جایزه بازیگری معتبری که حامد بهداد برای «قصر شیرین» از جشنواره شانگهای گرفت، مُزد درونریزی خشم است؛ خشم مردی که در یک ظریفکاری مینیاتورگون بازیگری، بهتدریج، پلان به پلان و سکانس به سکانس، از بیرون به درون منتقل میشود؛ و این آن شکل بازیگری بهچشمآمدنی در جشنوارهای شبیه فجر نبود که اکشن و کمدی و درام را در یک ترازو میسنجد. بازی حامد بهداد در «قصر شیرین» استانداردی دارد ورای سینمای مرسوم ایران؛ از آنها که اگر به اختیار بود میگفتم در فجر ملی بیرون از داوری بماند تا ارزشش لوث نشود.
نزدیکترین نمونهای که بهش میشناسم، دایان کروگر است در «محوشدگی». آنجا، زنی در گریز از یک مصیبت، با خودش به صلح درونی میرسید؛ اینجا تازه بهداد نقشی را تحویل گرفته که پس از مصیبت به او میرسیم؛ جایی برای ضجه و بروز خشم نداشته و همه ماجرا همین است. در یک صبح تا شب قرار است او را و جهانش را و این به صلح درونی رسیدن را ببینیم و بفهمیم و باور کنیم. گفتم که؛ توفیق حامد بهداد مزد درونریزی خشم است. پاداش سکوت.
از آن بازیگر برونگرا که شهرتش را مدیون اجراهای شلوغ و گرفتن نبض صحنه در دست بود، تا این بازیگر درونگرای آرام، راهی طولانی طی شده است. انگار خودش هم فهمیده باشد که سینمای ایران از آن تصویر جوان شلوغ، دیگر به تعداد دارد. از این حامد بهدادِ «قصر شیرین» اما، به جرأت نداریم.
خسرو نقیبی
ثبت نظر