پس از گذشت سال ها بنیاد سینمایی فارابی به عملکرد حمایتی خود ادامه می دهد، اما پرسشی در این بین مطرح می شود که این بنیاد تا چه اندازه به مأموریت های خود در عرصه فرهنگ توانسته جامه عمل بپوشاند.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ بنیاد سینمایی فارابی فعالیت خود را از دهه شصت و پس از انقلاب آغاز کرد که از آن سال ها به عنوان سال های طلایی سینما یاد می شود. دورانی که در آن سینماگرانی مطرح چون کیا رستمی، بهرام بیضایی و امیر نادری حضور داشتند و آثار سینمایی کم نظیر که بعدها نمونه آن را کمتر به چشم دیدیم، تولید شد. در حال حاضر فارابی همچنان به رویکرد حمایتی خود ادامه می دهد و امسال 9 فیلم جشنواره فجر را بنیاد سینمایی فارابی با اعطای وام و مشارکت حمایت کرد.
معمولا این سؤال مطرح می شود که مأموریت اولیه فارابی چه بود و حالا چه مأموریتی را دنبال می کند و چگونه و بر اساس چه اولویت هایی از فیلم ها حمایت می کند. با استناد به مصاحبه های علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، معمولا فارابی از سوژه های مورد نیاز سینما و در قالب 5 کارگروه تخصصی، فیلمنامه ها را بررسی و حمایت می کند و مبنای حمایتی این سازمان چه در رابطه با کارگردانان اول و دوم و چه فیلمسازان حرفه ای «فیلمنامه» است، اما آیا تمام فیلم هایی که با حمایت بنیاد سینمایی فارابی ساخته می شود، مثل گذشته و سال های طلایی دهه 60 و 70 جذابند و چیزی به گیشه یا فرهنگ این کشور اضافه می کنند. برای پاسخ به این سوال بد نیست با گفت و گویی با کارشناسانی مانند ابوالفضل جلیلی کارگردان، سید جمال ساداتیان تهیه کننده و تهماسب صلح جو منتقد به بررسی و نقد فعالیت های بنیاد سینمایی فارابی در طی این سال ها بپردازیم.
ابوالفضل جلیلی: فارابی وقتی کشتی نجات می شود که ملوانان صاحب فکر باشند
ابوالفضل جلیلی در خصوص لزوم تشکیل بنیاد سینمایی فارابی گفت: اگر بنیاد سینمایی فارابی تشکیل نمی شد، ما سینمایی به نام سینمای پس از انقلاب نداشتیم. آن سال ها گفتند بیایید، فیلم بسازید و هنرمندان با استعداد با کمک فارابی کنار هم جمع شدند و کار جالبی در آن زمان انجام دادند که آدم های خوب قبل و بعد از انقلاب را حفظ و حمایت کردند. اوایل جشنواره فجر می گفتند نام آن را مسابقه کارگردانان قبل و بعد از انقلاب بگذارید و یادم می آید در جلسه ای مخالفت کردم و گفتم یا فردی شناگر نیست یا هست.
او ادامه داد: اگر کسی ادعای شناگری دارد، باید میان آب بپرد. خوشبختانه این اتفاق افتاد و همه دست به دست هم دادند و بچه های قبل و بعد از انقلاب خود را با یکدیگر تطبیق دادند و سینمای خوب و قدرتمندی در زمان مهندس بهشتی تشکیل شد.
این کارگردان سینمایی خاطرنشان کرد: بعد از آن در هر زمینه ای به خصوص در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که مهندس زرین خیلی خوب پیش می رفت، به یکباره تندروی هایی صورت می گرفت که همه چیز نابود می شد. بعد از بهشتی 52 مدیرعامل پشت هم آمدند و تا زمانی که علیرضا تابش آمد، ادامه داشت.
او در ادامه تصریح کرد: هیچ وقت فارابی به من کمک نکرده بود و کمک نخواستم و من هم آقای تابش را نمی شناختم و اصلا ناراحت نیستم، چون هیچ تفاوتی در دیدگاهم به وجود نمی آورد. در زمان آقای بهشتی خیلی به من ظلم کردند و حداقل شش فیلمم توقیف شد، اما بهشتی برای کل سینما مفید بود، چون فرد اندیشمند و با سوادی بود و همین قدرت طلبی باعث شد سینمای مستقل جمهوری اسلامی به وجود بیاید. بعد از آن افراد تندرویی آمدند و این ساختارها را ویران کردند.
کارگردان فیلم شناخته شده «گال» یادآوری کرد: خودم هم از همان اول تارانده شده بودم و بعد از آن هم حمایتی نکردند تا به دوره آقای تابش رسیدیم. هیچکدام به دیگری کاری نداشتیم، اما معتقدم چون عملکرد خوبی داشت، آوازه اش پیچید.
جلیلی با تمجید از علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بیان کرد: یکبار از من پرسید که چه کار می کنم و این خیلی خوب است که بپرسند چرا بیکار هستی و گفتم می خواهم کار کنم و او هم گفت ما کمک می کنیم. کمک آن ها وام دادن برای فیلمی بود که می سازم. مهم این بودجه نیست، بلکه هم نفس شدن یک مسئول با ما اهمیت دارد. اگر تابش بماند و با او همدلی کنند، آینده خوبی داریم.
او خاطرنشان کرد: این طور نیست که ما فیلمسازان بخوریم و بخوابیم و بعد فکر کنیم فارابی کشتی نجات است. فارابی کشتی نجات است، اما ملوانان باید صاحب فکر باشند.
جلیلی درباره میزان تأثیرگذاری فارابی در حوزه بین المللی تشریح کرد: از همان آغاز که فارابی آمد، سینمای ایران را بین المللی کرد. سینمای ما در آن زمان چندان بین المللی نبود و یک یا دو کارگردان مثل امیر نادری، بهرام بیضایی و سهراب شهید ثالث داشتیم که در آن زمان هنوز کیا رستمی بین المللی نبود.
او با بیان اینکه همیشه می گویم خورشید سینمای نوین ایران شهید ثالث و ماه آن کیا رستمی است، افزود: این خورشید از شهید ثالث طلوع و بعد افول کرد، اما با آمدن فارابی به یکباره خورشید طلوع کرد و در همه جای دنیا فارابی به همراه کانون حرف اول را می زد.
جلیلی اضافه کرد: هر جای دنیا می رفتیم و نام فارابی را می بردیم، جلوی پای ما بلند می شدند، اما بعدها که مدیران دیگر آمدند این وضع ثابت نماند و حالا نیز اوضاع رو به بهبود است.
سید جمال ساداتیان: ورود فارابی به حوزه های اجرایی کارآمد نیست
سید جمال ساداتیان تهیه کننده فیلم «متری شیش و نیم» نیز درباره کارکرد فارابی توضیح داد: بعد از انقلاب سینماهای قبل از بین رفت و قرار بود سینماهای جدیدی پایه گذاری شود، اما به دلیل اینکه بر اساس یارانه شکل گرفت و فارابی دائم باید این یارانه را پرداخت می کرد، به تدریج به ضد خودش تبدیل شد. شاید در روزهای آغاز ایجاد چنین سازمانی خوب بود، اما وقتی طرز فکر یارانه ای استمرار پیدا کرد، به ضد خودش تبدیل شد و ماهیت خود را خدشه دار کرد.
ساداتیان افزود: در حقیقت فارابی تبدیل به دکانی برای کاسبی افرادی شد که می خواستند از صندوق استفاده کنند و در عین حال از اهداف خود دور شدند؛ یعنی سعی کردند کارهایی انجام دهند که بعدها به عنوان سفارشی شناخته شد و تأثیری در سینما نداشت و حتی باعث ایجاد اختلاف در سینما شد؛ چرا که عده ای به منابع مالی دسترسی داشتند و عده ای نداشتند و گله ها را روز به روز بیشتر کرد.
این تهیه کننده اضافه کرد: به نظرم این چندسالی که سینما در حوزه دیجیتال تولید می شود، عملا حمایت تجهیزاتی که فارابی در آغاز انجام می داد، خاصیت خود را از دست داد. چیزی که باقی ماند، حمایت های مالی بود که اگر این حمایت ها بخواهد شکل بگیرد و سینما را سرپا نگه دارد، قطعا باید حمایت های این شکلی قطع شود که اختلافات کمتر شود.
تهیه کننده فیلم «جامه دران» درباره کارکرد بین المللی این سازمان عنوان کرد: معتقدم بنیاد فارابی به عنوان یک جای ستادی که می تواند با مجامع بین المللی ارتباط برقرار کند و فیلم اسکار سال را معرفی کند یا در کشورهای مختلف به عنوان نماینده ایران حضور پیدا کند، خوب است، اما وارد شدن این بنیاد به کارهای اجرایی چندان کاربرد ندارد. چندان نقاط قوتی در فارابی نمی بینم و اخیرا که موسسه رسانه های تصویری آمار حمایت های خود را اعلام کرد، ولوله ای در اهالی سینما راه افتاد که این افراد چه کسانی هستند و چرا بعضی به این بودجه ها دسترسی دارند و بعضی دیگر ندارند.
ساداتیان با طرح موضوعی دیگر افزود: پرسش دیگر این بود که در صورت دسترسی به این منابع چه آثاری ساخته اند و چند کار قابل قبول ارائه دادند که تبدیل به الگوی فیلمسازی کشور شده و ذائقه مردم را به لحاظ محتوایی تغییر داده است. هیچکدام از این ها محقق نشده است و همین کار را بنیاد سینمایی فارابی هم انجام می داد.
این تهیه کننده یادآوری کرد: فیلم هایی وجود دارد که هم بنیاد سینمایی فارابی و هم رسانه های تصویری از آن حمایت کرده است و این سوال مطرح می شود که چطور این حمایت اتفاق افتاده و افراد با چه مکانیزم هایی به این منابع دسترسی دارند که بقیه ندارند.
تهماسب صلح جو: فارابی در آغاز سینما را از فضای عامه پسند دور کرد
تهماسب صلح جو منتقد قدیمی سینما در خصوص عملکرد بنیاد سینمایی فارابی تشریح کرد: بنیاد فارابی نقش خیلی مؤثری در سینمای بعد از انقلاب داشت. سینمای قبل از انقلاب به دلیل رعایت نکردن موازین اخلاقی، بعد از انقلاب از صحنه حذف شد و تعداد معدودی باقی ماندند. تمام ساختار سینمای قبل از انقلاب را مدیران انقلابی حذف کردند و دور ریختند و حتی بسیاری از فیلم های آن ها را نابود کردند. در این شرایط باید چیزی به عنوان جایگزین به وجود می آید.
صلح جو ادامه داد: در آن سال ها بین علمای دین این بحث وجود داشت که آیا سینما حلال است یا مکروه، اما مدیران جدید به دلیل علاقه تلاش کردند سینما دوباره با ساختار جدیدی شکل بگیرد. به همین دلیل بنیاد فارابی و وزارت ارشاد شکل گرفت و کارهای بنیاد به سرپا شدن مجدد سینما کمک کرد.
این منتقد خاطرنشان کرد: پس از آن فیلمسازان و بازیگران جدید آمدند و بنیاد فارابی واسطه ای شد تا به فیلمسازان جدید بودجه و سرمایه دهند. یکی از اهرم های فارابی و نهادهای نوین سینمایی جشنواره فجر بود. در آن سال ها جشنواره فجر به واسطه سینمای نوین بعد از انقلاب پایه ریزی شد و به موازات هم پیش می رفتند. در مجموع با آن مدیریت، سینمای آن سال ها از مرگ احتمالی نجات پیدا کرد.
او در خصوص چگونگی عملکرد مدیران اولیه بعد از انقلاب، توضیح داد:عملکرد اولیه مدیران بعد از دید من جای انتقاد داشت؛ یعنی سعی کردند سینما را از فضای پسند عامه مردم دور کنند و نوعی سینمای متفاوت روشنفکرانه دارای پیام و محتوا پی ریزی کنند. یکی از سیاست هایی که پیش گرفتند، این بود که آمدند به تمام فیلم ها درجه الف، ب و جیم دادند.
این منتقد با سابقه سینما ادامه داد: اتفاق جالب در آن سال ها این بود که مردم از فیلم هایی استقبال کردند که مدیران سینمایی آن ها را به عنوان رده جیم و بی ارزش می شناختند. اصلا در یک دوران بخصوص در شهرستان ها صاحبان سینماها دنبال فیلم های رده جیم بودند. به عنوان مثال، سوپراستارها و هنرپیشگان مطرح مردمی در آن دوران معمولا در فیلم های رده جیم بازی می کردند و اوج شهرت جمشید هاشم پور همان دوران است.
صلح جو افزود: این تناقضی بود که در زمان اولیه مدیران فارابی به وجود آمد و فیلم های سفارشی، ارزشی و معناگرا در آن دوران پایه ریزی شد. البته فیلم ها بی ارزش نبودند و در حقیقت چون مدیران تلاش می کردند فیلم ها محتوای ارزشی داشته باشند، خوب بودند، اما با مردم ارتباط برقرار نمی کردند.
ثبت نظر