Fa En جمعه 2 آذر 1403 ساعت 9 و 48 دقیقه

چرا «تختی» از نفس افتاد؟

ساعت24 -این روزها، رسانه‌ها، روزنامه‌نگاران، منتقدان سینما، تاریخ پژوهان و حتی خیلی از مردم عادی درباره علل فروش کم و شاید به نوعی می‌شود گفت شکست فیلم «تختی» در اکران نوروزی مطالبی منتشر و اظهارنظرهای متعددی کرده‌اند.

چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 9:16

عده‌ای از این دوستان علت شکست فیلم «تختی» را در محتوای آن جستجو کردند و معتقدند که، چون به زعم آن‌ها فیلم اسطوره‌کشی کرده و قهرمان ملی را برخلاف باورهای مخاطب فردی نشان داده که خودکشی می‌کند، مردم از فیلم و این روایت استقبال نکردند.

به نظر می‌رسد این گزاره غلط و نادرستی است و هیچ دلیل مستند و پژوهشی پشت آن نیست. چون اساسا مخاطب برای رفتن به سینما و تماشای یک فیلم به این موارد اصلا توجه نمی‌کند. حتی اگر بخواهد توجه کند و برایش مهم باشد در ابتدای امر باید فیلم را ببیند. به قول معروف ندیده و نشناخته که در مورد پدیده‌ای که نمی‌داند چیست، اظهار نظری نمی‌کند.

دسته دوم به ساختار فیلم ایراد گرفتند که جذابیت‌های لازم را برای مخاطب عام ندارد. البته تعداد این افرد از دسته اول خیلی کمتر است، ولی به نظر می‌رسد آدرسی هم که این دسته می‌دهند آدرس غلطی است، چون اتفاقا «تختی» یک فیلم خوش‌ساخت و مخاطب‌پسندی است.

حال سوال؟! پس چرا فیلم نفروخته است؟! شاید بتوان برای پاسخ به این سوال پنج دلیل عمده را  آورد که در زیر نگاهی کوتاه به آن‌ها می‌اندازیم.

شماره یک: عمده‌ترین و مهمترین دلیل دیده نشدن فیلم «تختی» را باید در پخش‌کننده آن جستجو کرد. در سینما هم مثل هر کالای صنعتی چیزی وجو دارد به اسم تولید و مقوله‌ای دیگر به اسم توزیع و پخش. در صنعت وقتی شما جنس خوبی تولید می‌کنید، ولی پخش‌کننده قوی و موثری ندارید چه اتفاقی می‌افتد؟ محصولتان روی دستتان باد می‌کند! در سینما هم دقیقا همین قاعده حکمفرماست. توزیع و پخش فیلم «تختی» در ابتدا و پیش از اکران با شرکت «فیلمیران» که قویترین پخش در سینمای ایران را دارد بسته شده بود، اما به دلایل مالی شرکت «سیمای مهر» که تازه یک سال شروع به کار پخش کرده است پخش فیلم را بر عهده گرفت. خب در این شرایط قاعدتا توان و شناخت شرکتی که تازه پخش فیلم را بر عهده گرفته را نباید با شرکتی که سالیان سال بهترین پخش ایران را داشته است یکی دانست. فیلمیران ارتباط موثری و قوی با اکثر سینماداران دارد که قطعا «سیمای مهر» از آن بی‌بهره است. اگر پخش «تختی» در اختیار «فیلمیران» بود بی‌شک وضعیت فروش فیلم به مراتب خیلی بهتر از چیزی بود که امروز است. پس این دلیل اول.

شماره دو: زمان نامناسب اکران. شاید خیلی‌ها معتقد باشند مگر از اکران نوروزی بهتر اکرانی هم داریم؟! باید گفت: بله! اکران نوروزی و حال و هوای نوروز و فصل جدید و تعطیلات بیشتر به‌درد فیلم‌های کمدی یا درام‌های اجتماعی قوی می‌خورد. مخاطب در این ایام دوست دارد به سالن سینما برود و ساعتی خوش باشد یا دست‌کم هیجانی را تجربه کند. خیلی در مود تماشای یک اثر بیوگرافی ولو خوش ساخت نیست. «تختی» در کنار کمدی‌های «رحمان ۱۴۰۰»، «چهار انگشتی»، «زندانی ها»، «ژن خوک» و درام قوی و هیجان انگیز «متری شیش و نیم» کمترین کشش رای برای دیدن دارد.

چینش اکران به این فیلم لطمه زد. «تختی» در چمبره فیلم‌های کمدی و یک درام قوی گیر افتاد و نفسش گرفته شد. به احتمال قوی اگر فیلم در تابستان و پاییز با پیش زمینه مناسب اکران می‌شد نتیجه بهتری از اکران می‌گرفت.

شماره سه: در بین سینماگران مشهور است که ملکان (تهیه کننده) در پیش تولید و تولید هیچ کم و کاستی برای فیلمش نمی‌گذارد و بهترین شرایط را برای تولید یک اثر فراهم می‌کند، ولی برای اکران فیلم را به امان خدا می‌سپارد. تیم رسانه‌ای و تبلیغاتی «تختی» هیچ ایده تبلیغاتی و رسانه‌ای هدفمند و موثری برای دیده شدن فیلم نداشتند. بزرگترین هنر گروه رسانه‌ای این فیلم این بود که هنرمندان، منتقدان و اهالی رسانه برایشان توییتی بزند یا در پیچ اینستاگرامشان از کیفیت فیلم تعریف کنند. به این نمی‌شود گفت: کار تبلیغاتی!

شماره چهار: تختی با امیر جدیدی بازیگر سینما کلید خورد، ولی در ادامه راه به دلایلی از پروژه کنار گذاشته شد حجم اخبار درباره حضور این بازیگر در نقش «تختی» را اگر بیرون بیاورید متوجه خواهید شد که چرا فیلم از این ناحیه (نداشتن بازیگر حرفه‌ای) ضربه خورد.

نداشتن یک بازیگر حرفه‌ای و شناخته شده که بتواند مخاطب را به سینما بکشاند یکی دیگر از دلایل شکست «تختی» است. بیوگرافی‌ها معروف سینمای جهان را مرور کنید. کدامشان با نابازیگر ساخته شده است. «اسکورسیزی»، «هوانورد» و «گرگ وال استریت» را با دی کاپریو می‌سازد. برای «گاو خشمگین» سراغ «رابرت دنیرو» می‌رود. «اسپایک لی» برای بازیگر نقش «محمد علی کلی» سراغ «ویل اسمیت» مر یود. «اسپیلبرگ» زندیگنامه «لینکن» را با «دنی دی لوییس» می‌سازد. «ریچارد آتن بارو» نقش«گاندی» را به «بن کینگزلی» می‌دهد. چرا راه دور برویم در فیلم «محمد رسوالله» که همه ایرانیان حتما آن را دیده‌اند، «مصطفی عقاد» برای بازیگر نقش «حمزه سیدالشهدا» سراغ یکی از معروفترین چهرهای آن زمان هالیود یعنی «آنتونی کویین» می‌رود. اگر نسخه عربی فیلم «محمد رسوالله» را که با بازیگران عرب ساخته شده را دیده باشید آنوقت است که به ارزش بازی و بازیگری در یک فیلم پی خواهید برد.

حالا تصور کنید «حامد بهداد»، «شهاب حسینی» یا حتی «پارسا پیروزفر» نقش «تختی» را در این فیلم بازی می‌کرد. آیا باز هم شاهد چنین فروشی بودیم؟ بدون تردید یکی از پاشنه آشیل‌های فیلم بازی همین نابازیگر است که متاسفانه حتی یک اکت درست در فیلم ندارد. از نگاه کردن به دوربین می‌ترسد. شخصیت «تختی» را تخت و تک بعدی درآورده است. وقتی تمام هم و غم گروه کارگردانی پیدا کردن نابازیگری می‌شود که فقط چهره‌اش شبیه تختی باشد عاقبت کار هم می‌شود همین!

شماره پنج: چرا سیاه و سفید؟ اینکه فیلم را سیاه و سفید کردن جز اینکه می‌خواهند فیلم را یک فیلم هنری و «آرت» معرفی کنند آیا چیز بیشتری است؟ مخاطب وقتی عکس‌ها و تصاویر فیلم را می‌بینید با خودش می‌گوید: «ای بابا اینم از این فیلم هنری‌هاست ولش کن». با اینکه اتفاقا فیلم اگر هنری و خوش‌ساخت است در کنارش مخاطب پسند و جذابم هست، ولی کج سلیقگی تولید کنندگان فیلم را از منظر بیرونی صرفا یک فیلم هنری که برای یک عده عشق سینما ساخته شده است نشان می‌دهد.

تعداد بازدید : 169

ثبت نظر

ارسال