به گزارش
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، حامد محمدی کارش را به عنوان نویسنده با نوشتن فیلمنامه طلا و مس (۱۳۸۷) آغاز کرد. چند سال بعد و با ایدهای مشابه فرشتهها با هم میآیند (۱۳۹۲) را به عنوان اولین فیلم سینماییاش مقابل دوربین برد. داستان یک روحانی جوان که به یک باره پدر سه فرزند میشود؛ فیلمی یک دست، اما خالی از جذابیتی که از یک فیلم سینمایی انتظار میرود. سریال زعفرانی (۱۳۹۵) هم همین مشکل را داشت. باز هم ایده اصلی حاملگی و بچهدار شدن بود، اما این بار زن و مردی پا به سن گذاشته بچهدار شده بودند. با این حال، برخلاف فرشتهها ...، زعفرانی خوش رنگ و لعاب و پر از شوخی بود؛ و سعی شده بود حرفها از پس موقعیتهای طنز مطرح شود تا این که با اکسیدان (۱۳۹۵) حامد محمدی بالاخره به ترکیب مطلوبی از موقعیت طنز و جذابیت سینمایی رسید. اکسیدان فروش قابل قبولی داشت و نام محمدی را بر سر زبانها انداخت. موضوع ملتهب فیلم، شوخیهای صریح با کلیسا و مذهب به مذاق بسیاری خوش نیامد، اما محمدی موفق شده بود با حفظ لحن طنز فیلم از توقیف شدنش جلوگیری کند. پس از موفقیت اکسیدان صحبت از ساخته شدن اکسیدان ۲ بود، اما محمدی به سراغ ساخت چهار انگشت رفت.
ثبت نظر