نوشتن کتابهایی درباره زنان در راستای حرکتهای پیشرو برای باز کردن راه در جهت شکوفایی استعدادها و فرصتهایی است که در انتظار زنان است.
، همزمان با هشتم مارس، روز جهانی زنان مروری داریم بر چند مورد از کتابهایی که به زنان میپردازد.
رازوری زنانه
«رازوری زنانه» را بتی فریدان که به کار روزنامهنگاری مشغول بود به تحریر درآورده است. این کتاب رکوردهای زیادی را زمانی که انتشار پیدا کرد در سال ۱۹۶۳ شکست و توانست پس از اولین چاپ، به چاپهای متعدد برسد و به چند زبان زنده دنیا ترجمه شود.
«بتی فریدان» در راهاندازی موج دوم جنبش فمینیسم نقش موثری داشته و موسس سازمان ملی زنان آمریکا نیز هست که یکی از مهمترین اهداف آن تامین سرمایههای مالی برای تحصیل دختران و زنان آمریکا است. تالیف کتاب «رازوری زنانه» باعث شد که فریدان به یکی از چهرههای شاخص قرن بیستم تبدیل شود.
ایده نوشتن این کتاب زمانی به ذهن فریدان رسید که به طور اتفاقی و در دیدار با همکلاسیهایش دریافت که بسیاری از آنها از زندگی خود به عنوان زن در جامعه رضایت ندارند؛ او با تمرکز بر ناخشنودی زنان خانهدار طبقه متوسط آمریکا و البته به ظاهر خوشبخت، دریافت که اکثر آنان از مشکل رازآلودی رنج میبرند که به طور مطلق ریشههای روانشناسانه ندارد و از شرایط آنان در خانه و خانواده ناشی میشود.
کتاب «رازوری زنانه» در 14 گفتار، بحران هویت زنان خانهدار آمریکایی را مورد بررسی قرار میدهد و با طرح بحثهایی همچون طرح ماهیت مسئولیت خانگی به گونهای که جایگزین مسئولیت اجتماعی شود، زن خوشبخت یعنی زن خانهدار با داشتن چند فرزند قد و نیم قد، نظام آموزشی جنسگرا در دانشگاهها، ساز و کار نظام حاکم، در ساختن ابزارآلات پیچیدهتر خانهداری و ... سامان یافته است.
بخشی از متن این کتاب: «اگر به تربیت میلیونها مادر جوانی ادامه بدهیم که بدون هیچ هویت فردی و هیچ تعریفی از توانمندیهای شخصیشان، تنها محصور در چارچوبهای خانه هستند و به این دلیل درکی از بنیاد ارزشهای فردی نداشته و قادر نیستند این مهم را به فرزندانشان نیز انتقال دهند، به سادگی در دام از دست دادن فضای انسانی افتادهایم».
این کتاب در ایران هم به همت دکتر فاطمه صادقی و گروه مترجمان، ترجمه و توسط انتشارات نگاه معاصر وارد بازار نشر شده است.
دفترچه ممنوع
«دفترچه ممنوع» نام کتابی است که آلبا دسسپدس آن را نوشته است. دسسپدس شاعر و روزنامهنگار ایتالیایی است که از او به عنوان یکی از پیشگامان نهضت فمینیسم در ایتالیا یاد میشود.
«آلبا دسسپدس» برای بیان عقاید خود و تاکیدش بر برابری زنان و مردان تلاشهای بسیاری کرد و در پی نمایاندن ظلم و خشونتی بود که بر زنان وارد میشود، به همین دلیل سعی داشت از دریچه ادبیات به مشکلات زنان اشاره کند.
«دفترچه ممنوع» داستان زنی چهلساله است که به دنبال گوشهای خلوت و دنج میگردد تا بتواند تنها باشد و چیزهایی بنویسد، اما چنین مکانی را نمییابد. سروصدای بچهها و شوهر او را عاصی کرده، سرانجام او به دفترچه خاطراتی پناه میبرد که بتواند در آن حرف دل خود را بزند و اندکی بیاساید؛ دفترچهای که با نگرانی از اینکه روزی اعضای خانوادهاش از وجود آن مطلع شوند، در اتاقش پنهان میکند و به دنبال فرصتی میگردد تا با آن خلوت کند و رازهای مگوی خود را در آن بنویسد.
این کتاب داستان بسیار سادهای را دنبال میکند، اما جملاتی پُرمفهموم و قابل تأمل دارد و شاید به این دلیل باشد که برای مادران ایرانی بسیار ملموس است. سختیهای دوران جنگ و پس از آن، تفاوت میان نسلها و وظایف بسیاری که بر دوش یک مادر است، وجه مشترک میان زندگی این مادر ایتالیایی و مادر ایرانی است.
«دفترچه ممنوع» عنوان داستانی است که به زیبایی، در ضمن وقایعی که در یک خانواده چهارنفره ایتالیایی اتفاق میافتد، شما را متوجه موضوع مهمی چون «شکاف میان نسلها» میکند؛ شکافی که نگرانیهای زیادی برای والدین به همراه دارد.
بخشی از کتاب: تنها چیزی که باعث اطمینان هر مردی به زندگی میشود، عشق یک زن است، میل به اینکه بهخاطر او و برای بهدستآوردنِ او قوی باشد.
این کتاب را بهمن فرزانه ترجمه و انتشارات بدیهه منتشر کرده است.
اتاقی از آن خود
«اتاقی از آن خود» نوشته ویرجینیا وولف نوسنده و منتقد انگلیسی است. وولف نویسنده رمانهای تجربی است که سعی در تشریح واقعیتهای درونی انسان دارد.
نظرات فمینیستی او در قالب مقاله و نقد در قرن بیستم تحولی در نظریات جنبش زنان پدید آورد و او در قالب نویسنده و منتقد درباره زنان هنرمند و آنهایی که از تنگناها و محدودیت زمان خود رنج بردهاند مقالات تاثیرگذاری نوشته است.
کتاب «اتاقی از آن خود» یکی از کتابهای مشهور ویرجینیا وولف است که با نثر خاصی نوشته شده و در نثر مدرنیستی سبک جدیدی ایجاد کرده است.
ویرجینیا وولف در کتاب «اتاقی از آن خود» راوی اولشخصی است که برای نگارش مقالهاش، به جستوجو میپردازد و در این میان واقعیتهایی را در مورد نویسندگی زنان، موقعیت زنان و وظیفه کنونی آنان در راستای اثبات خویشتن و رسیدن به جایگاه اصلیشان، به شیوهای جذاب و گیرا، آنگونه که حوصله خواننده غیرحرفهای سر نرود، در اختیار مخاطب قرار میدهد و با طنزی دلنشین به نقد جامعه مردسالار و همچنین ارائه راهکار میپردازد.
بخشی از کتاب: «داستان باید به حقایق نزدیک باشد و هرچه واقعیتها حقیقیتر باشند داستانهای بهتری از آب درمیآید، این چیزی بود که به ما گفتهاند. خب، پاییز بود و برگها هنوز زرد بودند و از درختان به زمین میریختند، فقط کمی تندتر از گذشته، چرا که اکنون شب شده بود (درست ساعت هفت و بیست و سه دقیقه) و باد ملایمی (دقیقا از سمت جنوب غربی) میوزید. ولی، گذشته از همه اینها، چیز عجیبی در کار بود.»
جنگ، چهره زنانه ندارد
«سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ» نویسنده و روزنامهنگار بلاروسی است که کتاب «جنگ، چهره زنانه ندارد» را به رشته تحریر درآورده است.
الکسیویچ اولین نویسنده تاریخ است که به خاطرِ نوشتههایش در ژانر مستندنگاری جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرده است؛ دلیل شهرت الکسیویچ به عنوان روزنامهنگار، نوشتن و روایت در مورد رویدادهای کشورش چون جنگ جهانی دوم، جنگ شوروی و افغانستان، سقوط اتحاد جماهیر شوروی، فاجعه چرنوبیل و گفتوگو و مصاحبه با شاهدان این واقعه است.
کتاب «جنگ، چهره زنانه ندارد» روایت پرفراز و نشیب الکسیویچ است از روزگار و خاطرات زنانی که در ارتش اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیدند و حال بعد از سالها از کابوسها و تنهاییشان میگویند.
این نویسنده بلاروسی چندصد نفر از این زنان را مییابد و با تمام آنها از هر قشری که هستند صحبت میکند. خاطرات زنانی را که پوتین پوشیدهاند و در مخلوطی از خاک، خون و ترس زنده ماندهاند با تدوینی درست کنار هم میچیند و کلیتی میسازد که پرهیاهو و صامت است.
این کتاب مادری را به ما نشان میدهد که برای عبور از خط بازرسی آلمانها فرزندش را نمکاندود میکند تا سربازان از تب او به بهانه بیماری تیفوس بهراسند تا او بتواند در قنداق کودکش با پوست ملتهب سرخشده برای پارتیزانها دارو ببرد.
الکسیویچ از تجربیات روزنامهنگاری خود برای تالیف این کتاب بهره گرفته است، او شیوه مصاحبه و انتقال بیکم و کاست توصیفات شاهدان عینی را برای انتقال نگاه زنانه به جنگ برگزیده است.
کتاب «جنگ، چهره زنانه ندارد» روایت جنگ جهانی دوم از زبان زنان روسی است، زنانی که تجربه حضور در جنگ جهانی دوم را داشتهاند. نویسنده سعی کرده است در لابهلای سطرهای این کتاب صداها و نالههایی را که تا به حال شنیده نشده است به گوش خواننده برساند و برخی از زوایای پنهان جنگ را در این کتاب روشن میکند.
بخشی از این کتاب: «... لشکر نیروهای مردمی شکل گرفت و ما چندتا دختر رو هم برای خدمت توی گردان خدمات پزشکی گرفتن.
به عمهام زنگ زدم: دارم میرم جبهه.
صدای جدی عمه رو شنیدم که گفت: بدو بیا خونه ببینم. ناهارت سرد شد!
گوشی رو قطع کردم. البته بعدش دلم براش خیلی سوخت، خیلی. محاصره شهر شروع شد، محاصره وحشتناک لنینگراد، زمانی که نصف جمعیت شهر مُردن، اون تنها موند، تنهای تنها.»
این کتاب را عبدالمجید احمدی ترجمه و نشر چشمه روزانه بازار کرده است.
ما همه باید فمینیست باشیم
«ما همه باید فمینیست باشیم» توسط چیماماندا انگوزی آدیشی نام کتابی است که عنوان پرفروشترین کتاب آمازون را در حوزه مطالعات عمومی جنسیتی یدک میکشد.
«چیماماندا انگوزی آدیشی» نویسنده و فعال حقوق زنان است که در این کتاب درباره مفهوم فمینیسم و لزوم بازنگری در نقش زنان در جامعه سخن گفته است.
این نویسنده نیجریهای با نوشتن کتابهای زیادی توانسته جایزههای زیادی را دریافت کند؛ کتابهای او به ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و در دفاتر نشر متفاوتی مانند «نیویورکر»، « گرانتا»، «او هنری»، «پرایز استوریز»، « فاینانشیال تایمز» و «زوئتروپ» به چاپ رسیده است.
«چیما آدیشی» برنده جایزههای هورستون-رایت و نویسندگان کشورهای مشترکالمنافع شده است. همچنین کتاب «نیمی از خورشید زرد» او نامزد دریافت جایزه بینالمللی از سوی منتقدان و کتاب قابل تقدیر نیویورک تایمز و کتاب «آمریکانا»ی او برنده جایزه بینالمللی از نگاه منتقدان و از نظر نیویورک تایمز، واشنگتن پست، شیکاگو تریبون و اینترتینمنت ویکلی شده است.
«همه ما باید فمینیست باشیم» نسخه اصلاحشدهای است از سخنرانی «چیماماندا انگوزی آدیشی» در دسامبر سال ۲۰۱۲ در «تد اکسوستون» که یک کنفرانس سالانه با محوریت آفریقا است.
او در این کتاب گفته است، فمینیسم به معنای برتری زنان بر مردان نیست، بلکه فمینیست بودن تنها به معنای این است که حق و حقوق زنان در تمام زمینهها اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، ادبی و حتی در زندگی مشترک مورد توجه قرار گیرد.
در پشت جلد این کتاب آمده است که «فرهنگ مردم را نمی سازد، این مردم هستند که فرهنگ را میسازند. اگر این حقیقت داشته باشد که انسانیت زنان در فرهنگ ما وجود ندارد، باید آن را در فرهنگ خودمان جای بدهیم و نهادینه کنیم.»
همچنین کتاب « مانیفست یک فمنیست در پانزده پیشنهاد» یکی از دیگر از کتابهای مشهور این نویسنده نیجریهای است که شامل ۱۵ پیشنهاد است که ابتدای هر پیشنهاد چنین شروع میشود «به دخترت بیاموز» و شامل نکاتی دقیق و کاربردی در زمینه تبیین نقشهای فراجنسیتی کودکان و و گاه بزرگسالان است.
بخشی از کتاب: «به او یاد بده که عاشق کتاب باشد. بهترین روش برای کتابخوان شدن او این است که تو را در آن حال ببیند. وقتی تو مشغول خواندن باشی، درک می کند که خواندن ارزشمند است، حتی اگر او به مدرسه نرود و فقط کتاب بخواند، قول می دهم داناتر از کودکی شود که تحت محدودیت های آموزش و پرورش، درس و کتاب میخواند. کتابها به او کمک میکنند تا دنیا را بهتر بشناسد و آن را به چالش بکشد، به او کمک می کنند تا خودش را بهتر بیان کند و راحت تر بتواند رسالت آینده خویش را انتخاب کند...»
از «چیماماندا انگوزی آدیشی» به عنوان نویسندهای نترس یاد میشود که در تمام آثارش هرگونه تبعیض نژادی، به ویژه تبعیض جنسیتی را به چالش میکشد.
این کتاب را فاطمه باغستانی ترجمه و نشر کولهپشتی منتشر کرده است.
سماسادات علویمقدم، خبرنگار ایسنا - منطقه خراسان
انتهای پیام
ثبت نظر