Fa En چهارشنبه 7 آذر 1403 ساعت 9 و 0 دقیقه

پارسا خائف: سبک موسیقی ام را تغییر نمی دهم

پارسا خائف: سبک موسیقی ام را تغییر نمی دهم

یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 16:9

وقتی برای آخرین‌بار روی صحنه می‎آید دل توی دلش نیست. بارها سوت و جیغ حاضران در سالن را شنیده‎است اما این‌بار همه چیز فرق می‌کند. این‌بار آمده تا اثبات کند که یک نوجوان هم می‌تواند در میان بزرگ ترها سری از میان سرها درآورد. ساعت از ۱۲ بامداد می‎گذرد و پارسا که خسته به نظر می‌رسد همه انرژی‌اش را جمع کرده‎است تا لحظه اعلام نتایج، صحنه را بترکاند. لحظه اعلام آرای مردمی می‌رسد. از قبل پیش‎بینی کرده که قهرمان فصل اول عصر جدید می‎شود. مجری برنامه اسامی برنده‎ها را به ترتیب از نفر پنجم، اعلام می‌کند. حالا انگار هیجانی‌ترین لحظه زندگی یک هنرمند دهه هشتادی است. پنجم؟ نه. چهارم؟ نه. «پارسا خائف» با بیش از پنج میلیون و۷۰۰ هزار رأی مردمی، نفر سوم مسابقه استعدادیابی تلویزیون می‌شود. حالا او یک قهرمان است و صاحب ۱۰۰ میلیون تومان جایزه و قرار است به‎زودی یک قطعه اختصاصی برای یکی از برنامه‌های شبکه ۳ بسازد. گفت‎وگوی مفصل جوانه با این پسر خوش‏صدا را از دست ندهید.

داستان تولد یک ستاره

برگزیده جشنواره ملی موسیقی جوان و برگزیده جشنواره بین‌المللی شمس و مولانا بخشی از افتخارات پارسا تا قبل از عصر جدید است. می‎خواهم بگویم این‌طوری نبوده که یک‎شبه به تلویزیون بیاید، چندتا آواز بخواند و معروف شود. این پسر خوش‎صدای اردبیلی از سه، چهارسالگی خوانندگی را شروع کرده و حالا این‌همه طرفدار پیدا کرده‎است. شاید شما هم تعجب کرده‎باشید که پارسا چطور شعرهای به این سختی را می‎خواند، خودش توضیح می‎دهد: «یک خواننده موسیقی سنتی، بیشتر از همه چیز با شعر سروکار دارد و من هم در فضایی رشد کرده‎ام که همه اهل شعر و شاعری هستند. فکر می‌کنم راز ماندگاری آوازهای سنتی همین است که خواننده معنی و مفهوم شعر را درک کند.

البته اعتراف می‌کنم که درک بعضی اشعار به‎دلیل زبان عمیق شعری آن‌ها برایم سخت است اما راهش را پیدا کرده‌ام؛ سراغ خانواده‌ام می‌روم و کمک می‎گیرم». از پارسا می پرسم چرا همسن‎وسال‎هایش با موسیقی سنتی غریبه‌اند؟ می‌گوید: «بیشتر نوجوان‎ها حتی بزرگ ترها هیجان دوست دارند و شاید برای همین موسیقی پاپ بیشتر با سلیقه‌شان جور است. از طرفی به نظر من موسیقی سنتی از فرهنگ اصیل خودمان سرچشمه می‌گیرد و نباید فراموش شود و در این راه خیلی چیزها تاثیر دارد. مثلا برنامه عصر جدید می‌تواند در این زمینه کمک کند.

وقتی دوستان من می‌بینند که یک نفر همسن خودشان با ابزار موسیقی فاخر و اصیل به فینال برنامه رسیده علاقه‎مند می‌شوند که به سمت موسیقی اصیل ایرانی بیایند. خیلی‌ها می‎پرسند ممکن است در آینده پاپ بخوانی؟ همین‌جا اعلام می‎کنم که برای من همه سبک‌های موسیقی قابل احترام هستند ولی به خاطر علاقه‌ای که به ترانه‎های سنتی دارم، سبک موسیقی‎ام را تغییر نمی‌دهم».

معروف شدن چه حالی دارد؟

صحبت‌مان به سمت عصر جدید می‌رود. از حس‎وحال اجرا در یکی از پربیننده‎ترین برنامه‌های تلویزیونی می‌پرسم. پارسا می‌گوید: «عصر جدید، مسابقه هیجان و استرس بود. از یک طرف برای اجرا در این برنامه هیجان داشتم و از طرف دیگر موقع اعلام  نتیجه داوران، استرس زیادی را تحمل می‌کردم. در چند مرحله آخر هم که رای‎گیری مردمی به برنامه اضافه شد، کار ما سخت‌تر شد. چون باید چند روز هم برای رای‎گیری صبر و باز هم استرس تحمل می‌کردم. سخت‎ترین لحظه برنامه هم هنگام اعلام نتیجه آرای مردمی بود که نمی‌دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد». می‎خواهم بدانم معروف بودن چه حسی دارد، پارسا جواب می‌دهد: «از بچگی همیشه با خودم فکر می‌کردم که معروف شدن چقدر سخت است.

به این فکر می‌کردم آدم معروف‎ها وقتی پای‎شان را از خانه بیرون می‌گذارند چطور رفتار می‌کنند که هم خودشان اذیت نشوند و هم مردم را ناراحت نکنند؛ حالا این چیزی است که این روزها خودم هم با آن درگیر هستم. مثلا وقتی قبل از اجرای فینال به مشهد آمدم حجم محبت مردم به قدری زیاد بود که نمی‌توانستم سر موقع به برنامه‌های دیگرم برسم. شاید این هم یکی از بدی‌های شهرت باشد که همه زندگی آدم را تحت تاثیر قرار می‌د‌هد البته این چیزها برای من شگفت‌انگیز هم هست. معتقدم شهرت نباید باعث شود که شخصیتم تغییر کند. چون اگر هنری دارم، مخاطبش مردم هستند و آن‌ها باید من را دوست داشته‌باشند. پس سعی می‌کنم حالا همان رفتاری را داشته‌باشم که قبلا داشتم».

خواننده‎ای که نزدیک بود فوتبالیست شود!

«خواننده‌ای که عصر جدید را به بارسلونا ترجیح داد»؛ احتمالا ویدئویی با این کپشن در فضای مجازی دیده‎باشید که پارسا در آن می‌گوید: «قرار بود تا چند روز دیگر به ترکیه بروم تا با نونهالان تیم بارسلونا بازی داشته‎باشیم». وقتی صحبت مان به سرگرمی‎های مورد علاقه می‎رسد، درباره این ویدئو از پارسا سوال می‎کنم.

می‎گوید: «حسابی اهل فوتبالم. حتی جزو بازیکنان آکادمی علی دایی هستم اما وقتی به عصر جدید آمدم فقط و فقط به یک چیز فکر کردم؛ این‎که آواز بخوانم و دوستانم را با موسیقی سنتی آشنا کنم». از آن‎جا که پارسا را با یک برنامه استعدادیابی می‎شناسیم، کمی با هم درباره استعداد گپ می‎زنیم. این خواننده نوجوان معتقد است که برای خواندن هم به استعداد نیاز داریم و هم دانش و می‎گوید: «فارغ از صدای خوب که تا حدودی ذاتی است باید صدا را پرورش داد و به سختی تمرین کرد. ما هفت دستگاه موسیقی و پنج آواز داریم که هرکدام چندین‌«گوشه» دارند و برای یادگرفتن‎شان تمرین زیادی لازم است و صدای خوب کافی نیست. تازه صدا اگر پرورش پیدا نکند، هیچ‎وقت کشف نمی‎شود».

مصطفی میرجانیان

تعداد بازدید : 210

ثبت نظر

ارسال