وقتی صحبت از اشتباههای هنرپیشهها به میان میآید ناخودآگاه یاد صحنههایی میافتیم که یک هنرپیشه متنی که باید بگوید را فراموش میکند، یا اینکه منظور کارگردان را متوجه نمیشود و نمیتواند آنگونه که کارگردان میخواهد نقش بازی کند.
اما اشتباههای هنرپیشهها دامنه بسیار گستردهتری دارد و از آنجایی که هنرپیشههای تراز اول در فیلمهای بسیار پرهزینهای حضور پیدا میکنند گاهی اوقات این اشتباهها خرجهای زیادی روی دست تهیهکننده و عوامل فیلم میگذارد.
در این زمینه میتوان به رفتارهای غیرعادی مرلین مونرو در فیلم «بعضیها جذابش رو دوست دارن» اشاره کرد که این رفتار حاشیههای زیادی بهدنبال داشت و هزینههای سرسامآوری به گردن تهیهکننده این فیلم افتاد. مارلون براندو نیز زمانی که قرار بود در نسخه اول فیلم پدرخوانده ایفای نقش کند پرواز لسآنجلس به نیویورک را از دست داد و موفق نشد سر صحنه فیلمبرداری حاضر شود، همین اشتباه کوچک باعث شد تا هزینههای زیادی متحمل تهیهکننده فیلم پدرخوانده شود.
این اشتباهها در دنیای فیلمسازی بیشتر از چیزی که فکر کنید اهمیت دارد و همیشه هم شاهد تکرار آنها هستیم، به همین منظور در ادامه خالی از لطف نیست اگر به اشتباههای هنرپیشههایی اشاره کنیم که ضررهای زیادی به فیلمها وارد کرده است.
اشتباههای مارون براندو و آلپاچینو برای فیلم پدرخوانده
بدون شک فیلم پدرخوانده را دیدهاید و میدانید از چه شاهکاری صحبت میکنیم، اما از قرار معلوم خلق این شاهکار دردسرهای زیادی نیز داشته و ظاها، آلپاچینو یکی از صحنههای بدلکاری این فیلم را حسابی خراب کرد. در این صحنه آلپاچینو آسیب زیادی دید و مچپایش حسابی پیچ خورد. یکی از رباطهای آلپاچینو نیز دچار کشیدگی شد و صدمات او بهاندازهای بود که مجبور بود با صندلیچرخدار و عصا در صحنه حاضر شود. کاملاً مشخص بود که آلپاچینو به این زودیها خوب نمیشود و در نتیجه زمانبندی فیلمبرداری قسمتهای مهمی از نسخه اول فیلم پدرخوانده با تأخیر مواجه شد و خرج زیادی روی دست تهیهکننده گذاشت.
اما دستگلی که آلپاچینو به آب داده بود در مقابل کاری که مارلون براندو در فیلم پدرخوانده انجام داد اشتباه زیادی بهحساب نمیآید و براندو در اولین روز فیلمبرداری فیلم پدرخوانده در صحنه حاضر نشد و نبود او فیلمبرداری را به روز دیگری موکول کرد. اینگونه که پیداست مارلون براندو فقید قرار بود شب قبل از فیلمبرداری با پرواز لسآنجلس به نیویورک خودش را به صحنه فیلمبرداری برساند اما از پرواز جا ماند و باعث شد خرج کامل یک روز فیلمبرداری روی دست تهیهکننده باقی بماند. گفته میشود انتقال روز فیلمبرداری صحنهای که قرار بود مارلون براندو در آن حضور داشته باشد چیزی حدود ۴۰ هزار دلار روی دست تهیهکننده فیلم پدرخوانده خرج باقی گذاشت.
اریک استولز شانس بازی در فیلم بازگشت به آینده را از دست داد
فیلم بازگشت به آینده یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینما است و موفقیت نسخه اول این فیلم باعث شد تا سه نسخه از این فیلم ساخته شود و با اثری تمامعیار در ژانر علمیتخیلی طرف باشیم. در این فیلم مایکل جی فاکس در نقش شخصیت اول داستان که مارتی مکفلای نام داشت حاضر شد و توانست با این فیلم به شهرت و افتخار جهانی دست پیدا کند.
اما از قرار معلوم اریک استولز شانس بازی در فیلم بازگشت به آینده را داشت اما این موقعیت درخشان را از دست داد. در همین زمینه سی.بی.اس نیوز گزارش داده است که اریک استولز بهعنوان نقش اول فیلم بازگشت به آینده در سر صحنه فیلمبرداری حاضر شد و حتی ۵ هفته نیز نقش اول این فیلم را بازی کرد اما به صورت کاملاً ناگهانی رابرت زمیکس (Robert Zemeckis)، کارگردان فیلم بازگشت به آینده از بازی اریک استولز خوشش نیامد و مدعی شد اریک استولز بازیگر بسیار توانمندی است اما آنگونه که باید و شاید نمیتواند شوخطبعی شخصیت اول داستان را در این فیلم به مخاطب منتقل کند. رابرت زمیکس این قضیه را با استیون اسپیلبرگ بهعنوان تهیهکننده فیلم بازگشت به آینده در میان گذاشت و توانست تأیید تهیهکننده را نیز بدست بیاورد.
در نتیجه مایکل جی فاکس که به نظر کارگردان فیلم بازگشت به آینده قابلیت بیشتری برای انتقال شوخطبعی شخصیت اول داستان به مخاطب داشت جایگزین اریک استولز شد. کاملاً مشخص است که اریک استولز از این تصمیم بسیار ناراحت شد اما از قرار معلوم سایر عوامل فیلم نیز دل خوشی از اریک استولز نداشتند و با سبک بازیگری او مشکل داشتند.
تمامی این موارد دست به دست هم داد تا استولز بهترین فرصت زندگی خود برای تبدیل شدن به یک سوپراستار را از دست بدهد، این قضیه نهتنها ضررهای زیادی به استولز وارد کرد بلکه جایگزین شدن او با مایکل جی فاکس، باعث شد تا فیلمبرداری قسمتهای زیادی از فیلم بازگشت به آینده دوباره انجام شود و چیزی حدود ۳ میلیون دلار ناقابل روی دست تهیهکننده این فیلم خرج بگذارد.
خودنمایی بیش از حد بازیگر در فیلم Horror of Party Beach
این فیلم محصول سال ۱۹۶۴ بود و داستان موجوداتی که بوسیله پرتوهای رادیواکتیو درست شدهاند و از خون انسانها تغذیه میکنند را روایت میکرد. چنین داستانی کافی است تا متوجه شوید با فیلم عجیب و غریبی طرف هستیم. کارگردان این فیلم برای اینکه فیلم خاص و عجیبی بسازد اشتباههای زیادی را مرتکب شد.
یکی از موارد استخدام یک گروه موتورسوار بیباک برای یکی از صحنههای این فیلم بود، از قرار یکی از این موتورسوارها در حین فیلمبرداری زیادهروی میکند و از مسیری که برایش مشخص شده بود جلوتر حرکت میکند تا خودی نشان دهد. در نتیجه سایر موتورسوارها با یکدیگر تصادف میکنند و تمامی اعضای حاضر در این صحنه راهی بیمارستان میشوند.
از آنجایی که دیگر موتورسواری برای ادامه فیلمبرداری باقی نمیماند، کارگردان مجبور میشود پروژه فیلمبرداری را تا زمان بهبود این موتورسوارها متوقف کند و این تأخیر چیزی حدود ۲۰ هزار دلار روی دست تهیهکننده خرج باقی میگذارد.
بیتوجهیهای مرلین مونرو به فیلمبرداری
اگر مرلین مونرو را دوست داشته باشید بدون شک فیلم «بعضیها داغش رو دوست دارند» را دیدهاید. این فیلم در جوامع هنری نقدهای بسیار مثبتی را دریافت کرد و بهعنوان یکی از برجستهترین آثار بیلی وایلدر شناخته میشود.
اما ظاهراً بیلی وایلدر برای ساخت این فیلم خونجگرهای زیادی از دست مرلین مونرو خورده است. اینگونه که پیداست مرلین مونرو توجهی به اهمیت حضورش در این فیلم نمیداد و در بیشتر صحنهها با تأخیر حاضر میشد، روزهایی نیز بود که عوامل فیلم آماده فیلمبرداری میشدند اما مرلین مونرو در صحنه حاضر نمیشد و تمام روز را غیبت داشت.
پس از اینکه مرلین مونرو با تأخیر زیاد در صحنه فیلمبرداری حاضر میشد نیز توجهی به کارش نداشت و بیشتر دیالوگها را فراموش میکرد یا اشتباه میگفت. جالب اینجاست گفته میشود مرلین مونرو برای اجرای یکی از دیالوگهای معروف این فیلم به اندازهای اشتباه کرد که کارگردان مجبور شد ۸۱ بار کات دهد و دوباره فیلمبرداری کند. ظاهراً مرلین مونرو تا شصتمین برداشت اصلاً متوجه نبود که باید در این صحنه چه کار کند و چه بگوید!
اشتباههای مرلین مونرو خرج بسیار زیادی روی دست سازندگان گذاشت و چیزی بیشتر از نیم میلیون دلار هزینه ساخت این فیلم را افزایش داد. در نهایت نیز کار به جایی کشید که بیلی وایلدر فقید رسما اعتراف کرد که دیگر هرگز با مرلین مونرو کار نخواهد کرد.
جالب است بدانید ظاهرا کارکردن با مرلین مونرو به اندازهای سخت و دشوار بود که درنهایت کار این کارگردان فقید سینما به روانشناس کشید.
کرت راسل و نابود کردن یک گیتار قدیمی و آنتیک
اگر به سینما علاقه داشته باشید به احتمال زیاد تمامی فیلمهای کوئنتین تارانتینو را دیدهاید و در بین این فیلمها حتماً فیلم هشت نفرتانگیز، محصول سال ۲۰۱۵ به دل شما نشسته است. کرت راسل در این فیلم نقش به یادماندنی را ایفا کرد اما از قرار معلوم اشتباههای او نیز به اندازهای بود که سازندگان فیلم هشت نفرتانگیز هرگز کرت راسل را فراموش نمیکنند.
اگر خاطر شما باشد در یک صحنه از این فیلم، جنیفر جیسون لی، گیتار میزد، اما بد نیست بدانید این گیتار، یک ساز معمولی نبود و گیتاری بود متعلق به قرن نوزدهم که از موزه گیتار مارتین (Martin Guitar Museum)، به امانت گرفته شده بود.
در یکی از صحنههای این فیلم جنیفر جیسون لی با این ساز آنتیک و ۱۴۵ ساله، گیتار میزند و کرت راسل نیز قرار است، یک گیتار معمولی و ارزانقیمت را که با گیتار گرانقیمتی که در دست جنیفر جیسون لی قرار داشت جایگزین کند و این گیتار ارزانقیمت را درب و داغان کند. اما کرت راسل حواسش پرت میشود و به جای اینکه گیتار تقلبی را بشکند، گیتار اصلی را از دست جیسون لی چنگ میزند و در کمتر از چند ثانیه این گیتار را خورد و خاکشیر میکند.
جالب اینجاست که کرت راسل پس از شکستن این گیتار اصلاً متوجه نشد چه دستگلی به آب داده و با فریادهای جنیفر جیسون لی تازه متوجه شد که یک گیتار گرانقیمت را به جای گیتار معمولی اشتباه گرفته و ۴۰ هزار دلار خرج روی دست تهیهکننده باقی گذاشته است.
قضیه شکستن این گیتار آنتیک باعث شد تا موزه گیتار مارتین که قدیمیترین گیتارهای دنیا را در اختیار دارد، پشت دستش را داغ کند که از این به بعد برای ساخت فیلم، به عوامل آن گیتار امانت دهد!
ادوارد جیمز اولماز و خراب کردن چیزهایی که نباید خراب میشد
در سال ۲۰۰۷ نسخهای بازسازی شده از سریال ناوبر فضایی گالاکتیکا (Battlestar Galactica) با بازی ادوارد جیمز اولماز ساخته شد. قسمت هفدهم از سومین فصل این سریال ادوارد جیمز اولماز مدل یک سفینه فضایی را به ناگاه تخریب میکند. از بخت بد ادوارد جیمز اولماز، این مدل یک مدل معمولی نبود و مدلی از یک سفینه بود که از یک موزه به امانت گرفته شده بود و ۲۰۰ هزار دلار قیمت داشت.
قضیه شکستن مدل این سفینه به همینجا ختم نشد و در سال ۲۰۰۹، این مدل دوباره سرهم شد و در یک حراجی با قیمت گزافی بهفروش رفت تا ضررهایی که ادوارد جیمز اولماز وارد کرده بود را جبران کند.
ضررهایی که حیوانات درنده به ساخت فیلم وارد کردند
به احتمال زیاد فیلم «غرش»، (Roar)، محصول سال ۱۹۸۱ را ندیدهاید اما اگر طرفدار مستندهای رازبقا هستید و به سینما علاقه دارید به شما پیشنهاد میکنیم حتماً به تماشای فیلم غرش بنشینید.
هنرپیشههای این فیلم در کنار حدود ۱۵۰، شیر، ببر، جگوار دیگر حیوانات درنده قرار میگیرند و به همین دلیل فیلم غرش به خطرناکترین فیلم تاریخ سینما معروف شده است. عوامل ساخت این فیلم در تمامی صحنهها در نزدیکی حیوانات درنده قرار داشتند و این حیوانات نیز جراحتهای مختلفی را به بازیگران و عوامل فیلم غرش وارد کردند. جالب اینجاست که در صحنههای خطرناک که احساس میشد اوضاع از کنترل خارج میشود کارگردان تمایلی به کات دادن نداشت و میخواست بیشتر این صحنهها طبیعی و خطرناک جلوه کند.
در نتیجه یکی از بازیگران از ناحیه سر دچار جراحات عمیقی شد، یکی دیگر از بازیگران نیز برای مدتی از حضور در این فیلم منصرف شد و روزی نبود که یکی از هنرپیشهها یا دیگر عوامل فیلم راهی بیمارستان نشوند.
این موارد باعث شد تا فرآیند فیلمبرداری از چیزی که برآورد شده بود بیشتر شود و هزینههای درمان و بستری شدن عوامل فیلم نیز خرجهای بیشتری را روی دست تهیهکنندگان فیلم غرش گذاشت تا این فیلم بودجهای بیشتر از ۱۷ میلیون دلار داشته باشد و به یکی از جاهطلبانهترین پروژههای هالیوود تبدیل شود.
تراجی پی هنسون و مازراتی که به باد داد
به احتمال زیاد تراجی پیهنسون را میشناسید و بازی او در فیلم مورد عجیب بنجامین باتن را بهخاطر دارید اما شاید بابک نجفی را نشناسید، او کارگردان ایرانی تبار است که از آثار مهماش میتوان به فیلم سقوط لندن اشاره کرد. بابک نجفی برای فیلم «مِری مغرور» (Proud Mary)، که در سال ۲۰۱۸ ساخته شد، تراجی پی هنسون را بهعنوان هنرپیشه نقش اول انتخاب کرد.
در یکی از صحنههای فیلم مری مغرور، تراجی پی هنسون سوار بر یک مازراتی گرانقیمت باید در خیابان با سرعت زیادی حرکت میکرد. او در ابتدا بهخوبی از عهده کنترل این مازراتی برآمد تا اینکه دندهها یکی پس از دیگری افزایش پیدا کرد و سرعت بیشتر شد. در نتیجه تراجی پی هنسون کنترل مازراتی را از دست داد و به شیرآب آتشنشانی در گوشه خیابان برخورد کرد.
وی پس از اینکه این افتضاح را به بار آورد در گفتههای خود مدعی شد که شیرآب را ندیده و نمیخواست این خودروی لوکس را به این روز در بیاورد اما دیگر کار از کار گذشته بود و تعمیر این مازراتی ۱۲ هزار دلار روی دست تهیهکننده خرج گذاشت.
در این قسمت به پایان فهرست اشتباههای فاحش هنرپیشهها رسیدیم، انصافاً باید اعتراف کرد که به این هنرپیشهها نمیتوان خرده گرفت چرا که انسان جایزالخطاست و هیچ کاری بیعیب و نقص انجام نمیشود. به این ترتیب پیشنهاد میکنیم اگر شما هم اشتباه جالبی را سراغ دارید که هزینههای زیادی به دنبال داشته است، در قسمت نظرات ما و سایر کاربران را درجریان این اشتباهها قرار دهید.
محمد کاملان
ثبت نظر