حسن کرمی قراملکی که در بخش مستندنگاری جایزه «جلال» برگزیده شده میگوید: خیلیها میخواهند کتاب من را بخوانند اما میپرسند از کجا باید آن را تهیه کنیم و من نمیدانم چه پاسخی به آنها بدهم، چون مشکلات زیادی برای پخش کتابم دارم.
نویسنده کتاب «رکابزنان در پی شمس» که در بخش مستندنگاری جایزه «جلال» بهطور مشترک با هدایتالله بهبودی برای کتاب «الف لام خمینی» برگزیده شد اظهار کرد: مشکلی که هنوز هم با آن مواجه هستم پخش کتابم است. پخشهای معروف با نویسنده کار نمیکنند و روند کارشان به این صورت شده که حتی حالا با ناشران هم کمتر کار میکنند. پخش معضلی شده که من نمیتوانم به تنهایی آن را حل کنم. اما حتما این جایزه میتواند تاثیر مثبتی در این وضعیت داشته باشد و اگر بتواند مشکل پخش را برایم حل کند قدم بزرگی برداشته است.
او افزود: چند پخشکننده هستند که من به آنها کتاب دادهام اما هنوز پولی دریافت نکردهام. شاید این جایزه اقلا باعث شود تا من بتوانم پولم را از آنها بگیریم.
کرمی قراملکی با اشاره به فایدهای که بخش مالی جایزه هم میتواند داشته باشد گفت: هنوز به صحافیای که کار چاپ کتابم را انجام داده بدهکار هستم چون پول کتابهای فروختهشده را نتوانستم دریافت کنم.
این نویسنده برگزیده یازدهمین دوره جایزه ادبی «جلال» با بیان اینکه افراد باسابقهای که در کار کتاب و پخش آن هستند انگار فقط روزهای اول انقلاب را که بازار خیلی خوب بوده دیدهاند گفت، این افراد با دیدن بازار فعلی، همهشان افسرده شدهاند و هیچ کسی تلاشی برای بهبود اوضاع نمیکند.
او افزود: کسانی که در صنعت چاپ بودند به من میگفتند کتاب چاپ نکن، پولت میرود، این در حالی بود که بعد از آن در عرض یک سال چاپ اول کتابم تمام شد. همچنین قبل از اینکه کتابم را چاپ کنم هر جایی برای چاپ آن رفتم میپرسیدند قبلا کتاب چاپ کردهام و یا اینکه کتاب ترجمه است یا تالیف، و با شنیدن اینکه جزء هیچکدام از اینها نیست، آن را نخوانده رد میکردند. یعنی این که اگر بهترین کتاب را هم داشته باشی اگر چنین شرایطی نداشته باشی کتابت رد میشود و حتی خوانده هم نمیشود.
او درباره میزان استقبال ناشران و مخاطبان از آثار مستندنگاری نیز گفت: من در بازار کتاب هیچ توجهی ندیدم. هرچند که سفرنامهها و مستندنگاریها همیشه مشتری خودشان را دارند و آنها کسانی هستند که دوست دارند این کتابها را مطالعه کنند و کلکسیونی از سفرنامهها داشته باشند. اما در اروپا توجه خیلی زیادی به سفرنامهها و مستندنگاریها میشود.
این نویسنده با بیان اینکه ما به خامفروشی، هم در صنعت و هم در فرهنگ عادت کردهایم، گفت: نفت را خام میفروشیم، فرهنگ، شمس و مولانا را هم عمدهفروشی کردهایم و روی آنها خوب کار نمیکنیم، اما بیگانگان خوب به آنها توجه کردهاند و ما هم داریم از نگاه آنها به شمس و مولانا نگاه میکنیم.
کرمی قراملکی در پایان گلهای هم از اهل رسانه داشت و گفت: در صنف شما هیچ روحیهای نیست. من یک هفته به ترکیه رفتم؛ آنجا در حالیکه نمیتوانستند کتاب من را بخوانند و فقط نوشته پشت جلد ترجمه شده بود، خیلی از روزنامهها و مجلات با شور و شوق دنبالم میآمدند، در حالی که هیچ جایزهای هم نبرده بودم. اما در ایران خصوصا تبریز، هیچکس پیگیر من و کتابم حتی در حد یک معرفی کتاب نشد. در ایران حتما باید جایزه «جلال» را ببری تا معرفی شوی!
انتهای پیام
ثبت نظر