علیرضا رئیسیان، امسال با فیلم مردی بدون سایه در جشنواره فیلم فجر حضور دارد؛ کارگردانی که تاکنون کارگردانی و تهیهکنندگی فیلمهایی چون چهلسالگی، دوران عاشقی، «ایستگاه متروک»، «بانوی اردیبهشت» و «ریحانه» را برعهده داشته است. این کارگردان درباره ساخت مردی بدون سایه به همشهری میگوید: «فیلم امسال آخرین فیلم از سهگانه مرتبط با بحرانهای عاطفی بشر امروز است؛ فیلمی که ساختنش را در جامعه امروز ضروری میدیدم و تمام تلاشم این بود که در شرایط امروز مردی بدون سایه ساخته شود». رئیسیان در ادامه به حالوهوای متفاوت فیلم نیز اشاره میکند: «همواره تلاش کردم در فیلمهایی که میسازم، ویژگیهای روحی خودم در آن لحاظ شود که بیشتر به سمت مسئله بحران عاطفی انسان معاصر و روابط آنها با یکدیگر میپردازد. این فیلمنامه تکمیلکننده ۲فیلم قبلیام؛ دوران عاشقی و چهلسالگی، با حال و هوایی تازه است».
رئیسیان که با دوران عاشقی در جشنواره سیوسوم فیلم فجر حضور داشت و توانست در ۱۰بخش نامزد دریافت سیمرغ باشد، درباره فاصله زمانی فیلمهایی که میسازد، میگوید:« برخی معتقدند که دیر به دیر فیلم میسازم اما به نظرم این فاصله چندساله میان ساخت هر فیلم، لازم است. فیلمسازی کار خیلی سخت و پیچیدهای است و نمیدانم آنهایی که زود به زود فیلم میسازند چگونه با هر کار و پروژهای کنار میآیند».
کارگردان ایستگاه متروک عنوان میکند: «اصولا دیدگاهم این نیست که یک تکنسین سینما هستم و بنابراین هر پیشنهادی که شد سریع باید آن را بسازم. من باید نسبت به ضرورت ساخت فیلم به نتیجه مثبت برسم و خودم و احساسم نیز نسبت به آن فیلم مثبت باشد. همچنین باید عواملی که مایل به همکاری با آنها هستم، در کنارم باشند و سعی و تلاشم این است که سرمایهای که بهکار میگیرم نیز سالم باشد. در این صورت میتوانم فیلمی را که میخواهم، بسازم».
رئیسیان بخشهایی از فیلم مردی بدون سایه را در ایران و بخشهایی را هم در خارج از کشور فیلمبرداری کرده است. فیلمنامه مردی بدون سایه ۵ کاراکتر اصلی دارد که از این بین، ۲بازیگر اصلی هستند که درام فیلم را پیش میبرند و ۳کاراکتر دیگر در کنار آنها به این روند کمک میکنند. این کارگردان درباره همکاریاش با لیلا حاتمی نیز توضیح میدهد: «این چهارمین همکاری من با لیلا حاتمی است. اگر شرایط باز هم اجازه بدهد و سناریو اجازه دهد در فیلمهای بعدی حاتمی اولین بازیگری است که به او پیشنهاد بازی میدهم. او بازیگر متفاوتی است و جدیتی که در کار و در زمان تولید دارد، بسیار مهم و موثر است». نویسنده فیلمنامه «گزارش یک قتل» درباره حضور فیلمها در جشنواره فجر و اینکه جشنواره در اکران و فروش فیلمهای به نمایش درآمده موثر است، میگوید: «حقیقت این است که جشنواره برای همه فیلمها در اکران و فروش موثر نیست اما برای ایجاد موقعیت برای فیلمهای متفاوتی که تولید میشود، بسیار مناسب خواهد بود». در آخرین ساخته رئیسیان علاوه بر لیلا حاتمی و علی مصفا، فرهاد اصلانی، گوهر خیراندیش، نادر فلاح و سیامک اطلسی بازی میکنند.
-------------------------
سایه لیلا
هرکسی برای فیلمدیدن معیارهایی دارد. نام کارگردان، ژانر، حالوهوای فیلم، تهیهکننده، بازیگران و هر معیار گفته و ناگفته دیگری میتواند معیار یکنفر برای انتخاب فیلمی برای تماشاکردن باشد. من نیز از این قاعده مستثنی نیستم، با این تفاوت که برای شخص من یک معیار دیگر نیز برای دیدن یک فیلم وجود دارد: لیلا حاتمی!
لیلا حاتمی بازیگری است که درطول کارنامهاش این اطمینان را ایجاد کرده که وقتی فیلمی را برای بازی انتخاب میکند، یعنی که آن فیلم استانداردهای اولیه یک فیلم سینمایی را خواهد داشت. کافیاست کارنامه این بازیگر را مرور کنیم تا از وفور آثار استاندارد و متفاوت به وجد آیید: لیلا، شیدا، میکس، آبوآتش، ارتفاع پست، سالاد فصل، حکم، بیپولی، چهل سالگی، پرسه در مه، چیزهایی هست که نمیدانی، سعادتآباد، جدایی نادر از سیمین، پله آخر، در دنیای تو ساعت چند است؟، من، دوران عاشقی، رگ خواب، بمب، خوک و بیشمار فیلم دیگر که همگی ازجمله فیلمهای استاندارد سینمای ایران هستند.
در کارنامه لیلا حاتمی فیلم بد به مفهوم عام آن خیلی کم میتوان دید- البته اگر سربهمهر را بهعنوان یک سوتی از بازیگری آگاه فاکتور بگیریم. با این نگاه مردی بدون سایه هم میتوانست فیلمی باشد که بشود با خیال راحت به تماشایش نشست.
در مردی بدون سایه اما لیلا حاتمی رنگی از خود ندارد. شاید به این دلیل که رنگی ندارد. فیلم با اینکه در بیشتر دقایقش او را در قاب دارد، اما از اینرو که در باوراندن منطق خود به تماشاگر ناتوان است، این بیباوری و ناباوری به کاراکترها هم بسط مییابد و بدین ترتیب کاراکتری را که مدام جلوی چشمهایمان میبینیم، نمیشناسیم. این مشکل بزرگ فیلم است که در رابطه با کاراکترهای علی مصفا، فرهاد اصلانی، گوهر خیراندیش و دیگر کاراکترهای کوتاه فیلم هم مصداق دارد.
لیلا اما در این فیلم آشکارا کوشیده به سهم خودش گلیم خود را از آب بیرون بکشد. ظرافتهای نگاه و لحن- متفاوت از دیگر نقشآفرینیهایش (که در ظاهر همه با هم شبیه به نظر میرسند، درحالی که چنین نیست و تنها نخی که دانههای تسبیح کارنامه این بازیگر را به هم متصل میکند، حضور بازیگری به نام لیلا حاتمی است) مبین تلاشهای- بهبارننشسته- او برای خلق شخصیتی متمایز و یکه است، اما هیچ بازیگری به تنهایی نمیتواند یک فیلم را ارتقا دهد، حتی در کم غلطکردن آن هم ناتوان خواهد بود. چنین میشود که جدیدترین نقشآفرینی یکی از گزیدهکارترین بازیگران این آبوخاک بدل میشود به نقطه ضعفی فاحش در کارنامه کمغلط لیلا حاتمی. با تمام این اوصاف اما او حتی در این فیلم هم متقاعدکننده است.
ثبت نظر