Fa En شنبه 26 آبان 1403 ساعت 2 و 28 دقیقه

هوشنگ کامکار: نمی‌دانم آقای سراج چگونه این اثر را خوانده‌اند

هوشنگ کامکار: نمی‌دانم آقای سراج چگونه این اثر را خوانده‌اند

چهارشنبه 2 مرداد 1398 ساعت 14:5
موسیقی ما - آلبوم موسیقی «چشم بی خواب» که با همراهی گروه موسیقی سور، آهنگ سازی مجید مولانیا و آوازخوانی حسام الدین سراج منتشر شده است، روز گذشته در فرهنگ سرای ارسباران رونمایی شد.

در ابتدای این مراسم «هوشنگ کامکار» - آهنگساز پیشکسوت- به عنوانِ سخن‌ران گفت: «برای من جالب است که در شرایط تاسف انگیز موسیقی ایران چنین کاری تولید شده است. به خصوص اینکه هیچ‌جایی نیست که از موسیقی خوب حمایت کند و تلویزیون نیز هیچ حرکتِ‌ مثبتی جهتِ تولید کار خوب در حوزه‌ی موسیقی انجام نمی‌دهد. علاوه بر آن  منتقدهای خوب موسیقی  هم وجود ندارد و بیشتر گزارش کنسرت داده می‌شود؛ در واقع منتقدان به صورتی نیستند که از یک هنرمند خوب و جوان حمایت کنند و او را معرفی کنند. از طرفی منتقدان ما نیز بیشتر ردیف‌دان هستند و چیز دیگری نمی‌دانند.»

این آهنگ‌ساز برجسته ادامه داد: «به نظر من ۹۵ درصد مردم ایران طرفدار موسیقی‌هایی هستند که پشیزی ارزش ندارد چون نه ملودی دارند نه شعر خوب و در این میان تلویزیون نیز برنامه‌های سطحی مربوط به موسیقی خارجی را تقلید می‌کند.»‌
کامکار با اشاره به اینکه ساخت این آلبوم که در حوزه موسیقی ملی ایران است اتفاق خوبی است، آن را دارای هویت ملی دانست که از تمام تکنیک‌ها و سازهای سنتی ما استفاده کرده است و در عین حال از تکنیک‌های موسیقی غربی استفاده کرده است: «در باند اول این آلبوم، چند صدایی با ویژگی‌های موسیقی ایرانی شنیده می‌شود و دارای فرم ادواری است. همچنین در باند دوم که روی شعر حافظ خوانده شده به آواز خوانی توجه شده است و سنتور نوازی زیبایی روی آن آمده است که دارای تکنیکِ معاصر و دارای هویت ملی است. در باند سوم که روی شعر مولاناست تا به حال قطعه موسیقیایی به این صورت نشنیده‌ام.»

او ادامه داد که این اثر دارای ریتم‌های پیچیده دارد و همچنین در قسمت آواز ریتم هفت ضربی دارد: «من نمی‌دانم آقای سراج چگونه این اثر را خوانده و من به او تبریک می‌گویم چون کار پیچیده‌ایست. باند چهارم که «چشم‌ بی‌خواب» نام دارد سازها به ترتیب به صورت ریتمیک زیر صدای خواننده وارد می‌شوند و مدل آن هم معاصر و هم سنتی است.‌ باند پنجم که شعر حافظ است نیز خیلی زیباست و جواب‌های ارکستر نیز برعکس موسیقی سنتی ماست و جایگاه واضحی دارند. بسیار روی کار ارکستر فکر شده و نقش ارکستر بسیار نمایان است. هر کدام از سازها رنگ خود را به خوبی ارائه می‌دهند.»
 

کامکار ادامه داد: «در باند شش تکنوازی کمانچه آلتو را گوش دادم مقداری هم گریه کردم چون به یاد پدرم افتادم و بسیار بسیار ملودی‌های زیبا دارد. باند هفت که شعر آقای ابتهاج است در اینجا با ریتم ۱۰ ضربی شروع می‌شود و بسیار روی آن فکر شده و باز هم مطلب چند صدایی دارای هویت ملی است. توجه خاص به مقدمه تصنیف دیده می‌شود. در موسیقی سنتی ما همیشه سی دی‌ها به اسم خواننده تمام می‌شود چون ارکستر نقشی ندارد ولی در موسیقی‌های جدی ارکستر نقش زیادی دارد و این امر دیده می‌شود. باند هشت که شعر باباطاهر و کدکنی است، تک‌نوازی تار در آن و احساس آن بسیار زیبا بود و باز هم من را دگرگون کرد چون یاد دوستم استاد محمدرضا لطفی افتادم و در سبک او نواخته شده بود. آواز این بخش نیز بسیار زیبا و دلنشین بود. ملودی‌های بسیار زیبا و خاطره انگیزی داشت.»‌
این موسیقی‌دان درباره قطعه نهم این آلبوم  گفت که روی شعرهای آقای حسین منزوی است.
 
او توجه به هنرمندان و فرهنگیانی همچون منزوی در طول حیات آنها اشاره کرد و ادامه داد: «به نظر من بهتر است کسی که مهم است را قبل از فوتش به او توجه شود. من با منزوی از نزدیک آشنا بودم. مثلا آقای دهلوی را باید دید که اکنون چگونه زندگی می‌کند؟ وقتی که از بین رفت که دیگر توجه به آنها فایده ندارد. منزوی، منزوی مرد.»
 
کامکار در پایان سخنان خود چنین گفت: «آلبوم دارای اشعار زیبا و پر محتوا از قدیم تا معاصر بود. به کار گیری ریتم‌های بسیار متنوع و پیچیده داشت. همچنین دارای بست و گسترش حالاتی از موسیقی نواحی، استفاده درست از چند صدایی با هویت ملی، اجرای تکنوازی‌های پر تکنیک و توجه به آواز خوانی بداهه با شیوه‌ای جدید بود. سراج را نه به خاطر صدای دلنشینش بلکه به خاطر شخصیتش دوست دارم چون توجهش به هنر است نه پول. بسیار از گوش دادن به این آلبوم لذت بردم.»
 
همچنین سراج ضمن تشکر از اساتیدی مانند پشنگ کامکار که در حضور آنها آموزش دیده و همچنین محمدرضا شجریان، گفت: «افرادی که با آنها کار کردم با نشاط و قوی بودند. این کار دو سال منتظر مجوز بود و ارشاد در این زمان به ما آموزش صبر داد. زمانی که این کار را میکس می‌کردیم من مدام آن را در ماشین گوش می‌کردم. فرزند کوچکی دارم که به این اثر عادت کرده بود و آن را دوست داشت. تربیت گوش بچه‌ها برای انتخاب نوع موسیقی که انتخاب می‌کنند تاثیر دارد. با استاد کامکار که تماس گرفتم به من گفتند که این اثر را پنج بار گوش کرده و دوست داشتند. این امر برای من خوشحال کننده بود. زمانی که فردی مانند آقای کامکار این اثر را دوست داشت واقعا باعث دلگرمی است و باعث می‌شود که ما باز هم به دنبال خلق چنین آثاری باشیم که به دنبال حقیقت موسیقی برویم نه کسب درآمد.»
 
مجید مولانیا آهنگساز این اثر نیز گفت: «خیلی ممنون که در این فضای گرم آمدید و فضا را برای ما گرم کردید. من حقیقتا هیچ وقت برای صحبت کردن فکر نمی‌کنم و به آن فضای موجود توجه می‌کنم و در موسیقی نیز به همین گونه عمل می‌کنم و اگر کاری بسازم آن را شش ماه بعد گوش می‌کنم و اگر باز هم آن را دوست داشته باشم اثر را عملی می‌کنم. برایم افتخار است که آقای کامکار از این کار تعریف کرد و یکی از دلایل علاقه‌ام به موسیقی ایرانی گروه کامکارها بود. بله در این اثر ملودی‌های کردی وجود دارد چون من کرد هستم. همیشه دوست داشتم گروهم مانند گروه کامکارها و دستان، صلابت داشته باشد و خوشحالم که ۱۰ سال در کنار هم بوده‌ایم. برای ساخت این آلبوم مشکلات زیادی داشتیم ولی بچه‌ها تحمل کردند. امیدوارم تا عمر داریم کنار هم باشیم و مردم از این کار استقبال کنند. در کنار آقای سراج صبر و مردم‌داری را یاد گرفتم.»
 
کامبیز روشن‌روان نیز برای سخنرانی به روی صحنه رفت و گفت که استاد کامکار دیگر چیزی برای گفتن درباره این آلبوم باقی نگذاشت: «اگر بخواهیم وارد موسیقی ایران شویم داستان غم انگیزی است که اشک چشم را به همراه خواهد داشت. درباره این اثر باید بگویم که داستان خود من است. چشم‌های من سال‌های سال است که بی‌خواب شده است. چون در سن‌های جوانی تلاش برای ساخت کار خوب باعث شد اکنون چشم‌هایم بی‌خواب شود و اکنون با حال و هوای من جور است. یکی از ویژگی‌های موسیقی سنتی ما اجرای آواز و ساز است که اکنون کم رنگ شده و در بسیاری از سی‌دی‌ها و کنسرت‌ها دیگر عملا وجود ندارد یا بسیار کم است؛ ولی در این آلبوم بسیار پخته و متفاوت وجود دارد که جای تقدیر و تشکر دارد.»‌
 
روشن‌روان اضافه کرد: «ابتدا باورم نمی‌شد که دارم یک موسیقی ایرانی با سازهای سنتی گوش می‌کنم که با چیزی که قبلا بوده کاملا متفاوت است. چون در موسیقی سنتی ما یک رسم معمول وجود دارد. ولی آنچه که در این قطعات برای من جلب توجه کرد این بود که هر سازی یک کاری را انجام می‌داد و تنوع بالایی در کارها بود. فکر کردم که شاید نوازندگان با سلیقه خودشان قطعات را اجرا کردند ولی دیدم که نمی‌شود چون بالاخره نتی بوده که اجرا کرده‌اند ولی اگر خود آهنگساز این کار را کرده واقعا به او تبریک می‌گویم. انتخاب اشعار نیز فوق‌العاده است. ملودی‌های بسیار زیبا نیز اجرا شده که فرد با یک بار گوش دادن سیر نمی‌شود و اولین بار در زندگیم بود که یک کار سنتی را پنج یا شش بار گوش کردم. روی سی‌دی این‌ گونه نوشته شده که ضبط گروه، خواننده و میکس و مسترینگ در سه استودیو مختلف اجرا شده است. ولی من فکر می‌کردم که همه کارها باید در یک استودیو ضبط شود که این امر برای من عجیب بود. کاری که ساخته شده همه چیز آن خوب است و نشان می‌دهد این افراد حرفه‌ای و کار بلد بوده‌اند.»‌
 
 او در ادامه بیان کرد که تنظیم خوب آثار و اجرای خوب آقای سراج که با صدای گرم و پخته خود این کار را به راحتی و بدون مشکل اجرا کرده‌اند، باعث تولید این آلبوم خوب شده است.
 
این موسیقی دان ادامه داد: «چنین تجربه‌ای با سازهای سنتی در موسیقی ایرانی وجود نداشته چون کار بسیار پیچیده‌ای بوده است. نوازندگان این آلبوم خلاقیت دارند. امیدوارم با شنیدن این سی‌دی از این نوع کارها حمایت کنید چون واقعا این کارها در کشور ما غریب افتاده‌اند و اگر حمایت نکنیم شاید دیگرتکرار نشود. این کارها انسان را به فکر فرو می‌برد و باعث می‌شود که انسان تنها به دنبال صدای خواننده نباشد و موسیقی را هم گوش کند و هر بار می‌توان نکته‌ای جدید از آن کشف کرد.»
 
رضا مهدوی نوازنده و کارشناس موسیقی نیز درباره این آلبوم گفت: «آقای سراج کسی بود که من در سال ۶۰‌ به خاطر صدای او به دنبالش می‌گشتم و توانستم با او همکاری داشته باشم. اگر معتقد باشیم‌که هنر موسیقی ابعاد درونی و بیرونی دارد هر دو این ویژگی در او دیده می‌شود. دهه‌ی ۶۰‌ دهه‌ی شکوفایی موسیقی ایران بود. البته از قبل هم بود ولی بعد از انقلاب انتظار دیگری می‌رفت. صدای او صدای همایونی است. او همایون را درست به جا آورده است و در این آلبوم صدای او به خوبی به کار رفته است و به سرزمین اصلی صدای خودش رسیده است. اینکه آقای  مانیا توانسته ۱۰ سال این گروه را حفظ کند کار خوبی است چون خیلی پیش نمی‌آید. حقیقت ماجرا در این کار چیزی است که ما را به راه ۶۰ می‌برد و ما الآن حسرت آن موقع را می‌خوریم و تا نیمه دوم دهه ۷۰ به دلیل مدیریت نادرست موسیقی ما آسیب دید و جا برای تهران جلسی‌ها باز شد و در دهه ۹۰ به اوج خود رسید.»

او اضافه کرد: «صدای سراج معنویت دارد و یک بحث عرفانی فرامحیطی در صدای او دیده می‌شود. خلوص نیت صدای او نه تنها به خاطر شخصیت خود بلکه به خاطر وفاداری او به آن نوع خاص از موسیقی است. ا این کار را در اوج سادگی می‌شنویم ولی تکنیک در آن وجود دارد که خواننده و آهنگساز به خوبی از پس آن برآمده‌اند. مخاطب که سال‌ها از موسیقی ایرانی فرار کرده ولی بد گوش دادن به این کار پیامی را دریافت می‌کند و متوجه می‌شود که چیزی در آن وجود دارد که قبلا نشنیده است. این آلبوم نوعی از موسیقی است که امروزه به آن نیاز داریم. موسیقی که سالهاست از آن دور شده‌ایم و پاپ سنتی جای آن را گرفته در حالتی که خواننده آواز می‌داند ولی اجرا نمی‌کند چون مخاطب از آن فراری است. دلیل آن این است که رسانه و رادیو تلویزیون مقصر است. آموزش پرورش ما مقصر است . از سازها نترسیم و نشان دهیم. اینگونه نباشد که وقتی جوان‌ها در خیابان جمهوری قدم می‌زنند فکر کنند که در کره جنوبی قدم بر می‌دارند چون سازهای ساخته آنجا را می‌بینیم. امروزه این تریبون‌ها دیگر تاثیر ندارد و بهتر است که پخش موسیقی حتی تصویری باشد.»
 
مهدوی گفت که  پخش‌های موسیقی ما فلج شده‌اند. شهر کتاب‌های ما که مثلا فرهنگی هستند دارند ضد هم عمل می‌کنند و قفسه‌های موسیقی خود را جمع می‌کنند چون فروش ندارند و تبلیغ هم‌ نمی‌کنند:‌ « باید خواب را از چشم متولیان ببریم و آنها را در هر جایگاهی وادار کنیم که به هنر توجه کنند و به جای حرف‌های تکراری مثلا با رئیس جمهور  آلبوم را تقدیم کنیم. در حال حاضر سرقت ادبی داریم و کسی توجه ندارد چون ترجیح می‌دهند دانلود کنند تا ۲۵ هزار پول آلبوم دهند. مشکل از آموزش ماست چون آموزش نداده‌اند. چرا باید آلبوم موسیقی این قدر گران باشد؟ هیچ کسی هم جواب نمی‌دهد. باید تدبیری برای این امر بیاندیشیم چون فضای موسیقی دارد به سمتی می‌رود که دنبال رنگارنگی هستیم. مانند شوهای رنگارنگ که البته از آنجا افراد بزرگی بیرون آمد. ولی اکنون با جایی می‌رسیم کا احساس می‌کنیم با تک تک هنرمندان دارد به صورت ابزاری برخورد می‌شود. تک تک ما باید ناقلان فرهنگی و هنری باشیم و حمایت کنیم. یکی از گرفتاری‌های چند ساله موسیقی ما از دست دکتر مهندس‌های واقعی است که از ما خلاقیت می‌خواهند ولی آیا خودشان خلاقیت دارند. ما باید باور داشته باشیم که جامعه موسیقی ما خودش دکتر مهندس دارد. این اثر به معنای واقعی شاهکار است و با ساخت این اثر به نظر می‌رسد که اتفاقات خوبی در موسیقی ما در حال رخ دادن است. این کارها را هدیه نگیرید و بخرید و به هم هدیه دهید تا این فرهنگ در ما جا بیفتد.»‌
 
در ادامه سهیل  محمودی-شاعر- بیان کرد: شاید در این جمع من قدیمی‌ترین دوست آقای سراج باشم چون ۳۹ سال است که دوست هستیم. من فکر می‌کردم این نکته را درباره شخصیت آقای سراج بیان کنم که سبک و شیوه برآمده از شخصیت اوست. سبک چیز اضافه‌ای نیست که ما از بیرون بگیریم و آن را بیاوریم و با نگاه خود عرضه کنیم بلکه از شخصیت، زیست و منش ماست و در هنرمان خودش را نشان می‌دهد. مثلا ظرافت‌های ساز آقای شهناز برگرفته از شخصیت او بود. حسام‌الدین سراج شخصیتی توام با آرامش و وقار و دور از جو زدگی‌های روزگار دارد که به خوبی در هنرش نشان داده شده است. از اول که صدای او را شنیده‌ایم معرفت او در صدایش دیده می‌شود. او یک صدای اشراقی دارد و روز به روز جلوه افزون‌تری پیدا کرده است. آقای سراج بدون اینکه بخواهد سلبریتی شود قدم به قدم حرکت کرده است. کاری از او پیدا نمی‌کنیم که از مسیری که طی کرده پراکنده باشد. او موضع سیاسی داشته ولی کار سیاسی نکرده است. هنرمند کارش ارائه اثر هنری است و اگر موضع سیاسی نداشته باشد مرده است ولی نباید کار سیاسی انجام دهد. صدای سراج همراه غم‌ها و شادی‌های مردم بوده بدون اینکه بخواهد به یک جایگاه سیاسی برسد. او سیر هنری خود را به خوبی طی کرده و شمرده شمرده نفس زده است. خانواده حسام‌الدین سراج همیشه همراه او بوده‌اند.
 
سراج در پایان لحظاتی را برای مخاطبین خواند.
 
جمشید صفرزاده با ساز سنتور، حمید قنبری و امین داوری با سازهای کوبه‌ای، علیرضا دریایی ۰کمانچه، صابر سوری عود، فرنام اسکندری کمانچه آلتو و مجید مولانیا با ساز تار نوازندگان این آلبوم موسیقی هستند.
تعداد بازدید : 208

ثبت نظر

ارسال