«سویر تریالت» (Sawyer A. Theriault) در مقالهای که درباره تئاتر خشونت و آثار پیتر بروک نوشته تصریح میکند: «تئاتر خشونت بهوسیله نورها، بازیها و صحنه گردانیهای تند و خشن، تماشاگران را شگفت زده میکند، شوک میکند و تا مرحلهای پیش میرود که پا را از مرز سرگرمی فراتر میگذارد. این نوع از نمایش تماشاگران را در حالت جدیدی از هوشیاری قرار میدهد و به گونهای مثبت آنان را با نوعی اطلاعات از خودشان که تا به حال نمیدانستهاند، تنها میگذارد.با این اوصاف کلمه خشونت لزوماً به معنای پرخاشگری یا شکنجه یا دیگر کلماتی که در این رابطه به ذهن متبادر میشود نیست.» عنوان تئاتر خشونت گرچه با تجربیات آنتونن آرتو بهعنوان شیوهای اجرایی معرفی شده و علاقه مندان بسیاری نیز در بین گروههای تجربهگرا و جوان از بدو شکلگیری تاکنون پیدا کرده اما افزایش مضمون خشن آثار نمایشی که در شیوههای مختلف تئاتر دیده میشود را هم باید بهعنوان دو مقوله متفاوت در نمایشهای روی صحنه مورد ارزیابی قرار داد که در این نوشته نگاهی اجمالی به هر دو منظر خواهیم داشت.
مروری گذرا به آثار نمایشی که در سالنهای تئاتر پایتخت روی صحنه هستند نشان میدهد که مضامینی چون قتل، خودکشی، خشونت علیه اقشار ضعیف جامعه بخصوص کودکان و زنان، خیانت و فساد جزو تولیدات پرشمار شدهاند.
خشونت در شیوه تئاتری آنتونن آرتو، خشونتی است که نسبت به بدن بازیگر تحمیل میشود. مسیری از درک و دریافت درونی به بازنمایی جسمی در بازیگر که بدن را تحت تأثیر قرار میدهد. همان طور که تئاتر بر احساسات تماشاگر تأثیر میگذارد حرف خودش را بر روح تماشاگر حک میکند. نشان دادن، ویژگی این شیوه است بنابراین حتی کلام نیز در بستری از این بروز جسمانی به ابزار خشونت بدل میشود. سرعت، تکرار و تأکید، بلندی و کوتاهی نه لزوماً پرخاشگری! کارگردان در این مسیر تلاش میکند احساسات و فضای بیرونی بازیگر را بهگونهای فراهم کند که حسها به شکل غریزی و طبیعی توسط بازیگر کشف و ارائه شوند. همان طور که این شیوه خودآزارانه بازیگری، چالشی جذاب برای بازیگر محسوب میشود، تماشاگران خاصی نیز آن را میپسندند از اینرو بیش از عمومیت در فهرست علاقهمندی مخاطبان، تجربهای تئاتری باقی مانده است.
در بین کارگردانانی که بیش از پیش بر عنصر بدن بازیگر تمرکز داشتهاند پیتر بروک با بهرهگیری از حرکات آکروبات و ابزار فیزیکی، جلوههای تصویری ایجاد میکند تا توجه تماشاگر را به سمت حرکت بدن سوق بدهد. او با بهرهگیری از غافلگیری، کاهش بار دیالوگ و فضای خالی و ارتباط نامحسوس و واقعی با درونیات انسانی از فشار روانی بر تماشاگر کم میکند. شاید از همین روست که شیوه او بیشتر از آرتو در ایران علاقهمند داشته است. گذشته از این شیوههای اجرا و پرداخت اجرایی تئاتر خشونت، سخن از گسترش تئاترهایی است که مضامین خشن و درگیرکننده را در انواع دیگر نمایشی نشان میدهند. مضمونی که این روزها انواع تئاتر اجتماعی، سیاسی، روانشناسانه و حتی تاریخی را دربر میگیرد.
شاید «مده آ» نمونه بارز خشونت در بین آثار کلاسیک باشد که علاوه بر اثر اصلی، برداشتها و برخوانیها و نگارشهای متنوعی همواره از آن به اجرا درمیآید. این شخصیت در آثار نمایشی بهعنوان کهن الگوی انتقام از طریق جنایت شناخته میشود و این روزها برداشت تازهای از آن با کارگردانی علی اصغر راسخ راد در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است. «کالیگولا» نیز دیگر شخصیتی است که با جنایتهایش در تاریخ معرفی شده و خوانش این نمایشنامه با کارگردانی مهبد مهرنوش در برنامه هفتگی نمایشنامه خوانی سالن مهرگان قرار دارد. نمایش «سیزده» به کارگردانی مهدی کوشکی که به تازگی اجرایش در تئاتر مستقل به پایان رسیده نیز به صراحت اعلام کرده بود دیدنش به بیماران قلبی توصیه نمیشود.
تنها مرور نمایشهایی که به موضوع قتل، خیانت، خودکشی و خشونت میپردازند این آمار را بسرعت بالا میبرد. «خون به پا میشود» به کارگردانی مسعود طیبی در سالن ناظرزاده، «اکلیل» به کارگردانی مهتاب شکریان در تئاتر مستقل، «من یک موجود بلوتوثی هستم» که با هدایت افسانه ماهیان و بر اساس متن محمد رضایی راد آماده شده در تئاتر مولوی، «بیوه سیاه، بیوه سفید» به کارگردانی حسن جودکی در نوفل لوشاتو، «حکم» در تئاتر شهرزاد، «۱-۱-۹» اثری از امیرعلی آزادان در دیوار چهارم، «شرم و دغدغه» در تماشاخانه ماه، «حذف به قرینه معنوی» کار کتایون لطیف در سالن انتظامی، «زمستان» کار محمدنژاد در مهرگان، «جریان مبهم یک خانه ویلایی» کار احمد حامدی در دیوار چهارم، «قاسم آباد» کار پوریا گلستانی در سپند و «جنین جن زده» کار سلمان فرخنده در نوفل لوشاتو در این فهرست قرار میگیرند که الزاماً تمامی آنها تئاتر خشونت نیستند.
نمایش دیگری که به تازگی اجرایش را در مجموعه تئاتر شهر آغاز کرده«کمیته نان» نام دارد که به مشکلات صنفی و معیشتی، اجتماعی و سیاسی کارگران پرداخته و آن طور که در معرفی نمایش آمده در فضایی پر تنش مسأله کولبرها و وضعیت زندگیهای سخت طبقه کارگر را به نمایش میگذارد.برخی متخصصان تئاتر درمانی معتقدند که بازنمایی خشونت در قالبی استاندارد میتواند تماشاگر را در مسیر خودآگاهی قرار داده و از تکرار آن بکاهد. شیوع یک اختلال رفتاری در جامعه انگیزهای قوی برای هنرمند مشاهدهگر است تا دست به آفرینش اثری بزند که نیاز روانی و عاطفی مخاطبانش را درگیر کند.
بیشک مردمی که دچار نوعی از بحران اخلاقی شدهاند نیاز دارند که از بیرون به آن نگاه کرده و تحلیلی درباره آن دریافت کنند. بی تردید موضوعاتی از این دست در ادبیات و هنرهای نمایشی بواسطه اینکه گرههای اساسی در زندگی بشر را تصویر میکنند محبوبیت بسیاری دارند و از آن گریزی نیست. چنانکه جذابترین آثار تاریخ بشر به لحاظ ساخت درام بواسطه پرداختن به آثار خشونت صرف شکل گرفتهاند. جنگها، رقابتهای سیاسی، بلندپروازیهای بشر در طول تاریخ این عرصه را همواره با رونق همراه ساخته اما توجه به نکاتی چون فقر، فشارهای اجتماعی، فروپاشی نظام خانواده و روان انسان که حاصل شرایط اجتماعی عصر حاضر است بر این دامنه افزوده است.
تراژدیهای امروز نه اشک انگیزند و نه غلیان احساسات را مد نظر دارند، عریان و بیپروا از جنایت حرف میزنند. مرگ و زجر تنها شکلهایی عادی از تراژدی عصر امروز شدهاند و هنرمند درد را در تصویری که از رفتارهای عادی شده جامعه و ارتباط انسانی در اثرش خلق میکند به نمایش میگذارد. این مسأله که به «تئاتر خشونت» میپردازیم یا «خشونت را در تئاتر» نشان میدهیم دو مقوله نزدیک به هم هستند اما فاصلهای از تکنیک اجرا تا تأثیر از اجتماع را در خود دارند که باید از سوی متخصصان روانشناسی و جامعه شناسی مورد دقت قرار گرفته و آسیبی بزرگتر را در جامعه هدف تحلیل کنند. این روزها صحنه تئاتر با شناسایی این بحران اجتماعی و روانی زنگ خطر را به صدا در آورده است.
زهرا شایان فر
ثبت نظر