پروژه مخاطبتراشی صدا و سیما با توسل به بازیگران و سلبریتیها نقطه پایان ندارد. بعد از حضور محمدرضا گلزار و زمزمههای حضور بنیامین بهادری در برنامه «ماه ماه»، اینبار شاهد حضور پر رنگ کامران تفتی در برنامههای رسانه ملی هستیم.
این بازیگر تئاتر و سینما که بیشتر مردم او را با مجموعههای تلویزیونی همچون «زیر هشت»، «میکائیل» و «دیوار» که فیلمنامه آنها توسط سعید نعمتالله نگاشته شده، میشناسند؛ در ماه رمضان علاوه بر ایفای نقش در دو سریال «برادر جان» و «از یادها رفته»، مجریگری دو برنامه «وقتشه» و «دلصدا» را هم بر عهده دارد.
با وجود تمامی انتقاداتی که به بازی ضعیف و کلیشهای کامران تفتی وارد شده است؛ خود او نظر متفاوتی دارد.
خبرنگار شهروند در مصاحبهای از او پرسید: «جناب تفتی؛ خیلیها نقش شما را شبیه دیگر نقشهاتان در سریالهایی که در سالهای اخیر بازی کردهاید، ارزیابی کردهاند و بهخصوص همکاریهاتان با سعید نعمتالله. خودتان از این شباهتها نمیترسیدید؟ ترس از تکرار و کلیشه و...»
تفتی پاسخ داد: «اصلا؛ چون بههیچوجه شبیه نیست. من یک خط کاراکتری را دنبال میکنم که حنیف تبلور آن است، نقطه تکاملش. از منصور کارخانه تا رشید زیبا و الان حنیف فراست شاهد یک خط و یک مسیر هستیم و به نظرم حنیف کاملکننده کاراکترهایی است که در کارنامه کاریام دارم.»
روزنامه فرهیختگان درباره بازیهای سریال «از یادها رفته»، که نسخه ضعیفی از سریال «شهرزاد» است؛ نوشت: «بازیهای این سریال یکدست نیست و انگار در این ارکستر هر بازیگر ساز خودش را میزند؛ گاه کوک و گاه ناکوک. قدیمیهایی مانند بیتا فرهی و حسین پاکدل و حبیب دهقاننسب، مطابق استانداردهای کاریشان ظاهر شدهاند و برخی دیگر نیز مانند علیرام نورایی، کامران تفتی و مهرداد ضیایی همچنان درگیر تکرار خودشان هستند. این ترکیب ناهمگون نوید یک سریال درخشان در حوزه بازیگری را نمیدهد.»
و، اما هنر «مجریگری» حیطهای تخصصی است. بیپروایی از حضور دوربین و خصوصیات فیزیکی شاید از ملزومات امر اجرا باشند، اما قطعا این خصایص کافی نیستند. افراد بسیاری هستند که سالها تحت آموزش اساتید بزرگ فوت و فن و ریزهکاریهای اجرا را یاد میگیرند و با تمرین و ممارست و پشتکار، در انتظار باز شدن درهای پیشرفت و ترقی هستند؛ غافل از آنکه عدهای یک روزه، ره صد ساله را پیمودهاند و امید گشوده شدن درها، در چنین شرایطی واهی است.
توزیع نابرابر امکانات و موقعیتها در هر عرصهای در کشورمان با توجه به ساختارهای خاص آن عرصه، پیش میرود؛ در اقتصاد از طریق اختصاص ارز دولتی و تسهیلات بانکی و مالی، در سیاست از راه تخصیص تریبون و در رسانه ملی از طریق محدودسازی اجرای برنامهها با حضور یک شخص خاص. در این شرایط اگر اذهان عمومی در مسیر اندیشیدن به رانت و لابی بیفتد، به بیراهه نرفتهاست.
بارها انتقاداتی به رویه جدید صدا و سیما در استفاده از بازیگران در نقش مجری وارد شده است. با اینحال باز هم با اصرار بیمورد مسئولین رسانه ملی، این رویه قویا به راه خود ادامه میدهد و حد یقفی ندارد. حضور کامران تفتی در صدا و سیما با چهار برنامه را باید با موشکافی بیشتری بررسی کرد. اگر صلاحیت و شایستگی او را موفق به احراز چهار جایگاه مهم کرده است؛ باید گفت که افراد شایسته و مستعد در مملکت بیشمارند، سد راه آنها چیست؟ اگر دلایلی غیرفردی مقوم حضور قاطعانه او بوده، در این صورت لزوم آسیبشناسی جدی و تخصصی، بارز است.
حسام الدین آشنا، مشاور رئیسجمهور، روز جمعه در یک گفتگوی توییتری با یک کاربر که گفته بود: «ای کاش به عنوان نماینده دولت در شورای نظارت به جای گرفتن مچ صداوسیما، گرفتن دست صداوسیما را وظیفه میدانستید»، نوشت: «قصه پرغصه شورای نظارت را باید به تفصیل تعریف کرد، اما بدانید مشکلات مالی صدا و سیما مانند بسیاری شرکتهای دولتی دیگر خودساخته و ناشی از عدم محاسبه درست نسبت میان درآمدها با هزینه و فایده عملکردهاست.»
نماینده دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما خاطرنشان کرد: «اگر صدا و سیما با همه دولتها مشکل دارد احتمال بدهید مساله دیگری در میان باشد.»
روز یکشنبه اما، محمد حسین رنجبران، مدیرکل روابطعمومی صداوسیما، در پاسخ به توئیت آشنا، در حساب توییتری خود نوشت:
«در بودجه به سازمان صدا وسیما اجبار میکنند که باید بیش از دوهزارمیلیاردتومان در سال را از محل آگهیها درآمد کسب کند بعد نامه میزنند که چرا تبلیغات این قدر زیاد است!
در این شش سال ابتدا به بهانه برجام و بعدش در فراق ازدست دادن آن آنچنان تولید و تولیدکننده را به فراموشی میسپارند که هرچه میگردیم از تولید کنندگان بزرگ کشور تبلیغ کنیم یا توانایی تبلیغ ندارند یا عطای تولید را به لقایش بخشیده اند.
آن وقت نامه میزنند که چرا تبلیغات قابلمه و دوش حمام و کفش و ... در تلویزیون زیاد شده!
به خدا راهش این نیست دیگر صدای همفکرانتان هم درآمده است از این همه ناکارآمدی...
صدق الناس را فراموش نکنیم.»
انتقاد حسامالدین آشنا به تبلیغاتی بود که جایگاه رسانه ملی را در حد یک رسانه خصوصی کمبضاعت، تنزل داده است. تبلیغ کفش و کرم ضدچروک در شبکههای رسانه ملی دلچسب و مطلوب نیست؛ آن هم در سازمان عریض و طویل صدا و سیما که دست برقضا از بودجه قابل توجهی برخوردار است.
پاسخ مدیرکل روابط عمومی صداوسیما، و راهکار پیشنهادی به ایشان برای افزایش درآمدزایی صداوسیما در یک کلمه خلاصه میشود، و آن هم «اعتمادسازی» است. اگر رسانه ملی ما از میلی و سلیقهای بودن فاصله بگیرد و گامهایی به سوی اعتمادسازی حداکثری بردارد؛ قطعا با افزایش مخاطبین مواجه خواهد شد. تشریح رابطه دوسویه مخاطب و رسانه امر آسانی است و بازگو کردن آن تکرار مکررات است. درآمد صداوسیما به مخاطبینش وابسته است.
چطور میتوان با پیش بردن پروژههایی که انگشت انتقادات همگان به سوی آنها دراز است، موجد اعتمادسازی شد؟
مگر برنامهای، چون «عصر جدید» برای شناسایی افراد مستعد نیست؟ چرا نباید بستری را برای حضور آنها فراهم نمود؟ در همین سازمان میتوان با بکارگیری همین نیروهای جوان و شایسته، و با اتکا به قوه تحلیل و ابتکار آنها برنامههای مخاطبپسند ساخت.
نگاه انحصارگرایانه و تکبعدی مدیران مسئول رسانه ملی، اصرار بر به کار گرفتن نامآشناها در این رسانه و تخصیص ناعادلانه امکانات، مسیر اعتمادسازی را ناهموار میکند.
اگر فرض و گمانها بر رانت و لابی و واسطهگری است، آلترناتیو آن چیست؟ چرا مدیران صداوسیما به حضور افراد کمبضاعت در هنر، انتقادی ندارند؟
بنیامین بهادری، محمدرضا گلزار و کامران تفتیها، صرفا مصادیقی هستند برای تفهیم غرض، اما اگر مسیر اعتمادسازی هموار شود، جذب مخاطب و در پی آن درآمدزایی، رو ریل میافتند و نیازی به دامن زدن به بدگمانیها نیست.
ثبت نظر