موسیقی ما – اولین قطعه از جدیدترین پروژه موسیقایی «علیرضا قربانی» به نام «نیست شو» منتشر شد. این اثر در حقیقت تنظیم جدیدی از قطعه «جام صبوحی» است که پیش از این در آلبوم «فروغ» به آهنگسازی «سامان صمیمی» به گوش مخاطبان رسیده بود. پروژه جدید علیرضا قربانی «با من بخوان» نام دارد که همه قطعات آن تنظیم الکترونیک دارند و در حقیقت تلفیقی از ساز و آواز ایرانی با این ژانر موسیقی است. این خواننده سرشناس موسیقی ایرانی در حالی سراغ چنین آثاری رفته است که پیش از این هم او در آلبومهای «حریق خزان»، «دخت پریوار» و «فروغ» و قطعه «چهارراه استانبول» سراغ این ترکیب رفته بود و برایش بازخوردهای خوبی هم داشت. یکی از مواردی که استقبال چشمگیر مخاطبان را در تلفیق موسیقی الکترونیک با آواز ایرانی برای علیرضا قربانی به دنبال داشت در قطعه چهارراه استانبول بود که تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی ایرانی سال 96 را در پنجمین جشن سالانه «موسیقی ما» کسب کرد.
همزمان با انتشار قطعه «نیست شو» با علیرضا قربانی گفتگوی مفصلی انجام دادیم و این هنرمند باسابقه درباره جزئیات و ابعاد آثار جدیدش که با موسیقی «حسام ناصری» منتشر خواهد شد توضیحات کاملی را ارائه کرد. پروژهای که احتمالاً در سال 98 شاهد انتشار قطعات دیگری از آن و برگزاری کنسرتهایش خواهیم بود و قطعاً از جمله اتفاقات خبرساز موسیقی ایران خواهد بود.
-
*پس از شنیدن برخی قطعات این مجموعه اولین سوالی که در ذهن من ایجاد شد این بود که چه شد تصمیم گرفتید یک پروژه کامل با قطعاتی که تلفیقی از موسیقی الکترونیک و موسیقی ایرانی هستند تولید و منتشر کنید؟
صادقانهترین دلیل علاقه شخصی خودم بود. من از دوران نوجوانی علاقه زیادی به موسیقی الکترونیک و فضای امبینت داشتم. همچنین همیشه برای انجام کارهای تجربی که از فرمهای رایج موسیقی فراتر برود و به نقاطی که کمتر دست انداخته شده است دست بیندازم، اشتیاق داشتم. این مورد به خصوص در زمینههای آوازی برایم اهمیت داشت. همیشه دوست داشتم آواز ایرانی فراتر از آن چیزی که به عنوان ساز و آواز مرسوم است با شکلهای متفاوتی که هرکدام مزایای خاص خودش را دارد تجربه شود.
-
*شما پیش از این هم تجربه موسیقی الکترونیک را در کارهایتان داشتید اما اینکه یک پروژه کامل با چنین تنظیمهایی داشته باشید به تعبیر من شاید یک شمشیر دو لبه برایتان باشد. چون از یک سو شاید با استقبال زیادی مواجه شود و از سوی دیگر شاید برخی این اتهام را بزنند که علیرضا قربانی کار پاپ انجام داده است.
این پروژه پاپ نیست چون موسیقی پاپ مولفههای خاص خودش را دارد. اتفاقاً موسیقی پاپ اگر با استانداردهای مناسب تولید شود بسیار هم خوب است و میتواند مرزهای زیادی را طی و افراد زیادی را هم جذب کند. هر ژانر موسیقی وقتی کیفیت و استاندارد قابل قبول داشته باشد از سوی همه پذیرفتنی است و حداقل من علاقهمند هستم در آن ژانر فعالیت کنم. موسیقیهای ملل، جز، الکترونیک یا حتی پاپ اگر با کیفیت و استاندارد باشند را دوست دارم. اگر یک هنرمند در آنها پژوهش کند و به استانداردها برای تولیدشان برسد نه تنها بد نیستند بلکه وظیفه آن هنرمند خواهد بود که خودش را صرفاً در یک ژانر و فضا محدود نکند. چرا که باعث برداشته شدن مرزها میشود. ایرانیهای زیادی طی سالهای گذشته از ژانرهای مختلف برای ارائه موسیقی و توانایی خودشان استفاده کردهاند و من هم اینطور بودم و هستم. همین موسیقی الکترونیک بسیار توانمند و فراگیر و جذاب برای مخاطبان زیادی است. کار در موسیقی الکترونیک قطعاً سختی دارد و همان شمشیر دو لبهای که شما اشاره کردید به میزان موفقیت شما در هماهنگی موسیقی ایرانی و ادبیات با موسیقی الکترونیک و خدمت آنها به کل موسیقی و فرهنگ بستگی دارد. من همیشه یکی از کسانی بودم که بدون نگاه به خطر و ریسک، علاقهمند بودم در ژانرهای مختلف فعالیت داشته باشم در حالی که قبلاً هم آثاری با تنظیم موسیقی الکترونیک از من منتشر شدهاند.
قطعه «بیقرار» در آلبوم «حریق خزان» یک فضای امبینت با آواز ایرانی داشت. بعداً در آلبومهای «دخت پریوار» و «فروغ» هم چنین تجربههایی داشتیم. اگر دقت بفرمایید در قطعه بیقرار تنها ساز آکوستیک ما پیانو است. آن کار را به تنهایی در استودیو خواندم و بعداً براساس اجرای من پدهای الکترونیک و فضاهای الکترونیک چیدمان شدهاند. روی آنها نتهای کلاویه به عنوان رنگآمیزی و به جای جواب آواز همراهی کردند. در دخت پریوار دو مرتبه این کار را کردیم و در یک مورد اصرار داشتم که حتماً ریتم همراه آن باشد. در آواز صبح آزادی که سروده آقای سایه است و من به آن کار و شعر علاقه زیادی دارم، فضای الکترونیک همراه شده است. قطعه «چهارراه استانبول» هم یک تجربه جدی دیگر در این زمینه بود.
نکته دیگر این است که موسیقی الکترونیک در عین اینکه یک ژانر است، یک امکان هم هست. مثل ضبطهای پیشرفتهای که برای شنیدن موسیقی وجود دارد و شاید برخی بپرسند که چرا هنوز از کاست برای شنیدن موسیقی استفاده نمیکنیم. همیشه وقتی امکان بهتری وجود داشته باشد همه به سوی آن میروند و بحث فراگیری که اشاره داشتم بسیار مهم است چون موسیقی الکترونیک تمام دنیا را فراگرفته است. ما از موسیقی الکترونیک امکانات کارهای متنوع و جدید را میگیریم و دست ما را برای تجربههای جدید باز میگذارند.
-
*با توجه به این نکته فراگیری فکر میکنم از ابتدای این پروژه نگاهتان خارج از مرزهای ایران هم بوده است. درست است؟
ارائه و ارتباط با مخاطبان داخلی در درجه اول اهمیت دارد. در وهله بعدی ارتباط با مخاطبان خارج از مرزهای ایران برای من مهم است. موسیقی یک زبان بینالمللی است که با هارمونی و ریتم و کنترپوئن و آهنگسازیهای مختلف با مردم، فارغ از زبان آنها ارتباط برقرار میکند. مخاطبان ایرانی میتوانند کلام و موسیقی را درک کنند اما مخاطبان خارجی این قطعات، ترکیب کلام و ساز و آواز ایرانی با موسیقی الکترونیک را درک خواهند کرد. من در تولید پروژه «با من بخوان» یک گفتمان بینالمللی را دیدم که مخاطبانی از ملل مختلف با آن ارتباط برقرار کنند.
-
*اگر بخواهید از ویژگیهای این آثار برای ما بگویید به چه نکاتی اشاره میکنید؟
این یک پروژه کانسپچوال است و براساس مفاهیم مختلف ساخته میشود. به غیر از مفاهیم عارفانه، مفاهیم اجتماعی در این پروژه بسیار پررنگ است. ما محتوا را براساس ژانر موسیقی که مدرن است تغییر دادیم و سعی کردیم ادبیات بهروزی که فاخر باشد را انتخاب کنیم. اگر از آثار ادبای معاصر استفاده میکنیم سراغ بزرگانی رفتهایم که مفاهیم اجتماعی، عاشقانه یا عارفانه را پرمغز ارائه کردهاند. ویژگی دوم این پروژه این است که بداههمحور است. هنرمندان به گونهای انتخاب شدهاند که قابلیت بداههپردازی زیادی روی صحنه داشته باشند. یکی دیگر از ویژگیهای کنسرتهای با من بخوان این خواهد بود که ممکن است اجرای هر کنسرت با بعدی تفاوت داشته باشد. چون براساس حسی که در هر اجرا وجود دارد ممکن است آکوردها و کلیت اجرا متفاوت باشد. ویژگی سوم این پروژه این است که آوازمحور است. روی آوازهای ایرانی با نگرش و خوانش جدیدی تأکید شده است. در حریق خزان یک آواز، در دخت پریوار و فروغ هم دو آواز وجود داشت که بداههخوانی و بداههنوازی داشت. فضای امبینت بستر بداههخوانی بداههنوازی را به خوبی ایجاد میکند.
-
*دلیل انتخاب عنوان با من بخوان برای این پروژه چه بود؟
اسامی زیادی را مدنظر داشتیم اما با من بخوان یک مشارکت عمومی دارد. ما در این مجموعه دنبال موسیقی تک نفره نبودیم و موسیقی اشتراکی مدنظر داشتیم. تمایل داشتیم مردم به خوبی بتوانند با کارها همذاتپنداری کنند. امیدواریم مردم همین حس خواندن را داشته باشند.
روزی که با دوستان مختلف سر هر اسم چانه میزدیم این نکته را مدنظر قرار دادیم که این موسیقی و کلام حرف دل مخاطب باشد. چون در موسیقی ایرانی گاهی محتوای کارها با حال و هوای روز مردم تفاوت دارد اما در این پروژه سعی کردیم مشارکت مخاطب را بالا ببریم. در این آثار میخواهیم حرف روز مردم را بیان کنیم و حتی اگر کار عاشقانه داریم، عاشقانه اجتماعی باشد. همه این موارد باعث شد که به چنین اسمی برسیم و از مردم بخواهیم که با ما بخوانند چون ما همراه آنها در تولید کارها بودیم و دوست داریم آنها هم خودشان را شریک و سهیم در کارها بدانند. قطعات با من بخوان صرفاً موسیقی ارائهدهنده نیستند و دریافت دارند.
-
*پس یعنی دریافتی که از مخاطب دارید روی تولید کارهای بعدی تأثیر دارد؟ یا نقشه راه شما مشخص است و تغییر نمیکند؟
نقشه راه به صورت کلی مشخص است اما در طول مسیر براساس بازخورد انتشار کارها، تقاضای روحی و ذهنی مخاطبان را مدنظر قرار میدهیم. ما به آن سمت نمیرویم اما تلاش میکنیم دغدغه مردم را با حفظ هویت و اصالت و کیفیت آثار، ارائه کنیم.
-
*برای انتخاب عوامل پروژه «با من بخوان» چه نکاتی را مدنظر قرار دادید؟
ما تا امروز تعداد زیادی کنسرت
های موسیقی سنتی با سازبندی ایرانی یا اجراهایی با ارکسترهای کوچک و بزرگ داشتهایم. وقتی به این ایده رسیدیم که یک پکیج موسیقی الکتروآکوستیک ایجاد کنیم تصمیم گرفتیم موسیقی الکترونیک بستری برای درخشش ساز و آواز ایرانی باشد که مثل نگین در این بستر هستند. برای این کار نیاز بود کسی که در زمینه موسیقی الکترونیک کار کرده است و فارغ از بحث توانایی، به جهت اخلاقی با او سازگاری داشته باشیم را انتخاب کنیم. پس از بررسیهای مختلف به این نتیجه رسیدیم که «حسام ناصری» بهترین گزینه است. او سالها یکی از اعضای گروه ما و نوازنده فلوت بود. همچنین قبلاً نمونههایی از موسیقی الکتروآکوستیک را ماکت کرده بودیم و به رضایت نسبی رسیده بودیم. نکته مهم دیگر هم این است که ایشان موسیقی ایرانی را با علاقهمندی دنبال میکند و آهنگسازی پاپ و تلفیقی را به خوبی میداند. بنده در مرحله بعدی به اتفاق آقای ناصری تلاش کردیم سازهای آکوستیکی که میتواند در خدمت این پروژه باشد و مانند همان نگینهایی که عرض کردم بدرخشند را انتخاب کنیم. همچنین باید نوازندگانی انتخاب میشدند که توانایی اجرا در چنین ژانری را هم داشته باشند و بعداً مشخص میشود چه کسانی هستند.
-
*برای انتخاب قطعات چه اِلِمانهایی را مدنظر قرار دادید؟ چون به غیر از این قطعه یک یا دو اثر دیگر هم ریمیکس هستند اما سایر آثار جدید خواهند بود.
ما احتمالاً دو یا حداکثر سه قطعه داشته باشیم که شبیه ریمیکس هستند. با حفظ حرمت و احترام ویژهای که برای آهنگسازان این کارها قائل هستیم، زمانی که من روی صحنه حاضر میشوم مردم دوست دارند دو سه کار را حتماً در هر کنسرت اجرا کنم. این تصمیم ما هم به احترام آن مخاطبان بود و فقط دو یا سه قطعه ریمیکس و برای این آنسامبل تنظیم کنیم. در کارهای جدید هم ممکن است چند اثر براساس اشعار قدما انتخاب شوند و چند اثر هم براساس اشعار معاصر و سرودههای نیمایی باشد.
-
*طی همه این سالها همیشه کنسرتهای شما با کارگردانی و پروداکشن متفاوتی همراه بوده است. همین موضوع باعث شده است که اجرا به اجرا انتظارها از شما بالاتر برود. آیا از الان به اجرای زنده قطعات پروژه با من بخوان فکر میکنید؟ چون حس میکنم این آثار توجه زیادی را به خود جلب کنند.
ما از الان بیش از هر چیز روی اجرای زنده قطعات پروژه با من بخوان فکر میکنیم. اشتیاق و عطش اجرای زنده این آثار برای من به عنوان یک هنرجوی موسیقی علاقه زیادی ایجاد کرده است. هنوز مثل یک هنرجویی هستم که عاشقانه دلش میخواهد موسیقی تازهای که به صورت جدی، کمتر تجربه شده است را زودتر به اجرا برسانم و بازخوردها را ببینم. ممکن است برخی از بازخوردها آنطور نباشد که انتظار دارم اما اعتقاد من این است که یک هنرمند باید هر آنچه که میل دارد و علاقه دارد را باید با پشتوانه سالهای سال تجربه و استمرار و پرونده کیفی مطلوب دنبال کند. تا جایی که خلاف چارچوبهای فکری و خطوط قرمز ذهنی خودش نباشد. من یک هنرجوی موسیقی هستم ولی دیدهام که بسیاری افراد زمانی که یک کار هنجارشکنانه در چارچوب عرف کارهای خودشان انجام دادهاند ابتدا با مخالفت مواجه شدهاند، بعداً مخالفتها کمتر شده است و در مرحله بعد بسیاری از هنرمندان با آنها همراه شدهاند. من با عشق و تمام وجود، علاقه دارم این قطعات را تولید کنیم و به مرحله اجرا برسانیم. همچنین جنبههای بینالمللی را هم مدنظر داریم. در کنار پروژه با من بخوان کارهای ردیفی و دستگاهی و ایرانی را در جای خودش اجرا میکنیم و مشغول هستیم.
-
*نکتهای که اشاره کردید جالب است. چون معمولاً هنرمندان در هنگام رونمایی از یک آلبوم یا پروژه جدید ابتدا منتظر بازخوردها باقی میمانند و سپس به اجرای زنده فکر میکنند.
بازخوردهای قطعات با من بخوان برایم اهمیت دارد ولی نه آنقدر که بگویم ممکن است اجرای زنده این کارها را فراموش کنم. ممکن است برایم انگیزه و قدرت بیشتری ایجاد کند و حتماً میخواهم این تجربه را با همکاری تمامی دوستان عزیزی که در اطراف خودمان داریم انجام بدهیم. اعتقاد دارم باید موسیقی ردیفی و دستگاهی با کیفیت حفظ شود اما حتماً باید فرمها و ژانرهای مختلف موسیقیهای دیگر را در خدمت گسترش موسیقی ایرانی داشته باشیم. به عنوان مثال دو نفر باعث معرفی موسیقی کشورشان شدند. یکی از آنها «راوی شانکار» است که زمانی موسیقی کشورش و ساز سیتار جهانی شد که با گروه «بیتلها» کنسرت برگزار کرد. پس از آن اتفاق یک برند جدید از این هنرمند و موسیقی هندوستان ساخته شد. نفر بعدی هم «نصرت فتحعلی خان» است که اساساً موسیقی قوالی را با حضور ایشان میشناسند. زمانی که «سونی رکوردز» برای ایشان کنسرت برگزار کرد او توانست موسیقی قوالی را در سطح گسترده به دنیا معرفی کرد. حرف من این است که دوری از تکنولوژی و مدرنیته و اینکه بخواهیم صرفاً موسیقی خودمان را اجرا کنیم منطقی نیست. بدون همفکری و ارتباط با موسیقیها و هنرمندان ژانرهای دیگر نمیتوانیم پیشرفت داشته باشیم و الان راه بازی برای تبادل نظر شکل گرفته است.
قطعه «نیست شو» با صدای «علیرضا قربانی» را از این صفحه بشنوید و دانلود کنید.
ثبت نظر