75 سال پیش به عنوان استاد ماهر سنگتراشی به خواست "سید محمد وزیری" متولی مسجد جامع کبیر یزد، از مهریز سنگهای سیاه را از دل معدن بیرون کشید و با دقت زیاد زمین خاکی مسجد جامع کبیر یزد را سنگ فرش کرد.
هنرمند سنگتراشی که برای اولین بار مسجد جامع کبیر شهر یزد را سنگفرش کرده، بعد از 75 سال دوباره به این مسجد جامع بازگشته تا سازههایش را تعمیر کند؛ پیرمرد که حالا 90 ساله است هنوز هم شعری را با لهجه یزدی زمزمه میکند که در حین تعمیر مسجد جامع یزد می خوانده ... «چند نفر بودیم پی زحمت کشی، هر شو روانه سوی معدنی/ چون رسیدی پای کوه بنشین و در کن خستگی/ گر نگویی تو در آن نام علی، اصلا نداری تو وجود آدمی/ بر خیز و برو سوی قله، چالی بزن/ گودی کن و باروت بریز سرتاسری/گردی پر کنی، با کبریت آتش زنی/...
او که حالا پس از 75 سال گذر زمان، دوباره به مسجد جامع آمده تا دست مایه خود و سه شاگردش را دوباره مرمت کند، به خبرنگار ایسنا میگوید: این شعر را از روز اول که برای سنگ فرش کردن مسجد جامع دست به کار شدیم، سرودم و خواندیم و از دل معدن، سنگهای سیاه را بیرون کشیدیم.
او اضافه میکند: سنگتراشی، کار دشوار و پر خطری است، با استفاده از باروت، سنگها را از کوه و معدن جدا میکردیم و با سختی آن را بیرون میکشیدیم و سپس دست بکار پیکرتراشی، حجاری و حکاکی میشدیم .
«محمود زارع بیدکی» معروف به «محمود سنگتراش» با اشاره به این که پدر و عمویش نیز از سنگتراشان مشهور، ماهر و حرفهای مهریز بودند، میگوید: هنر دستی و پیشهی سخت سنگتراشی را به عنوان شغل اصلی دنبال و از همین راه نیز گذران زندگی میکردیم. این هنر را به دلیل علاقه و برای جلوگیری از حذف و انزوای آن به فرزندانم نیز آموزش دادهام اما فرزندان عمویم ابراهیم در این هنر نماندند و سنگتراشی را که کار دشوار و تا حدودی کمدرآمد است را ادامه ندادند.
«محمود سنگتراش» که این پیشه را به عنوان میراث گرانبهایی در یزد میداند، میگوید: اجداد من همگی سنگتراش بودهاند لذا من هم از 12 سالگی تاکنون که 90 سالهام به این حرفه مشغول هستم و آن را برای پسر و نوهام به جا گذاشتهام.
او در مورد نحوه کارش در این هنر میگوید: سنگها را با باروت از معدن سنگی در مهریز جدا میکردیم به این طریق که با دست70 سانتیمتر داخل سنگ را چال میزدیم و داخل آن را باروت و حدود 10 سانتیمتر فیتیله قرار میدادیم و سپس میله ماشه را پس از آتش زدن میکشیدیم و به سرعت از آنجا دور میشدیم، پس از آن هم سنگها را میتراشیدم و جفت و جور میکردیم.
این سنگتراش با افتخار از شغل سختش یاد میکند و میگوید: در حال حاضر توان ادامه آن را ندارم و بیشتر فرزند و نوهام را راهنمایی میکنم اما همیشه جای چکشها و تیشههای این هنر را بر جای جای بدنم به همراه دارم. البته جز مسجد جامع یزد، مکانهای زیادی در طول این سالها به دست من با سنگ آراسته شدهاند و حتی سنگ حناساییهای مازاری را نیز من تراشیدهام.
باب سخن را با پسر این سنگتراش کهنسال مهریزی که پدر را همراهی میکند، میگشاییم. «علی زارع بیدکی» که 47 بهار از زندگی او میگذرد، معتقد است که باید راه پدر را ادامه دهد تا این هنر و میراث ارزنده زنده بماند ولی با این حال در کنار فعالیت در این پیشه، به علت به صرفه نبودن درآمد آن برای گذران زندگی، در مهریز یک آتلیه دارد و به کار عکاسی نیز مشغول است.
او که از هفت سالگی خودش را با تیشه و کلنگ و معدن و سختیهای این حرفه وفق داده، به خبرنگار ایسنا در این رابطه میگوید: هر چند این هنر را به عنوان میراث خانوادگی و اجدادی حفظ کردهام و به طور جدی دنبال میکنم اما درآمد آن برای امرار معاش به صرفه نیست.
وی حمایت و توجه میراث فرهنگی را انگیزهای برای تداوم این هنر میداند و میگوید: حتی فکرش را هم نمیکردم اداره کل میراث فرهنگی پیگیر باشد و پدر را برای مرمت دست سازههای 75 سال پیش خود فرا بخواند و گویا همین عامل دلگرمی و انگیزهای برای ادامه دادن و فعالیت بیشتر در این هنر دست و موروثی است .
این سنگتراش جوان مهریزی با بیان این که این هنر بسیار دشوار است، تصریح میکند: هر چند سنگتراشی برای احیا و زنده ماندن قابل آموزش دادن است اما هنر سختی محسوب میشود و شاید 20 درصد از هنرجویان علاقهمندی خود به فعالیت در این حرفه را حفظ کنند.
وی از پسرش نیز به عنوان یکی از میراثداران این هنر یاد میکند و میگوید: پسرم نسبت به من، علاقه بیشتری به این هنر دارد و کارهای حکاکی سنگ را نیز انجام میدهد، او 21 ساله و جوانترین سنگتراش استان است و شش سال سابقهی فعالیت در این حرفه را دارد.
علی زارع بیدکی از آثار فرزندش به هاونگی هشت ضلعی اشاره میکند که در هر ضلع آن، کتیبهای باستانی نقش بسته است.
وی در ادامه صنعتی شدن این هنر را یک ضعف میداند و میگوید: هرگز دستگاه نمیتواند در این صنعت جایگزین سازههای دستساز شود و سنتی کار کردن در این هنر، اهمیت زیادی دارد.
انتهای پیام
ثبت نظر