دنیای اقتصاد : در سالهای اخیر فیلمهای کمدی نبض بازار را در دست گرفتهاند و بسیاری از فیلمسازان را به این نتیجه رساندهاند که به این عرصه ورود کنند. فروش بالای گیشه تا اندازهای میتواند از رضایت مخاطبان حکایت کند و هم باعث بازگشت سرمایه فیلمساز شود و هم اینکه اکران فیلم بعدیاش را تضمین کند. در سالهای اخیر و با توجه به معادلات شکل گرفته در سینمای ایران تهیهکنندهها به سمت سینمای کمدی گرایش پیدا کردهاند و سینماداران هم ترجیح میدهند آثاری را روی پرده نمایش دهند که با اقبال عمومی روبهرو میشوند.
محصولات سینمایی سال ۱۳۹۷ از این موضوع روایت میکند که فیلمهای کمدی امسال هم میداندار بودهاند و هم در زمینه تولید و هم فروش پیشتازی کردهاند. نگاهی به جدول پرفروشها نشان میدهد فیلمهای کمدی از لحاظ فروش با فیلمهایی که در ژانرهای دیگری ساخته شده و روی پرده رفتهاند فاصله زیادی دارند. در سالهای اخیر اتفاق مهمی افتاده و برخی از فیلمسازان ایرانی که در ژانر اجتماعی فیلم تولید میکردند در یک چرخش عجیب و معنادار به تولید فیلمهای کمدی روی آوردهاند. این موضوع ثابت میکند که بسیاری از فیلمسازان در تنگنا قرار گرفتهاند و برای بقا در سینما مجبور به ساخت چنین آثاری شدهاند.بهعنوان نمونه در هفتههای اخیر چهار فیلم روی پرده رفتهاند که کارگردانانشان به ساخت فیلم اجتماعی مشهورند و در همین زمینه توانستهاند موفقیتهایی را هم به دست بیاورند. هرچند برخی از این فیلمها کیفیت بهتری نسبت به سایر کمدیهای اکران شده داشتهاند اما یک زنگ خطر را در سینمای ایران به صدا در آوردهاند. اتفاقی که در بلندمدت نه تنها به جذب مخاطب منتهی نمیشود که شرایطی بهوجود میآورد تا مخاطب کاملا ناراضی و در مواردی حتی قبل از پایان فیلم، سالن سینما را ترک کند و عطای حضور مجدد را به لقایش ببخشد. برهمین اساس جای طرح سوالهای زیادی وجود دارد. اینکه باید چه تصمیمی گرفت موضوعی است که باید با همفکری صاحبنظران راهحل آن را پیدا کرد.
رضا درستکار منتقد سینما در گفتوگو با خبرگزاری مهر با اشاره به اینکه پیش از این نیز تجربه چنین اتفاقی را در تاریخ سینمای ایران داشتهایم، میگوید: تاریخ دو بار تکرار میشود، اولین بار زمانی است که شکل اجرایی به خود میگیرد و حالت تراژیک دارد و دومین بار که رخداد دوباره واقعه حالت کمدی پیدا میکند و تبدیل به یک طنز تلخ میشود، شرایطی که توصیف کردم مصداق واقعی سینمای امروز ماست. این منتقد سینما با اشاره به اینکه چنین تولیداتی را نمیتوان یک اثر سینمایی دانست، توضیح داد: معمولا این دسته از آثار برای تجارت در سینما ساخته میشوند. به همین دلیل است که چند سال بعد از تولید آثاری مانند فیلمفارسی، برخی از کارگردانان این دسته از فیلمها از جمله زندهیاد رضا میرلوحی از تولید این آثار ابراز پشیمانی کرده و گفته بود «اگر میدانستم میتوان از راه دیگری دست به تامین معاش زد، هرگز تن به سینمای فارسی نمیدادم.»
درستکار در بخش دیگری از صحبتهای خود تاکید میکند: مساله دیگر این است که معتقدم فیلمسازی که فیلمساز باشد، دوست ندارد به سمت ساخت چنین فیلمهایی برود، چرا که فیلمهای کمدی از این دست، فیلم نیستند و بیشتر آثاری هستند که از لج و لجبازی تماشاگر با خودش، در لج و لجبازی فیلمساز با خودش، در لجولجبازی شرایط پیچیدهای که در چند سال گذشته در آن نفس میکشیم، ساخته شده است. این آثار نه فیلم است و نه ماندگار. در این میان از همه تراژیکتر این است که فیلمساز از تولید غلط خود پشتیبانی و حمایت هم میکند. چنین تولیداتی در سینمای ایران نشان میدهد که وضعیت سینما و سیاستگذاریها در این حوزه خراب است.
وی بیان کرد: در حال حاضر مساله سالنداری و روشن نگه داشتن چراغ سینما پررنگ و پرزور شده است که روی تولیدات سینمایی نیز اثر گذاشته است. البته برخی از سینماگران نیز به دنبال ارتزاق هستند و چنین آثاری را میسازند. در این میان نقش مدیری که باید سینما را رهبری کند وجود ندارد، من نمیگویم که ما نیاز داریم یک نفر بالای سر سینمای ایران باشد، بلکه معتقدم همین دستگاههای دولتی که وجود دارد باید نگاه کارشناسی نسبت به سینما داشته باشند. البته این به آن معنا نیست که همعقیده با دوستان بهاصطلاح ارزشی باشم و معتقد باشم که یک نفر باید با چماق در سینما وجود داشته باشد.درستکار تاکید کرد: درست است که چراغ سینما باید روشن بماند، اما این روشن بودن نباید به هر قیمتی باشد. فیلمهای مناسب گیشه باید ساخته شود اما نه به هرقیمتی. علی سرتیپی تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار نیز با اشاره به اینکه نباید فراموش کرد که سینما یک سرگرمی است و کارگردانان این حق را دارند که در هرگونه اجتماعی اثری را تولید کنند، میگوید: اینکه چرا مخاطب امروز ما بیشتر از فیلمهای کمدی در گیشه استقبال میکند باید توسط روانپزشکها و جامعهشناسها پاسخ داده شود.
اما کارگردانان اجتماعی نیز میتوانند به سمت تولید فیلم کمدی بروند، بهعنوان مثال کارگردانی مانند هاتف علیمردانی معمولا فیلمهای شریف و قابل قبولی در سینما میسازد، کمدی «کلمبوس» وی را هم میتوان یک طنز معقول و خوب دانست. معتقدم فیلمهای کمدی خواسته و نیاز جامعه امروز ما است و جامعه از سینما میخواهد که فیلم کمدی بسازد. وی ادامه داد: سینمای ایران وضعیت عجیبی پیدا کرده است و با توجه به قیمت پایین بلیت، تهیهکنندگان و کارگردانان به دنبال اطمینان برای فروش خوب در گیشه هستند، به همین دلیل به سمت ساخت فیلمهایی میروند که ضمانت فروش داشته باشد، زمانی نیز که مخاطب با فیلم کمدی ارتباط بیشتری برقرار میکند، نشان میدهد که ساخت این آثار میتواند ضمانت فروش خوبی به همراه داشته باشد. البته این را هم باید بگویم که آثار اجتماعی نیز در سینمای ایران با استقبال خوبی روبهرو میشود.
هاتف علیمردانی اما با اشاره به جدیدترین اثر سینمایی خود «کلمبوس» که در سینماها در حال اکران است این فیلم را یک اثر اجتماعی مانند دیگر آثار سینمایی اش میداند که رگههای طنز دارد. او میگوید: این فیلم درست زمانی که هنوز دلار گران نشده بود، از گرانی دلار، فرار آدمها و مهاجرت میگوید. این کارگردان معتقد است: من سینماگری هستم که بسیار به طبقه متوسط جامعه وابسته هستم و حرفم را از کف خیابان میگیرم و نمیتوانم در آثارم حرفی جدا از مردم بزنم. کافی است به گیشه سینماها مراجعه کنید و با مردم صحبت کنید تا متوجه شوید که مردم این روزها حوصله فیلم تلخ ندارند و حالشان خوب نیست. زمانی که جامعه به سینمای تلخ واکنش نشان میدهد، کارگردان مجبور است زبان خود را با مردم تغییر دهد.
وی تاکید کرد: اینکه کارگردان از چنین شرایطی استفاده کند و یک فیلم لمپن و سطح پایین بسازد، بسیار تاسفآور است، نباید برای فروش بالا دست به تولید هر فیلمی زد، بلکه باید سعی کرد تا یک اثر ماندگار تولید کرد، آثار زیادی میشناسیم که شاید ۲۰ میلیارد تومان فروش نداشته است اما همچنان در بین مردم ماندگار است چرا که کانسپتهای این آثار از دل جامعه درآمده است. کارگردان فیلم سینمایی «کوچه بینام» تاکید کرد: یک فیلمساز اگر حرف خود را به موقع بزند و شاخکهای حساستری نسبت به جامعه داشته باشد، برگشت حرف خود را از جامعه دریافت میکند. کارگردان فیلم «آباجان» توضیح میدهد: معمولا در ایران از تولیدات سینمای آمریکا تنها ۵درصد که آثار خوب و شاخص هستند دیده میشود وگرنه میتوانم بگویم که ۹۰ درصد از تولیدات باکس آفیس آمریکا مزخرف است و تنها ۱۰ درصد از این تولیدات آثار شاخصی هستند.
برچسب ها
ثبت نظر