردی که در زمینه نقد و تحلیل هم کمی تجربه دارم، اگر این اتفاق هر جای دنیا افتاده بود، پیگیری میشد، منتهی این کار را در مورد من نمیکنند!
در دنیای امروز، فضای مجازی و اینترنت، نقش غیرقابل انکاری در زندگی افراد دارد. هنرمندان از این فضا استفاده میکنند تا هم آثارشان را بهاشتراک بگذارند و هم با آثار هنرمندان سرتاسر جهان آشنا شوند. فکر میکنید این فضا چقدر در ناخودآگاه هنرمندان تاثیر گذاشته و چقدر در نزدیکی ذهن و ایدههای آنان به یکدیگر موثر بوده است؟
خیلی زیاد، به طور مثال در مورد همین موضوع کویر و گرمایش زمین کافی است یک هنرمند بخواهد بداند تا به حال چه آثاری در این زمینه در حوزه آثار تجسمی خلق شدهاند، تنها با یک جستوجوی ساده میتوان به نتیجه مورد نظر رسید. مطالب و عکسهای مختلفی از آثار کسانی که در این حوزه فعالیت داشتهاند در اینترنت وجود دارد. اتفاقا این یک حسن است و باعث میشود که فرهنگها روی هم تاثیر بگذارند اما به نظر من بررسی تشابه و نزدیکی آثار دو هنرمند، آن هم در دو سوی کره زمین، بسیار جالب و جذاب است.
من نمیخواهم بگویم این طراح از کارهای من کپی کرده است، که البته اگر چنین اتفاقی هم افتاده باشد اشکالی ندارد چون تاثیرپذیری اتفاق بدی نیست، اما موضوع من این است که از لحاظ محتوایی امکان بسیاری وجود دارد که دو هنرمند درباره یک محتوای واحد، اثر بیافرینند اما آنچه جالب است، تشابه بسیار زیاد در فرم و المان است. من نمیخواهم بگویم این طراح آثار من را دیده یا از آن الهام گرفته، چون او در مصاحبهای از زاها حدید و الهام گرفتن از آثار او نام برده است، اما این شباهت جالب است و باید به آن پرداخته شود. من متاسفم که با سه خبرگزاری تماس گرفتم و راجع به این موضوع صحبت کردم اما طوری با من صحبت کردند انگار سختشان بود که باور کنند چنین اتفاقی میتواند رخ بدهد.
بارها و بارها به هنرمندان کشورمان که آثارشان شباهتهایی با آثار هنرمندان خارج از کشور داشته است، برچسب کپیکاری زده شده است، گرچه در بعضی موارد هم چنین اتفاقی رخ داده است. اما در دنیای امروز که تاثیرپذیری از هنرمندان دیگر امری تقریبا غیرقابل اجتناب است، مرز کپیکاری و تاثیرپذیری کجاست؟
کسی که تاثیر گرفته، رد خلاقیت خودش در کارش به خوبی قابل مشاهده است اما اثر کسی که کپی کرده، از این نظر عقیم است، کار او تنها یک تقلید است. این مرز کپی و تاثیرپذیری است. همیشه در مورد هنرمندان ایرانی این اتهام زده شده اما باور اینکه ممکن است از این سو هم چنین موضوعی رخ دهد، سخت است. من که یک نقاش ملی هستم که از ویژگیهای سرزمین، طبیعت و جامعه خودم تاثیر میپذیرم و سالها است از آنها در خلق آثارم استفاده میکنم، چرا انقدر عجیب است که کسی از من تاثیر بپذیرد؟
من میگویم این هنرمند بر اساس تفکر خودش به این طرحها رسیده و این تشابه قابل بحث است و این نکته را پررنگ میکند که میشود تاثیرپذیری در جهت عکس هم اتفاق بیفتد، همانطور که کارگردان ما، آقای فرهادی، میتواند فیلمی بسازد که در اسکار جایزه بگیرد. چطور در سینما، ادبیات و موسیقی چنین موضوعی میتواند اتفاق بیفتد اما در حوزه تجسمی چنین امری بعید است؟
فکر میکنید دلیل این عدم خودباوری چیست؟ چرا ما حتی امکان تصور تاثیرپذیری یک هنرمند خارجی از هنرمندان ایرانی را بعید میدانیم؟
چون تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. بخشی از ایدههای کوبیسم از ماسکهای افریقایی در برخی روستاهای آفریقا گرفته شده است. براک و پیکاسو از همین ماسکها برای نقاشیهای کوبیسم الهام گرفتهاند، این را خودشان هم میگفتند، چطور چنین امری میتواند رخ بدهد اما در مورد ایرانیها نمیتواند اتفاق بیفتد. ما را مرعوب این فضا کردهاند که مبادا چنین حرفی بزنید و چنین ادعایی کنید، مبادا این موضوع دروغ باشد! چند کارشناس هنری بیطرف را بیاورید تا کارهای من و این طراح را مقایسه کنند، حتی نحوه ترکیببندی (کمپوزیسیون) وقتی از کادر خارج میشود هم به آثار هجوم من شباهت دارد.
من حرفم این است که انقدر مرعوب نباشید، میتواند چنین اتفاقی بیفتد. من نمیگویم این طراح از کارهای من تقلید کرده یا به قول خودمان ناخنک زده است، اما میتواند تاثیر پذیرفته باشد. چرا چنین اتفاقی نمیتواند رخ داده باشد؟ چرا رسانههای ما به این موضوع توجه نمیکنند؟ من نمیگویم این طراح از آثار من تقلید کرده اما نمیتوان منکر شباهت شد! این شباهت واقعیت است، اما درباره اینکه چطور این واقعیت اتفاق افتاده میتوان بحث کرد. اما واقعیت که وجود دارد، اینکه حرف نیست که فراموش شود. پس اگر وجود دارد، بررسی کنید. ما حداقل میتوانیم با این کار حوزه تجسمیمان را ارتقا دهیم.
فاطمه امینالرعایا
ثبت نظر