Fa En دوشنبه 5 آذر 1403 ساعت 23 و 18 دقیقه

ای کاش عدالتی در کار بود

ای کاش عدالتی در کار بود

شنبه 7 اردیبهشت 1398 ساعت 18:36
موسیقی ما - نبود قانون کپی‌رایت ، تیشه‌ای به ریشه‌ی خالقین آثار هنری در ایران زده که با هزینه‌های شخصی سعی در ارائه آثار خود دارند و به راحتی آثارشان در رادیو و صدا و سیما مورد استفاده غیر قانونی قرار می‌گیرد.

کپی رایت نوعی حفاظت قانونی آثار علمی و ادبی و هنری است. این قانون شامل هر نوع عرضه‌ای از آثار است که به صاحب اثر اجازه می‌دهد که از حقوق انحصاری آثار خود حفاظت کند و هرگونه استفاده‌ی افرادی که به نحوی به اثر دسترسی دارند را سلب کند. با اندک زمانی مطالعه می‌توانیم تمام قوانین این اتفاق مهم را در فضای مجازی پیدا کرده و از حق حقوق خود مطلع شویم؛ حال دلیل نوشتن این متن به دلیل پخشِ پی درپی آثار این‌جانب در رادیو، صدا و سیما و شبکه‌های زیر مجموعه آنهاست .
به کرات شنیده ام که در برنامه های رادیویی، از دومین آلبوم بی‌کلام بنده به نام «سال‌های رنگی» استفاده شده است؛  اما متاسفانه به دلیل کمبود وقت پیگیری این امر برایم ممکن نبود.  امروز به صورت اتفاقی پبچ رادیو را باز کردم و در رادیو ایران برنامه‌ای برای آشنایی با شهرهای ایران در حال پخش بود، که موسیقی اول این برنامه با یکی از ترک‌های آلبوم ذکر شده شروع شد؛ گویی این‌جانب با تهیه کننده و کارگردان برنامه قراردادی بسته‌ام و برای این برنامه رادیویی موسیقی ساخته ام، به تدریج متوجه شدم که نه تنها در شروع برنامه، بلکه در تمام آیتم‌های مختلف برنامه از ترک‌های دیگر این آلبوم و نیز چند ترک از آثار دیگر هنرمندان هم استفاده شده است. برنامه را تا انتها گوش کردم و در کمال تعجب حتی نامی از صاحب اثر نشنیدم.

این‌بار هم احساس کردم هنرمند هیچ جایگاهی ندارد و زحمت او تا این حد بی ارزش می‌شود. اثری که ماه‌ها زحمت آهنگسازی، تنظیم، ضبط، میکس، مستر و انتشار و هزاران راه پیچ و خم، که پشتِ درِ ارشاد باید طی کند تا به مرحله چاپ برسد، این چنین بی ارزش می‌شود. بی احترامی به صاحب اثر در نگاه برنامه سازان موج می‌زند. آثاری که با هزینه‌های زیاد چاپ می‌شود و تماما از جیب صاحب اثر پرداخت میشود نه از طرف نهاد خاصی . رادیو و صدا و سیما در اولین اصل باید فرهنگ‌سازی و احترام به حقوق یکدیگر را به جامعه یاد بدهد؛اما این چنین رویکردی، فرهنگ که هیچ، رفتارهایی ضد فرهنگی را رواج می‌دهد.

صدا و سیما و رادیو که برای ورود به آنها، هفت خوان‌هایی جلوی هنرمندان می‌گذارد، یک‌بار هم نشد که از قشر جوان جامعه حمایت کند و از ذوق و سواد بالایی که دارند استفاده کند. تمامی هنرمندان مستقل در ایران ، خود برای ارائه آثارشان ریال به ریال باید هزینه کنند. و بدون هیچ حامی دولتی و خصوصی این آثار را انتشار بدهند. در این میان برنامه سازان به راحتی و حتی بدون رعایت حقوق مادی و معنوی این آثار، چنین ضربه ای به تولیدات هنرمندان مستقل بزنند.

اگر حقوق مادی یک اثر رعایت شود، می‌تواند سرمایه ای باشد برای انتشار آثار بعدی؛ مانند این‌جانب که سومین آلبومم در مراحل میکس و مستر است؛ اما به دلیل هزینه های سرسام آور قادر به انتشار آن نیستم. اگر این آثار خوب هستند و مورد تایید آنهایی که در برنامه هایشان از آنها استفاده میکنند، چرا نباید تمام حق و حقوق آن را بپردازند؟ اگر هم این آثار مشکلی دارند چرا از آنها استفاده می‌کنند؟ مگر صدا و سیما و رادیو در ایران چه گلی به سر هنرمندان زده که باید این چنین با ما برخورد کنند ؟
حدود چهار دهه است که صدا و سیما سازهایمان را با گلدان و آباژور تزیین کرده و اجازه حتی دیده شدن آنها را نمی‌دهد مگر صدایی که از موسیقی ما می‌شنوید با همین سازها نواخته نشده ؟ فقط موسیقی برای پر کردن زمان برنامه‌هایشان ارزش پیدا میکند و در مواقع دیگر نه؟ زمانی بود که گفته می‌شد مردم با دانلود غیر قانونی ضربه به موسیقی و آثار هنرمندان می‌زنند؛ اما واقعیت دیگری هم هست که رادیو و صدا و سیما در آن سهیم هستند. بدون شک من این اتفاق را پیگیری قانونی خواهم کرد و حق خود و تیم نوازندگان، طراح، عکاس، صدابردار، شرکت پخش و بقیه دوستانم که صادقانه کنارم بودند را خواهم گرفت .
کلام آخر:
حال که امروز من، حمیدرضا آفریده در حال اعتراض و اعلام نارضایتی از این اتفاق مهم هستم، در اطرافم دوستان هنرمند دیگری هم مثل من از این دست اتفاق‌ها برایشان افتاده است که خشمگین هستند.

سکوت اهالی موسیقی نه کمکی به احترام ریخته شده‌مان می‌کند و نه راه چاره ای برایمان میگذارد.... کاش هنرمندان به پخش رایگانِ آثارشان رضایت ندهند و از حقوق مادی خود فقط برای بردن اسمشان نگذرند! اگر حقوق واقعیمان را بدانیم پی میبریم بردن نام هنرمند وظیفه آن نهاد است نه لطف آنها.

ای کاش عدالتی در کار بود

حمیدرضا آفریده / اردیبهشت 1398
تعداد بازدید : 230

ثبت نظر

ارسال