بهروز افخمی با بیان اینکه سینما وقتی مؤثر میشود که با خودش صادق باشد، گفت: فیلم جدی، کم در سینمای ایران ساخته میشود. برای ساخت فیلم جدی باید دلایل جدی داشته باشید. فیلمهایی که ژست جدی دارند ولی بیجهت تماشاچی را آزار میدهند از فیلمهای کمدی هم نازلتر هستند.
و به نقل از روابط عمومی انجمن علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه صدا و سیما، بهروز افخمی، کارگردان سینمای ایران در نشست «سینما در گام دوم انقلاب اسلامی» که در دانشگاه صداوسیما برگزار شد، با بیان اینکه تأثیرگذاری سینمای دنیا نسبت به ۴۰ سال قبل کمتر از نصف شده و مرز بین هنر سینما با مخاطب در حال کمرنگتر شدن است، گفت: بخشی از فیلمهای سینمایی دیگر برای پردههای بزرگ ساخته نمیشود بلکه برای موبایل و فضای مجازی ساخته میشود.
او افزود: مردم آمریکا پیش از دهه ۵۰ میلادی، در دوره پیش از فراگیر شدن تلویزیون و زمانی که جمعیت آمریکا کمتر ۱۵۰ میلیون نفر بود، به طور متوسط «هفته ای» سه مرتبه به سینما میرفتند؛ در آن سالها در سینمای آمریکا بیش از ۴ میلیارد بلیت در سال فروخته میشد؛ اما اکنون در طول سال در سینمای آمریکا تنها یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون بلیط بفروش میرسد؛ و این یعنی اینکه هر آمریکایی به صورت متوسط در سال تنها ۳ بار به سینما میرود.
افخمی ادامه داد: با اتکا به این آمارها میتوان گفت که در دهههای اخیر، سینمای جهان رفته رفته کم اهمیتتر و کم اثرتر شده است؛ مگر اینکه سینما پوست اندازی کند و به شکل و شمایلی کاملاً متفاوت تبدیل شود؛ امری که در ۲۵ سال آینده رخ خواهد داد.
این کارگردان سینما با اشاره به اینکه در حال حاضر در همه نقاط دنیا حدود ۸۰ درصد تماشاچیان را کودکان و نوجوانان زیر ۲۵ سال تشکیل میدهند و مابقی مخاطبان هم بیشتر برای دیدن کمدی به سینما میآیند، گفت: به نظر میرسد سینما از ابتدا تأثیر واقعیاش را روی کودکان میگذاشت اما این موضوع درست تحلیل نشده بود. کودکان نسبت به سابق، مخاطبان مهمی شدهاند و مهمترین و باارزشترین تماشاچیان ما کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال هستند. اکنون این امر کشف شده و به آن اهمیت بیشتری داده میشود.
افخمی در پاسخ به این سوال که آیا در وضعیت اخیر سینمای ایران، تولید محصولات و پروژههای بزرگ از دید شما لازم است؟ عنوان کرد: در حال حاضر، در ایران، پروژههای بزرگ بیشتر در تلویزیون ساخته شده اند. ساخت این پروژهها در سینما به مقدماتی از جمله داستان خوب نیاز دارد که به نظر میآید سینما هنوز برای چنین دورخیزی آماده نیست.
او ادامه داد: برنامه سازان در تلویزیون عادت کردهاند تا طرح خوبی در ابعاد متوسط نباشد، کار نمیکنند، این اتفاق در سینما محسوستر است و کار کردن با سناریوی ضعیف و سرهم بندی شده با خرج بالا، کمتر رخ میدهد. لذا محصولات ماندگار و بلند، کمتر در سینما وجود دارد. به علاوه اینکه وقتی فیلمی در مقیاس بزرگ ساخته میشود ولی پرفروش نمیشود خود به خود راه را بر کارهای پرخرج بعدی نیز میبندد.
این فیلمنامه نویس و کارگردان سینما در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر اینکه علت عدم توفیق فیلمهای ایرانی در جهان اسلام چیست؟ عنوان کرد: یک عامل این است که فیلمساز باید داستان خوب داشته باشد و دوم آنکه به زبانی غیر از فارسی حداقل عربی مسلط باشد. اشکال اساسی تعداد زیادی از فیلمها و سریالهای تاریخ اسلام این است که عربی نیست. درست این است که به عربی و با بازیگران عرب ساخته و به فارسی دوبله شود.
او افزود: این کار در نقاط دیگر دنیا برای ساخت فیلمهای تاریخی مرسوم است. مثلاً فرانسویها فیلمهایی با زبان انگیسی ساختهاند تا بتوانند بازار بزرگتری از مخاطبان را در اختیار بگیرند.
این کارگردان سینما درباره نقش منتقد در سینمای ایران عنوان کرد: همه ما فرصت نداریم همه اتفاقات و فیلمهای اکران شده در سینما را ببینیم؛ اما منتقد میرود و همه فیلمهای داخلی و خارجی را تماشا میکند، گلچین میکند و به بیننده پیشنهاد میدهد که کدام یک را ببیند؛ این نقش اصلی و جایگاه منتقد در سینماست. البته تماشاگران هم میتوانند پیشنهادات یک منتقد را بپذیرند یا نپذیرند.
افخمی افزود: منتقد باید با قاطعیت بگوید فلان فیلمها مستهجن و غیرقابل تحمل هستند و فلان فیلمها خوباند. اتفاقاً منتقد، طرف تماشاچی است و برای او کار میکند. منتقد میرود آشغالها را می بیند و میگوید از ۱۰ تا فیلم ۹ تا را نبین. منتقد طرف فیلمساز نیست؛ کار منتقد قابل فهم کردن آثار هنری فاخر نیست. اگر اثر فاخری بسازم به منتقد اجازه نمیدهم آن را برای مخاطب قابل فهم کند.
این کارگردان سینما با تاکید بر اینکه سینما وقتی مؤثر میشود که با خودش صادق باشد، اظهار کرد: فیلم جدی کم در سینمای ایران ساخته میشود. برای ساخت فیلم جدی باید دلایل جدی داشته باشید. فیلمهایی که ژست جدی دارند ولی بیجهت تماشاچی را آزار میدهند از فیلمهای کمدی هم نازلتر هستند.
وی ادامه داد: مثلاً فیلم فروشنده اصغر فرهادی، فیلم جدی نیست، میخواهد بگوید اخلاق پیچیده است؛ لذا شرایط مصنوعیای را طراحی میکند که اگر در گوش کسی بزنی نامردی کردی، اگر نزنی بی غیرتی. در حالی که روندها و موقعیتهای فیلم تا رسیدن به آن شرایط، تماماً ساختگی و غیرواقعی است. کارگردان قصد داشته ژست مرد اخلاق را بگیرد ولی نتوانسته است؛ لذا چنین فیلمی، تبدیل به کمدی ناخواسته میشود؛ فرهادی در این فیلم میخواسته مردم ایران را ناراحت و حتی تحقیر کند.
افخمی در پایان گفت: فیلمساز باید فروتنی داشته باشد و ژست تفرعن که "بیشتر از دیگران میفهمم و اخلاق مدارم" را کنار بگذارد. البته فراموش نکنیم که تمام سینمای ایران باعث سرگرمی مردم در طول سال به اندازه کمتر از شش ساعت میشود. سینما با گروه کوچکی از مردم سروکار دارد؛ امروز کمتر از ۱۰ درصد بلیط میخرند و به سینما میروند.
انتهای پیام
ثبت نظر