مجتبی احمدی- دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا
آیا ساخت فیلم در ژانرهای متنوع از توانایی و توانمندی سینماگران ایرانی خارج است؟
اگر جواب شما در قبال این سوال مثبت است باید گفت شناخت کافی نسبت به سینماگر ایرانی به خصوص جوانانی که با ایدههای ناب و بکر همچون تیری که در چله کمان در انتظار پرواز هستند، ندارید! تنوع در ژانر قطعا یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب فیلم از سوی مخاطب ایرانی است و جلب سلیقههای مختلف کمک میکند تا سینما بتواند در سبد سلیقههای متفاوت جامعه جای پیدا کند.
در روزگاری که مخاطب سینمای ایران میتواند به بهترینهای سینمای دنیا به راحتی دست پیدا کند و سطح سلیقهاش نسبت به زمان قبل تغییرات بسیاری کرده است نیاز داریم تا با فکری اساسی به این سمت و سو حرکت کنیم که ژانر متفاوت برگ برنده سینمای ایران میتواند باشد حتی اگر در قدم اول به عنوان یک ریسک با آن برخورد کنیم.
هر اتفاق مهم و اساسی و هر حرکت رو به جلو به خصوص در حوزه فرهنگ و البته در قالب سینما که امروز به عنوان یک صنعت مطرح است و سرمایهگذاران با نگاهی کاملا اقتصادی با هدف بازگشت سرمایه با آن برخورد می کنند بدیهی است که نمیتوان توقع داشت بخش خصوصی به این مسئله ورودی بی محابا داشته باشد و بیتوقع در بیزنس تنها به دنبال یک اتفاق فرهنگی باشند.
سینما امروز به عنوان یک پدیده تاثیرگذار میتواند عاملی موثر در انتقال اهداف هرکشور به مردمش باشد و جدا از ارتقاء سطح فرهنگ یک جامعه و ایجاد سرگرمی به عنوان یک تفریح در سبد خانوادهها، فاکتور موثری در شناسنامه هر مملکت در معرفی به دیگر کشورهای دنیا لقب بگیرد.
در واقع همه کشورهای دنیا از سینما به عنوان انتقال منویات و سرفصلهای ایدئولوژیشان به دیگر کشورها استفاده میکنند و یکی از مسیرهای شناخته شدن هر کشور میتواند این مدیوم مهم و تاثیرگذار فرهنگی باشد.
آیا این سینمای کمدی معرف درستی از فرهنگ ماست؟
آیا سینمای ما با همین مختصات باید معرفی شود؟
آیا ما شبیه به کیارستمی ها و فرهادی ها دیگر نداریم؟ یا داریم و نیستند یا داریم و نمی شود یا داریم و قرار نیست بشود؟! (با این وصف که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!)
آیا فقط قرار است سینما در ژانر کمدی به دنبال فروش و بازگشت سرمایه باشد؟
آیا سینمایی مثل «متری شیش ونیم» و دیگر نمونه های موفق، برای اقبال سینمای اجتماعی و موفقیت اقتصادی نیست؟
اینکه ما توانایی ریسک در سرمایه گذاری و ساخت فیلم در ژانرهای متفاوت از جمله ملودرام ها، سیاسی، جنگ و سینمای دفاع مقدس، تاریخی و مذهبی و... نداشته باشیم یک بحث است و اینکه چارچوب ها و قوانین عرفی و اعتقادی اجازه ندهد در برخی از ژانرها از جمله ژانر ترس و ... ورود کنیم بحث دیگری است که نیازمند تحلیل و بررسی دارد. چراکه گاهی چارچوب ها محصول تفکرات افراد است که به یکدیگر دیکته میشود و درواقع این خودمان هستیم که با ایجاد حصار در اطراف ذهنمان قائل به تنوع در تفکراتمان نیستیم و تنها به این مسئله توجه داریم که فیلمی به سرعت ساخته شود، در جشنوارهای دیده شود یا نشود و به سرعت با تبلیغاتی روی پرده سینما به گیشه نزدیک شود.
جالب است که بسیاری از کارگردانان جوان و خلاق هم بعد از ورودی کوتاه و نمایش خلاقیتشان در این عرصه همراه با موج سینما به سمتی میروند که تنها ساحل نجات است نه اهل خطر هستند و نه اعتمادی وجود دارد برای خطر کردن. با این وصف باید گفت امروز سینما تسلیم جریانی شده که خلاقیتش به بازگشت سرمایه منوط است و تنوع ایده و خلاقیت به ندرت در این سینما جای پیدا می کند.
چندی پیش سعید خانی از امیدواریاش برای موفقیت فیلم «مسخره باز» میگوید و این یعنی او باید در بازار فیلمهای کمدی پر سر و صدای بدون چارچوب تماشاگری را راضی کند که سلیقهاش امروز حداقل در سینما رفتن این نوع خاص از سینما نیست. جسارت همایون غنی زاده که از دنیای تئاتر میآید یا علی مصفا که این فیلم را تهیه میکند یا سعید خانی که مسئولیت پخش این فیلم را برعهده میگیرد وقتی نمود بیشتری پیدا میکند و انگیزه میشود برای دیگر سینماگران، که تماشاگرِ سینما از این نوع فیلمسازیِ فاصله گرفته از جریان فعلی سینما، استقبال کند.
برچسب ها
ثبت نظر