دنیای اقتصاد : اگرچه سینمای ما در سالهای اخیر کمتر توانسته شخصیتی کامل و ماندگار را به جهان مخاطبانش معرفی کند اما عرصه هرگز خالی نبوده و سینماگران مولفی توانستهاند تا این گونه شخصیتهای سینمایی را خلق کنند و سینمای ایران را غنیتر کنند. در این گزارش مروری خواهیم داشت بر مهمترین شخصیتهایی که در ده، پانزده سال اخیر در سینمای ایران معرفی و ماندگار شدهاند. البته طبیعی است که این تعداد شخصیت معرفی شده، همه بضاعت سینما نبوده و برخی شخصیتهای دیگر نیز ممکن است از قلم افتاده باشند. با این حال دلیل تاکید بر این شخصیتها، نزدیکی آنها با تعریفی است که از شخصیت ماندگار و اثرگذار وجود دارد.
فیلم پرویز را مجیدبرزگر ساخته است. در این فیلم پرویز مردی است پنجاه ساله که همیشه با پدرش در شهرک آتی ساز تهران آرام زندگی کرده است. وقتی پدر پرویز، که تصمیم به ازدواج گرفته از او میخواهد خانه را ترک کند، پرویز ناگهان خود را در جهانی جدید و بیگانه مییابد. او تصمیم میگیرد به پدر و اهالی شهرک نشان دهد که نمیتوانند به این آسانی او را از زندگیشان حذف کنند. فیلم پرویز، یکی از بهترین نمونه فیلمهای بررسی شخصیت است. کاراکتر پرویز با ظرافت هر چه تمامتر ساخته شده و از نظر شخصیتی، پرداخت کاملی دارد و برگ برنده فیلم است. تحول شخصیت پرویز در طول فیلم و تبدیل او از یک آدم بیآزار به موجودی به شدت خطرناک و جسور، تماشاگر را در جای خود میخکوب میکند. در ابتدا، تماشاگر شاید حتی برای پرویز دل بسوزاند، اما به مرور زمان، این دلسوزی، جای خود را به وحشت میدهد. پرویز، بدون اینکه مانند یک فرد دیوانه و روانپریش نمایش داده شود، به تدریج به نمادی برای شر تبدیل میشود. او در پی انتقام است، اما پس از اینکه میبیند، بهعنوان یک انسان، توانایی انجام چنین اعمالی را دارد، احساس قدرت میکند و حتی میتوان گفت که به یک خودآگاهی میرسد و خود را نوعی ابرانسان میپندارد.
فیلم جدایی نادر از سیمین شاید معروفترین فیلم ایرانی است. این فیلم را اصغر فرهادی ساخته است. شخصیت نادر در این فیلم به خوبی بازنمایانگر اعتقاد به قانون، نظم و تاریخ است. او چنان که خود میگوید زیربار حرف زور نمیرود. اما در نهایت به شکلی مصلحتجویانه از قواعد خودش خارج میشود. با این حال نادر همچنان اصرار دارد که پای اعتقاداتش بماند. او اگرچه در زندگی شکست میخورد و در ظاهر تاب مقاومت در برابر مشکلاتش را ندارد اما همچنان مصمم است که به مقاومت ادامه بدهد. نادر در فرآیند فیلم نموداری سینوسی را طی میکند و فراز و نشیبی بزرگ را از سر میگذراند اما در پایان فیلم به خاطر پایبندی به اعتقاداتش مجبور میشود به فروپاشی زندگی مشترکش با سیمین تن بدهد. این فیلم در سال ۸۹ ساخته شد و بیش از ۵۰ جایزه معتبر جهانی را هم به دست آورد.
احتمالا فیلم مهمان مامان را دیدهاید. فیلمی شلوغ با شخصیتهای بسیار که انگار همه آنها روی سر شخصیت اصلی قصه یعنی عفت که مادر خانواده است، آوار شدهاند. فیلم مهمان مامان را داریوش مهرجویی ساخته است.فیلمی که باعث شد مخاطب عامتر سینما به گوشهای از تواناییهای گلاب آدینه پی ببرد و به قول معروف او را ببیند، کاراکتر مادر صبور و آبرو دار و متعهد که تلاش میکند با لبخند تمام کاستیهای زندگیاش را سامان ببخشد. در فیلم شلوغ اما باورپذیر مهرجویی، طراحی شخصیت در خلق چنین کاراکتری نقش عمدهای داشت. توجه کنید به شکل چادر بستن آدینه نوع نگرانیاش و…ملموس بودن حرکات و استفاده مناسب از زبان بدن آدینه را در فیلم شاخص کرد. سکانس داستانپردازیهای پور شیرازی برای مهمانان جوان و شرم آدینه از زیاده گوییهای همسرش یا آن سکانسی که پسر کوچک خانواده با مرغ به حیاط میآید دو نمونه از سکانسهای موفق در شخصیتپردازی است. دیالوگ نویسیهای متناسب با شخصیت، خستگیناپذیر بودن و امیدوار بودنش از مهمترین خصیصههایی است که این کاراکتر را ماندگار میکند.
فیلم نفس ساخته نرگس آبیار فیلم نسبتا متفاوتی است. فیلم ضعفهایی هم دارد اما بهطور کلی فضایی جذاب و گیرا دارد و روایتش از سالهای جنگ به خوبی از آب درآمده است. در این فیلم شخصیت دختر خردسالی به نام «بهار»، کانون قصه است. کارگردان فیلم به خوبی توانسته با بازی گرفتن بسیار ستودنی از این کودک به خلق شخصیت و ماندگار کردنش کمک کند. در فیلمنامه هم شخصیت بهار به خوبی معرفی شده است. او با نقاشیهایش، شیطنتهای کودکانه و خیالپردازیهای بیمرزش معرفی میشود. جهان او برای مخاطب بسط داده میشود و ابعاد شخصیت کودکانه و پر از رویا و خیالش را برای مخاطب به نمایش میگذارد. رفتارها و واکنشهای این شخصیت در موقعیتهای مختلف و منحصربهفرد، ابزار مهمی است که معرفی شخصیت او را کامل میکند و جالب تر آنکه قصه همزمان با معرفی شخصیت، پیش میرود و متوقف نمیشود. این فیلم از طرف ایران به اسکار هم معرفی شد اما راه به جایی نبرد.
فیلم شعلهور با بازی خوب امین حیایی در نقش فرید، فیلمی است که یکی از شخصیتهای سینمایی ماندگار در این سالها را خلق کرده است. فرید را میتوان نمایانگر بخشی از جامعه امروز ایران دانست. حمید نعمت الله، کارگردان فیلم، فرید را به شمایل یک قهرمان (آنچه که دوست دارد باشد اما نمیتواند) ترسیم میکند و نه یک بازنده (آنچه که حقیقتا است) شکل طراحی صحنه و حرکتهای دوربین، استفاده از موسیقی و ترکیببندیها پس از عنصر جزئینگری برای ماهر نشان دادن فرید در عملی که انجام میدهد به کار گرفته شده است. در میزانسنها، قاببندی و بهطور کلی دکوپاژ فیلم، به خوبی تصویر فرید بهعنوان یک بازنده امیدوار یا یک امیدوار بازنده ترسیم شده است. او اگرچه شکست میخورد و به هیچ یک از خواستههایش نمیرسد اما قهرمان قصه است. دیالوگهای ماندگار و متناسب با شخصیت او مثل «من احتیاج به مراقبت دارم» به خوبی در ملموس کردن و ماندگار کردن شخصیت فرید، اثربخش بوده است.
برچسب ها
ثبت نظر