موسیقی ما - نسیم قاضیزاده - "شبی که ماه کامل شد" چندمین همکاری نرگس آبیار و مسعود سخاوت دوست است. حالا دیگر شاهد یک تیم ورک درخشان دیگر میان آهنگساز و فیلمساز هستیم، تیم ورکی که آدم باید امیدوار باشد حالا حالاها تمام نشود و سرنوشت اسفندیار منفردزاده و کیمیایی، مجید انتظامی و حاتمیکیا، علیقلی و میرکریمی، ثابت و توکلی را پیدا نکند و تداوم داشته باشد.
از همان ابتدا تا انتهای فیلم همچنانکه پختگی خود آبیار در آخرین فیلمش نمایانتر از آثار قبلیاش است، موسیقی سخاوتدوست هم مسیری مشابه را طی کرده و با اطمینان میتوان گفت که این اثر بهترین و پختهترین موسیقی فیلمی است که تا به امروز این آهنگساز برای فیلمهای آبیار نوشته است.
موسیقی"شبی که ماه کامل شد" با تم بلوچ و حادثه ای شروع میشود و با کشیدن آرشه ای اساسی روی ساز که خبر از وحشت میدهد ادامه پیدا میکند. آرشهای که در جاهای مختلف فیلم هم باز هم از کشش آن استفاده میشود. همراه با عروسی فائزه (الناز شاکردوست) و عبدالحمید (هوتن شکیبا) تمی شبیه به یک لالایی جنوبی- بلوچی آغاز میشود که بار دیگر پرده از آنچه که در ادامه رخ خواهد داد برمیدارد. قصه قراری برای آرامش ندارد و عروسی به ملودیهای شاد بنا ندارد اکتفا کند هرچند که خانواده عبدالحمید و فامیلها در عیش حضور گروه زنده بلوچی به نظر شاد میآیند.
سخاوتدوست، همچون همیشه، موسیقیای پرگو نساخته، برخوردهای کوتاه و منطقی با موقعیتهایی دارد که شاید اگر آهنگساز دیگری بود کمی سختتر از نساختن موسیقی برای آنها میگذشت. با این حال، آهنگساز متوجه موقعیتهای مختلف بوده و برایشان موسیقیهایی به فراخور تدارک دیده است مثلا در زمان سفر فائزه و برادرش به پاکستان موسیقی حادثه ای با ته مایه های موسیقی هندی روی صحنهها آمده که استانداردهای لازم موسیقی فیلم را داراست.
"شبی که ماه کامل شد" موسیقیای در مجموع پرحجم دارد که مشخص میکند آهنکساز برایش زمان گذاشته و کار کرده، علاوه بر این به دلیل ماهیت پر از حادثه و اضطراب فیلم، بخشی از صداها در موسیقی آمدهاند و این اضطرابها که بیشترشان از آن فائزه است به شکل موسیقیِ افکتیو خودشان را نشان دادهاند. نامحسوس اما تاثیرگذارند و در عین حال حوصلهسربر نیستند.
در بخشی از فیلم از آواهای زنانه هم بهره گرفته شده است که اصلا بولد و نمایشی نیستند و همچون "شیار 143" از آنها بسیار خوب استفاده شده است. موسیقی در "شبی که ماه کامل شد" راوی است، دل به دل تماشاگر میدهد و پا به پای قصه جلو میآید حتی گاهی جلوتر از آن گام برمیدارد تا دانای کل بودنش را رعایت کرده باشد. مثلا در صحنهای که زن از کشته شدن برادرش باخبر میشود، ما ابتدا مویههای زنانه را میشنویم و بعد تلفنی که در آن این خبر شوکآور به او داده میشود. موسیقی با گوش شنوندهاش مهربان است. او را برای خبرهای بد آماده میکند. با تماشای تصویر اشک ریختن فائزه در آینههای شکسته، بار دیگر موسیقی همراه میشود، موسیقیای که منسجم است.
بهترین بخش موسیقی "شبی که ماه کامل شد" صحنه بعد از آرایش کردن حمید و فائزه بعد از مرگ برادرش است که در آن همۀ گریهها و مویههایی که منتظرش بودهایم به قدر کفایت میآید.
علیرغم پختگی و به قدر کفایت سخن گفتنِ موسیقی، اما جا داشت که سخاوتدوست کمی روی داشتن تم اصلی کار مضاعفی میکرد تا یک خط تماتیک ماندگارتر خلق کند. این آهنگساز نشان داده که هر کارش روند رو به پیشرفتی در مقایسه با قبل دارد، بنابراین باید توقع داشت که به این مساله هم نگاه ویژه داشته باشد و مجذوب تکنیک صرف نشود.
ثبت نظر