خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز
رضا ساکی
امروز هیچ خبری نبود. هر چه توی شبکههای اجتماعی و روزنامهها و رادیو و تلویزیون گشتیم بلکه خبری پیدا کنیم، خبری نبود.
صابری که به شدت پیگیر بود پرسید: مدرسه نسوخته؟
تیموری گفت: نه.
قاسمی گفت: از مسئولان فیلمی چیزی درز نکرده؟
مرادی گفت: دیروز بحث لواسان و ساختوساز بود امروز نه.
من پرسیدم: کودکآزاری نداشتیم؟
صابری گفت: نه.
قاسمی پرسید: اتوبوسی چیزی؟
تیموری گفت: نه.
مرادی گفت: اختلاسی چیزی؟
من گفتم: اصلا.
قاسمی گفت: اینطوری که نمیشود؟ امروز توی اداره چه کنیم؟
تیموری گفت: عجب روز کسالتباری است امروز.
صابری گفت: این سلبریتیها هم امروز هیچ کاری نکردهاند.
قاسمی گفت: توی تلویزیون هم کسی چیزی نگفته حاشیه بشود.
مرادی گفت: امروز اینجا انگار سوئیس است. نه کسی خلافی کرده است، نه کسی اختلاس کرده است، نه فیلمی بیرون آمده، نه کودکی آزار دیده...
قاسمی گفت: چطور توی آن کشور زندگی میکنند؟ خسته نمیشوند؟
تیموری گفت: برادر زنم آن جاست. میگوید از صبح به دیوار نگاه میکنیم تا شب.
صابری گفت: همه اروپا همین است. زندگیشان آدرنالین ندارد. اغلب هم دچار افسردگی هستند.
در این لحظه قاسمی ناگهان داد زد: اتوبوس چپ کرده. همi ریختیم پشت کامپیوتر قاسمی. لینک که باز شد دیدیم اتوبوس دانشجویان چپ کرده اما کشته نداده است.
دوباره برگشتیم پشت میزهای خودمان. یک ربعی کسی چیزی نگفت. صابری بیحوصله پرسید: تو رو خدا، یعنی هیچ خبری نیست؟ قاسمی گفت: یکی درگذشت. همه پریدیم پشت میز قاسمی ببینیم چه کسی از میان ما رفته است. قاسمی گفت: نیساری.
تیموری گفت: یساری نه نیساری.
مرادی گفت: جواد یساری.
قاسمی گفت: سلیم نیساری.
مرادی گفت: سیاسی بود؟
قاسمی گفت: نه.
تیموری گفت: ورزشی بود؟
قاسمی گفت: نه.
صابری گفت: سلبریتی بود؟
قاسمی گفت: نه. حافظپژوه بود.
همه برگشتیم پشت میز و تا عصر چرت زدیم. امروز هیچ خبری نبود. خبر فقط همین درگذشت سلیم نیساری بود که سلبریتی هم نبود!
باقی بقایتان
انتهای پیام
ثبت نظر