رئیس جمهور حسن روحانی در روزهای اخیر در سفر به زادگاهش یعنی سرخه سمنان، در مسجد این شهر حاضر شد و برای همشهریانش سخنرانی کرد.
، احمد حسنی در ادامه یادداشت خود در «عصرایران» نوشت: فیلمی از این سخنرانی منتشر شد که نشان می دهد روحانی به زبان سرخه ای اشاره و در همین راستا یک لطیفه هم تعریف می کند؛ از خنده، ریسه رفت و مردم حاضر هم در این خنده شریک بودند و غش غش می خندیدند.
رئیس جمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور، در این سخنرانی، نه وعده مالی یا سیاسی میدهد، نه شعار میدهد، نه دستور میدهد، نه ... او تنها به زبان مردم این شهر اشاره میکند و کلماتی از این زبان را به لب میآورد اما هم مردم شنونده لذت میبرند و هم او و آنها از ته دل میخندند و خوش میگذرانند.
روحانی در سخنرانی خود به استفاده از این زبان در دو مقطع یعنی مکالمات میان بیسیمچیها در زمان جنگ و هنگام مذاکرات هستهای برای جلوگیری از فاش شدن و لو رفتن مکالمات و اسرار اشاره کرد. در دوره مذاکرات هستهای، برادر رئیس جمهوری به مذاکرات پیوست و او بود که از محل مذاکرات، پیامها را به زبان سرخهای به گوش رئیس جمهور میرساند و با این کار، شنود تلفنها خنثی میشد.
زبان سرخهای هم یکی از زبانهای ایرانی است. سرزمین ایران محل حیات زبانهای متعددی است و مردم ایران با تعدادی از آنها آشنا هستند (فارسی، آذری ترکی، کردی، ترکمنی، بلوچی، عربی و ...) که گویندگان میلیونی دارند و زبانهایی که در محدوده کوچکتری متکلم دارند مثل همین سرخهای یا تاتی، مندایی، ارمنی، خارگی و ... .
بخشی از زبانها هم قبلا در این سرزمین مورد استفاده بودهاند اما به مرور ضعیف و ضعیفتر شدهاند و تعداد گویندگان آنها کم و کمتر شد تا اینکه هم اکنون دیگر اثری از آنها نیست مثل سریانی.
زبان چه سرخهای چه فارسی و عربی و ترکی و ...، علاوه بر اینکه مهمترین نمود فرهنگی - هویتی افراد است، به مانند کشتی، حامل ارزشها و نمودهای فرهنگی انسانهاست. به عنوان مثال بسیاری از داستانها و افسانهها، معناها و کلمات و اسامی و ضربالمثلها و حکایتها تنها در همان زبان یک منطقه، معنا مییابند.
با مرگ یک زبان، تنها یک زبان از بین نمیرود بلکه همراه با آن مجموعهای از محتواها، نمودها، معنیها و مفاهیم فرهنگی - تاریخی - بشری نیز از بین میرود.
زبانهای ایرانی یکی از داراییهای بزرگ و گرانقدر غیرملموس این سرزمین هستند و به مانند داراییهای ملموس و حتی مهمتر از آنها باید مورد محافظت و استفاده قرار بگیرند به ویژه که داراییهای ناملموس در صورت نابودی قابل بازیابی و تجدید حیات نیستند.
بسیاری از مناطق و شهرها و روستاهای ایرانی، دارای زبانهای خاص خود هستند که متاسفانه در سایه بیتفاوتی و کمتوجهی در معرض نابودی، تحقیر و بیتوجهی هستند. البته هستند فعالان فرهنگی که در این زمینه تلاش میکنند و با تولید محتواهای فرهنگی و نشر داستانها و متنهایی به زبانهای منطقهای، برای حفظ و گسترش و ادامه حیات این موجود زنده فرهنگی، فعالیت میکنند.
عدم استفاده از زبانهای ایرانی در فعالیتهای منطقهای و عدم تدریس آنها در مدرسه و مراکز آموزشی میتواند منجر به تضعیف این زبانها شود. اکثر ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی در شهرستانها و استانها، توجه جدی به زبانهای ایرانی ندارند. این موضوع درباره زبانهایی با مکالمهکنندگان کمتر به مانند سرخهای بیشتر احساس میشود چراکه هر چقدر استفادهکننده آن کمتر باشد این زبان به نابودی نزدیکتر خواهد شد.
تقویت زبانهای ایرانی در کنار حفظ هویت و تقویت فرهنگهای منطقهای، به غنا و تقویت زبان رسمی یعنی فارسی نیز میافزاید. این تصور که تقویت زبانهای دیگر به وحدت ملی و امنیت ملی آسیب میرساند، انگارهای است که از ۱۳۰۴ به بعد و با بخشنامههای فرهنگستانهای انتصابی تقویت شده و شگفتا که از تمام رویکردهای آن دوره انتقاد میشود ولی در این فقره نگاه تاییدآمیز وجود دارد. قرار نیست هیچ زبانی جای زبان رسمی را بگیرد و زبانهای متنوع، بخشی از تنوع هویت فرهنگی ایران و مقولهای است که یونسکو از آن به عنوان ارتباطات میان فرهنگی یاد میکند.
در راستای تقویت زبانهای ایرانی میتوان درخواست کرد اصل ۱۵ قانون اساسی اجرا شود و این زبانهای ایرانی در مدارس محل حیات این زبانها تدریس شود.
اصل ۱۵ قانون اساسی می گوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است».
راهاندازی فرهنگستان برای زبانهای ایرانی یکی دیگر از اقدامات برای تقویت این سرمایههای ملی است. در این صورت فرهنگستان هر زبان میتواند محلی برای تمرکز بر بررسی، پژوهش، واکاوی، آموزش و تقویت آن زبان باشد.
انتهای پیام
ثبت نظر