نسبت «فقه و موسیقی»، نسبتی است که همیشه در ۴ دهۀ گذشته اسباب تشکیک بین علمای دین و اهل موسیقی بوده است؛ در حوزههای نظری کماکان این تشتت و تفرق آرا وجود دارد؛ اما در بخش عمل، دولتها و حاکمیت برای اینکه عموم را در مسیری میانه نگهدارند و امیال و نیازهای اجتماعی مردم را برآورده کنند، به نقطۀ تعادلی رسیده که در آن «خیر الامور» همان «اوسط هاست»؛ این کنش البته در فلاسفه و جریانات عقلی هم ستایش شده و ارسطو نیز فضیلت را در حدوسط میداند. به هر روی، نسبت «فقه و موسیقی» موضوعی ست که جای تأمل زیادی نزد متخصصان و اهل اجتهاد دارد.
اما آنچه در این نوشتار میخواهیم به آن اشارهای داشته باشیم، شرایط اجرای کنسرتهای پاپ در همدان، پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین است؛ همدان با توجه به برخی آمار ارائه شده از مراکز رسمی و متولی آمار، شرایط خاصی در کشور دارد. اگر ۸ سال جنگ تحمیلی و مبارزۀ دلیرمردانۀ غیورمردان سراسر کشور به ویژه غرب ایران و تأثیرات روانی آن را در جای دیگری بررسی کنیم، آمار معاینات مربوط به نزاع توسط سازمان پزشکی قانونی کشور در ۱۰ ماه نخست سال ۱۳۹۳ یعنی حدود ۴ سال قبل نشان میداد که همدان نهمین (۹) استان خشن ایران است؛ از اینکه بگذریم رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی بهزیستی کشور هم در شهریور ۱۳۹۶ اعلام کرده بود که استانهای غربی کشور از جمله ایلام، کرمانشاه، همدان، کهگیلویه و بویراحمد جزو استانهایی هستند که آمار خودکشی در آنها بسیار بالاست. این را هم اگر کنار بگذاریم، بر اساس تحقیقات ارائه شده در جهاد دانشگاهی، در حوزه شادیهای اجتماعی هم استان همدان بعد از خراسان رضوی، یزد، کرمانشاه، که پایینترین آمار شادی را داشتند، در کنار فارس، کرمان، قزوین، مرکزی، آذربایجان شرقی، چهارمحال و بختیاری جزو ناشادترین استانهای کشور است. نکته دیگر اینکه وزیر اطلاعات در دوران اصلاحات در یک گفتگو اعلام کرده بود که در دوران وی در وزارت اطلاعات، بر اساس برخی آمارها؛ اوضاع همدان در حوزه «تنگنظری» جزو سه استان اول کشور بوده است. این آمار را نه از جهت سیاهنمایی بلکه از جهت واقعنمایی ذکر میشود؛ با این آمارها باید پرسید که حالا این استان در حوزه شادیهای اجتماعی چه امکاناتی دارد؟
تا امروز باید بررسی کرد که متولیان فرهنگ عمومی استان، از شهرداری، حوزه هنری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات و … که به نوعی دغدغۀ جریانات فرهنگی دارند چه تصمیمی برای شاد کردن مردم داشته و خواهند داشت؟ برگزاری کنسرت موسیقی یکی از رخدادهایی است که میتواند بخشی از جامعه را به شادی برساند.
حالا برای شاد کردن مردم از راه موسیقی مشروع و قانونی، عدهای بی قانونی میکنند، و البته که نقض و ابطال خطاهای رخ داده مورد تأیید ما نیست؛ اما نمیشود یک شهر را هم به خاطر چند خطاکار تعطیل کرد! فرض بگیرید برخی افرادی که در این کنسرتها حاضر میشوند ظاهر آراستهای ندارند، متولی این موضوع میتواند پیش از ورود به سالن تذکرات لازم را اعلام کند، در داخل سالن هم میشود تدابیری را در نظر گرفت که شادیها عرفی و در چهارچوب باشند. نمیشود گفت به دلیل اتفاقاتی که محتمل است به وقوع بپیوندند کاری را انجام ندهیم، املایی را ننویسیم شاید غلط داشته باشد، مثلاً کنسرت برگزار نکنیم نکند اتفاقی در حین اجرا بیافتد، تیم فوتبال نداشته باشیم نکند حاشیه بیاورد؛ کوه نوردی نکنیم نکند از بالای کوه بیافتیم و صدمه ببینیم، این نگاه؛ کنش مطلوبی نسبت به تمایلات و تقاضاهای مشروع نیست.
در چند ماه گذشته (غیر از ایام سوگواریها) ۷۳ اجرا توسط گروههای پاپ در همدان (۳۲ عنوان) و ۲۵ اجرا (۱۵ عنوان) صورت گرفته است. البته که این آمار قابل توجه به معنای این نیست که فقط از این طریق میشود شادی مردم را تأمین کرد، اما به این معناست که وقتی ۹۸ اجرا در حوزه موسیقی سنتی و پاپ توسط بخش خصوصی و با همکاری نهادهای متولی برگزار میشود و مردم بلیط می خرند یعنی متقاضی هستند.
الان مردم همدان دارند موسیقی پاپ را بر پایۀ قواعد نظام و حاکمیت گوش میدهند، اگر مردم این موزیک را با قاعده و قانون و طبق ضوابط اجرایی کشور گوش ندهند، مطمئن باشیم که جای دیگری در شرایط دیگری و طبق قواعدی که ممکن است مورد قبول حاکمیت نباشد گوش بدهد، ما باید تلاش کنیم هم در رسانه و هم در حوزه نظارت و اعطای مجوز، به گونهای عمل کنیم که در مرکز و محور اتفاقات باشیم، این یعنی نزدیک شدن مردم و دولتها و نهایتاً حاکمیت سود میبرد، البته که پیش فرضها همیشه وجود دارد، قانون، شرع، عرف حضور جدی در تصمیم گیری ها و نظارتها دارند و با این مقدمه باید تلاش کرد مردم را در با همۀ سلایق به صورت حداکثری حفظ کرد، به آنها اعتماد کرد و به شادیهای مشروع شأن احترام گذاشت.
انتهای پیام
ثبت نظر