«بومگردی» بیشتر از یک دهه است به ادبیات گردشگری ایران وارد شده، چالشها و مخالفان زیادی، هم در چارچوب قانون و هم در جوامع محلی داشته اما سرانجام شاخ غول را شکسته و جایگاهش را در کشور تثبیت کرده است؛ خانههای سنتی که معمولا برای ارزان تمام شدن سفر و تجربه زندگی اصیل ایرانی پیشنهاد میشوند. از همین رو سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ساخت دو هزار واحد از آن را هدفگذاری کرده، با این حال به نظر میرسد سناریوی این خانهها دستخوش تغییراتی شده است.
، این اقامتگاههای بومی قرار بود زندگی ایرانی را به جریان اندازند و محلی برای عرضه خوراکهای سنتی و صنایع دستی ایرانی باشند و به توانمندی جامعه محلی و جلوگیری از مهاجرت آنها کمک کنند، اما حالا اوضاع در برخی از آنها تغییر کرده است. پیشکسوتان بومگردی اعتراف کردهاند که خیلیها فقط با انگیزه پول، این کسب و کار را راهانداختهاند، درحالیکه تعریف این اقامتگاهها ورای یک بیزنس رایج اقتصادی بوده است.
شمار این خانهها رو فزونی رفته، جمعیت بومگردی در برخی روستاها و شهرها بیشتر از ظرفیت مسافران و حتی ساکنان آن شده است. در روستایی مثل مصر در شرق استان اصفهان، در زمانی چون تعطیلات نوروز تقریبا تمام خانههای روستا به بومگردی تبدیل میشوند، چه آنهایی که مجوز گرفتهاند و چه آنهایی که نان گندم را فقط در دست دیگران دیدهاند و بدون مجوز به تقلید از آن برآمدهاند. در شهری مثل کاشان نیز بومگردیها به هتلها شبیه شدهاند، حتی استاندارد پذیرایی در آنها که قرار بوده گوشهای از زندگی و مهماننوازی خانواده ایرانی را واقعیت ببخشد، از بین رفته و پذیرایی از مهمان در آنها به مهمانسرا یا هتل شباهت پیدا کرده است. کیفیت خدمات در برخی از این اقامتگاهها پس از یک دوره کاریِ منظم و منضبط، معمولا افت میکند و در بعضی از آنها هم نظافت شاخص چندان قابل اعتنایی نیست.
بعضی از این اقامتگاهها در شهرهای پرگردشگری همچون شیراز، درهایشان را فقط و فقط به روی خارجیها باز میکنند، مگر آنکه از مشتری خارجی خبری نباشد. با تشدید نوسانات ارز هم قیمت برخیهایشان برای ایرانی و خارجی متفاوت شده است، هزینهای که یک مسافر خارجی میپردازد معمولا دو تا سه برابر وجهی است که مسافر ایرانی میدهد.
هرچند این میان شمار زیادی از این بومگردیها مطابق استانداردهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و حتی فراتر از آن، شاخصهای محیط زیست و بازیافت زباله را رعایت میکنند، به حقوق مدنی جامعه محلی احترام میگذارند و از درآمد گردشگری نیز آنها را منتفع میکنند و برای احیای هنرهای دستی، خوراک، بازی و آیینهای بومی فراموش شده آن منطقه گامهای اساسی برداشتهاند، اما مازیار آلداوود، پیشکسوت بومگردی در ایران و عضو هیات مدیره جامعه حرفهای بومگردیهای کشور، به استناد برخی رفتارهای مشاهده در بومگردیها به این باور رسیده که راهاندازی این اقامتگاهها به فعلی هیجانی تبدیل شده است و در اینباره به ایسنا میگوید: از هر ۱۰۰ نفری که به عرصه بومگردی وارد شدهاند، شاید ۱۵ تا ۲۰ نفر تحقیق و مطالعه کرده باشند. رفتارها بیشتر هیجانی شده، چون بیشتر بهدنبال پول هستند.
او که در روستای گرمه از توابع استان اصفهان، بومگردی آتشونی را مدیریت میکند و جزو نخستین افرادی بوده که اقامتگاه سنتی و خانهای با مهماننوازی ایرانی را راهاندازی کرده است، به افزایش قارچگونه این اقامتگاهها و تراکم زیاد آنها در یک منطقه کوچک اشاره میکند و ادامه میدهد: فقط در اصفهان بیش از ۱۰۰ خانه وجود دارد که برخی از آنها حتی مجوز هم ندارند. زیاد شدن این اقامتگاهها مهم نیست، مهم آن است که گردشگر خارجی زیاد شود تا شاید به خاطر استانداردهای مورد مطالبه آنها، نحوه کار در برخی از این اقامتگاهها اصلاح شود.
وی اضافه میکند: هرچند که کیفیت در برخی از بومگردیها ارتقاء یافته، اما برخی از آنها از حالت بومی خارج شدهاند و ما با شکل دیگری از این اقامتگاهها با عنوان هتل سنتی روبرو شدهایم. برخی از این خانهها تحت تاثیر سلیقه شخصی راهنماهای تور قرار گرفتهاند و همین مساله باعث شده بومگردیها از اصالت و استانداردی که باید داشته باشند، فاصله بگیرند.
اکبر رضوانیان ـ عضو دیگر هیات مدیره جامعه اقامتگاههای بومگردی ـ که مدیریت تعدادی از بومگردیها را در شهر کاشان به عهده دارد، در واکنش به انتقادهایی که به کاهش کیفیت در برخی از این واحدها و تمرکز آنها بر درآمد شده تا جلب رضایت مشتری به ایسنا میگوید: گردشگر خارجی معمولا با اطلاع و آگاهی اقامت در بومگردیها و اکولوژها را انتخاب میکند و میداند کجا قرار است بماند. درحالیکه برخی از مهمانان ایرانی داستان بومگردی را با اقامتگاه سنتی اشتباه میگیرند، مثلا اگر قبلا در یک هتل سنتی اقامت داشتهاند دنبال همان تجربه در این خانهها هستند.
وی اضافه میکند: مساله دیگر به خود صاحبان بومگردی برمیگردد که وقتی بدون هیچ آموزشی وارد این کار میشود، نمیدانند چطور باید عمل کنند، برخی از آنها اصلا مهماننوازی و یا غذای ایرانی را نمیشناسند.
رضوانیان از تجربه شخصی خودش مثالی میآورد و میگوید: من در این محله ۱۱ سال کار میکنم و تا الان که سیستم غذا را به رستوران تبدیل کردهام، به مهمان جوجه و کباب ندادهام چون در محلهای زندگی میکنم که همسایگانم در سال یکبار هم این غذا را مصرف نمیکنند. مهمترین بحث بومگردی جامعه محلی است، معمولا آنهایی که بومگردی را به چالش کشیدهاند، جامعه محلی را نمیشناسند و آن را نادیده گرفتهاند، توسعه پایدار را نمیشناسد، خیلیها فقط فضایی را احیاء میکنند که مهمان بگیرند و از آن پول درآورند.
او همچنین معتقد است: مشکلاتی که در بومگردیها پیش آمده ریشه در نگاههای آماری دارد و مهمتر از آن آموزش ندادن به آنهایی است که به فعالیت بومگردی وارد شدهاند.
رضوانیان همچنین در واکنش به انتقادهای وارد شده به افزایش نرخ بومگردیها در چند سال گذشته که همردیف با هزینه اقامت در هتلها شده است، درحالیکه اصلوب بومگردی بر اساس گردشگری ارزان تعریف شده است، میگوید: همین حالا هم در بین تاسیسات گردشگری پایینترین نرخ به اقامتگاههای بومگردی تعلق دارد. اینکه یک شب اقامت به همراه سه وعده غذایی برای یک نفر ۱۵۰ هزار تومان شود گران است؟ گرانی را چه تعریف میکنید؟ آن هم درحالیکه یک اتاق دو تخته با صبحانه در هتل کم ستاره خیلی معمولی حداقل ۱۷۰ هزار تومان میشود. تعرفه بومگردیها درحال حاضر پایینترین است، مگر اینکه کسی خارج از استاندارد تعیین شده رفتار کند.
منیر تقدیسی، از جمله بانوان پیشرو در بومگردی که تجربه موفقی در زنده کردن روستای «قله بالا» از طریق بومگردی داشته و اینک بومگردی دیگری را در پاده گرمسار سمنان مدیریت میکند، نیز با نگاه صرفا درآمدزا که به بومگردی رخنه کرده، مخالف است و به ایسنا میگوید: قرارِ بومگردی این بود که فضای متفاوتی از مهماننوازی ایرانی را به تصویر بکشد، قرار نبود نگاه درآمدزا داشته باشد. هرچند که اگر درست پیش رویم، درآمدزایی هم خواهیم داشت. مهمان، خیلی خوب متوجه میشود که این خانه برای کسب درآمد ایجاد شده یا با عشق بنا شده است. مهمانی که بومگردی را انتخاب میکند، محبت و ارتباط میخواهد، چون داستان این خانهها با هتل کاملا فرق میکند.
بومگردی تحقیقا یک ربع قرن تجربه را در جهان پشت سر گذاشتهاند، از سال ۱۹۹۵ میلادی که در کنفرانس کاستاریکا دستورالعمل بینالمللی این اقامتگاهها بعد از صرف پنج سال تحقیق، صادر شد و مقرر کرد این خانهها، فرهنگ و هویت بومی و سنتی جامعه میزبان را حفظ کنند، آنها را توسعه دهند، به محیط زیست و هویت جامعه میزبان آسیبی وارد نکنند و در عین سنتی بودن از انرژیهای نو استفاده کنند تا به پایداری محیط زیست منجر شود، خانههایی که قرار بوده جامعه محلی را حفظ کنند نه نابود. اما به نظر میرسد در ایران، برخی از این خانهها مسیر دیگری را انتخاب کردهاند.
انتهای پیام
ثبت نظر