کاوه میرعباسی با بیان این که تغییر جامعه از عهده ادبیات برنمیآید میگوید: اگر ادبیات نقشی غیر از جایگاه ادبی خودش بازی کند، معمولا شعارگونه میشود و ماهیت ادبیاش را از دست میدهد.
این مترجم و نویسنده درباره تأثیر و کارکرد ادبیات در نقد شرایط جامعه، اظهار کرد: من شخصاً فکر میکنم ادبیات روی فرد میتواند تأثیر بگذارد و اگر فرد را بخشی از جامعه بدانیم، میتوان ادبیات را در نقد جامعه تأثیرگذار دانست. اما اگر با این دید نگاه کنیم که ادبیات بخواهد جامعه را عوض کند، این کاری نیست که از عهده ادبیات بربیاید و قطعاً به علوم دیگر مربوط است.
او افزود: من شخصاً به اینجور ادبیات و کارکرد مثبت ادبیات متعهد اعتقادی ندارم، چون دیگر ادبیات نیست. اگر کسی میخواهد جامعه را اصلاح کند، باید از متون دیگر استفاده کند. ولی همانند یک نویسنده مثل بالزاک که جامعه فرانسه را توصیف کرده و بعدها آثارش برای درک بهتر پدیدهها استفاده میشود، اگر در درازمدت تأثیرگذار باشد، ارزش دارد. اما به نظر من اگر ادبیات تأثیر آنی بگذارد به مقاله تبدیل میشود.
مترجم رمان «سایه گیوتین» با اشاره به رئالیسم انتقادی و رئالیسم سوسیالیستی در ادبیات، بیان کرد: نویسنده دیدگاهی دارد که آن را مطرح میکند. اما وقتی از جامعه صحبت میکنیم، ادبیات را از این منظر به ادبیات واقعگرایانه تقلیل میدهیم؛ این میشود رئالیسم انتقادی که در قرن ۱۹ بوده است. اما قطعاً ادبیات به رئالیسم انتقادی محدود نمیشود و اگر بخواهد بشود هم رئالیسم سوسیالیستی و درواقع تبلیغات محض است و هیچ فایدهای ندارد.
کاوه میرعباسی با بیان اینکه اگر نویسنده بخواهد در جایگاه یک پنددهنده باشد یا موعظه کند، نقش خودش را به عنوان نویسنده از بین برده است، اظهار کرد: من به ادبیات داستانیای که بخواهد تأثیر آنی داشته باشد اعتقادی ندارم. اگر کسی میخواهد روی جامعه تأثیر بگذارد، میتواند مقاله بنویسد.
او در ادامه متذکر شد: ادبیات نقش مهمتری دارد و میتواند روی فرد تأثیر بگذارد و دیدگاه او را تغییر دهد. اینکه بخواهد مسائل روز را مطرح و انتقاد کند و بعد هم از آن تأثیر بگیرد، کار ادبیات نیست.
انتهای پیام
ثبت نظر