Fa En یکشنبه 4 آذر 1403 ساعت 4 و 15 دقیقه

یکدستى و پریشانى

یکدستى و پریشانى

دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت 5:16
نسیم قاضى زاده:  بهانه نوشتن هر روزه برای موسیقى فیلمها طبق معمول هر سال مهیا شده. سى و هفتمین جشنواره آغاز شده و همچون سالهای قبل بناى بررسی موسیقی فیلمها را داریم.
 
  • مردى بدون سایه
 ستار اورکى، آهنگساز نام آشناى سینماى ایران، براى آخرین ساختهء علیرضا رئیسیان موسیقىای ساخته که نه تنها یکى از موسیقى‌هاى خوب روى آثار این کارگردان است بلکه یکى از آثار شاخص آهنگساز در حوزهء موسیقى فیلم هم محسوب مى شود
.
مردی بدون سایه -فارغ از ارزشگذاری، در کارهاى اورکی اتفاقى است بى‌شباهت به آثار قبلی او. او موسیقى اى ساخته که نه تنها قصد خودنمایى ندارد که آمده است تا فقط میهمانى خوب براى گوشهاى مخاطب باشد، میهمانى که قصه‌هاى شنیدنىِ آرام دارد.
 
تیتراژ، شروعى تماتیک دارد که تکلیف را با موسیقى از همان ابتدا روشن می‌کند؛ زهى ها آرام و موزون می‌نوازند و قرارنیست اوج هاى نمایشى داشته باشد. سکانس ابتدایى، سکانسى است خشن که موسیقى درونى خود را دارد که با اواهاى زنانه همراه است و این دلهره را با خود مى آورد که نکند قرار است ادامه موسیقى با همین روند باشد.
اما خوشبختانه خیلى زود موتیف اصلى خودش را نشان مى دهد و دل را قرص می‌کند که قرار نیست این قاب تغییر کند.
 
از بهترین اتفاقاتی که در موسیقی "مردی بدون سایه" می‌افتد این است که موسیقی قصد رخ‌نمایی ثانیه به ثانیه را ندارد، موزون، کم حجم، نامحسوس و آرام با تمی خوب پیش می‌رود. شنیده نمی‌شود امااثرگذار است.

در صحنه‌هایی از فیلم که در اسپانیا می‌گذرد، طبیعی‌ است که لحن موسیقی تغییر می‌کند و همچون حال و هوای خود فیلم، موسیقی هم حال و هوایی گرم دارد.

 یکی دیگر از ویژگی‌های قابل تامل این ساندترک، به خصوص در مقایسه با دیگر موسیقی‌های فیلم‌های روزهای ابتدایی،  یکدستی آن است.  حتی زمانی که موسیقی سعی دارد خلاف مسیر قصه را برود، از راه اصلی خودش کج نمی‌شود. اورکی بعد از سالها حالا دیگر یکی از پخته‌ترین آهنگسازان سینمای ایران است که قصدی برای نمایش صرف موسیقی ندارد بلکه برعکس، آمده تا حتما چیزی به تاثیرگذاری قصه بیفزاید و رسالتی که برای موسیقی فیلم تعریف شده را عملی کند.
 
شاید تنها بخشی در موسیقی آخرین ساخته رئیسیان که می‌توان به آن ایرادی وارد کرد، سکانس  تماشای فیلم حرف زدن  سایه (لیلا حاتمی) و مدیرش (امیر آقایی) توسط ماهان (علی مصفا ) که موسیقی با فضاسازی همراه با ترس و اضطراب شنیده می‌شود. اما از آنطرف موسیقی صحنه های رویابینی ماهان بسیار خوب از آب درآمده. تمی که تا پایان فیلم همراه با مخاطب است و خودش را در تار و پود فیلم جا کرده؛ زهی هایی که بهترین شکل از آنها استفاده شده، تونالیته خوب و رفت و امدهای موج‌وار و فراز و فرودهای غیر آزاردهنده. از سویی هوشمندی کارگردان در اختصاص فضاهای متعدد برای موسیقی هم قابل توجه است. ضمن اینکه محمدرضا دلپاک هم در ترکیب صدا و موسیقی سنگ تمام گذاشته.
 
موسیقی روایتگر و پختۀ اورکی به جز زهی‌ها روی ابوا و پیانویی که خودش نواخته مانور زیاد می‌دهد.  
 
  • در خونگاه
فرزین قره گوزلو شاخص‌ترین کارهایی که ساخته برای فیلم‌های مسعود کیمیایی بوده. "درخونگاه" هم آخرین ساختۀ سیاوش اسعدی ادای دینی است به سینمای مسعود کیمیایی. احتمالا دلیل اصلی بهره‌گیری از قره‌گوزلو هم همین مساله بوده است. وگرنه پیمان یزدانیان در جیب بر خیابان جنوبی سنگ تمام گذاشته بود و یکی از بهترین موسیقی فیلم‌های عمرش را برای آن فیلم اسعدی ساخته بود.

موسیقی آغازی تماتیک و گیرا دارد که مانور ویژه‌اش روی سازهای بادی-برنجی از همان ابتدا معلوم است و فضایی نوستالژیک و خاطره‌ای دارد. با ورود فیلم به فضای شخصی زندگی "رضا" (امین حیایی) که تازه از ژاپن بازگشته تم‌های غریب موسیقی ژاپنی هم روی ساندترک شنیده می‌شوند که اوجش در سکانس رقص امین حیایی با کیمونوی ابریشمی سوغاتی‌اش است.

اما همچنانکه تیتراژ موسیقی‌ای متفاوت از این موسیقی داشت، سکانس بعدی با مونولوگ کوتاه ملیحه (مهراوه شریفی نیا) هم موسیقی کاملا متفاوت دارد و بین موسیقی ایرانی و ارکسترال غیر ایرانی مردد است. در صحنه اشک ریختن و صحبت مادر(ژاله صامتی)، صدای تارهمراه با ارکستر شنیده می‌شود و شنونده با انواع و اقسام موسیقی‌ها مواجه است. موسیقی‌هایی که هرجمله‌شان به تنهایی زیباست اما آشفته‌گی تماتیک دارد.

از بهترین بخش‌های موسیقی، سکانس حرف زدن دو رفیق با هم است. هرچند که وصل آن به موسیقی صحنه بعد و باریدن باران خوب نیست. یکی از اتفاقات خوب در موسیقی "درخونگاه" در سکانس ملاقات شهرزاد و دوست رضا در تیمارستان اتفاق می‌افتد، جایی که موسیقی نیست و سکوت در کنار تصویر دود سیگار و حال خوش رفیق جریان دارد.

موسیقی روی صحنه کوتاه تعقیب و گریز که پر ضرب می‌شود و آدم را یاد قیصر می‌اندازد، زنگ‌های ایرانی‌ای که موقع مرخص کردن رضا از بازداشتگاه شنیده می‌شود، تم‌های موسیقی سنتی ایرانی که در تعقیب و گریز کاملا مشهود است، همه و همه از تغییر لحن اساسی موسیقی در کمتر از یک ساعت خبر می‌دهند.

هرچند، صدای باران، شخصیت اصلی صوتی فیلم است و مانع از دل سپردن صرف تماشاگر به موسیقی اما شاید اگر موسیقی "درخونگاه" که در جای جای‌اش، صدای "جرم" و "رئیس" و "محاکمه در خیابان" و "حکم" می‌آید، کمی منسجم‌تر عمل می‌کرد، امروز یکی از موسیقی فیلم‌های خوب جشنواره را داشتیم.



تعداد بازدید : 217

ثبت نظر

ارسال