خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز
رضا ساکی
بعد از گران شدن خودورهای تولید داخل به میان مردم رفتیم تا بدانیم نظرشان درباره این گرانی چیست.
آقایی که شش نان سنگک در دست داشت گفت: ما تا آخر پای تولیدات داخلی ایستادهایم. بروید به برنامه خانم سالومه بگویید من امروز شش تا سنگک دوآتشه خریدهام و شما آرزوهایتان را به گور میبرید.
خانمی که عجله داشت گفت: خدا را شکر خدا را شکر. یعنی ماشین ما شد ۸۴ میلیون؟ خدا را شکر.
آقایی که روی صندلی پارک نشسته بود گفت: رسانههای خارجی این طور القا کرده بودند که قیمت برخی از خودورهای تولید داخل به بیش از ۱۰۰ میلیون میرسد اما معلوم بود دروغ میگویند. خودرو ۱۰۰ میلیونی نداریم. زندهباد دولت.
خانمی که پشت چراغ قرمز در ماشین شاسیبلند کرهای نشسته بود گفت: این شکستی دیگر برای آمریکاست.
آقایی که از پشت چراغ رد میشد ادامه داد: و مشتی محکم بر دهان امپریالیسم.
دختری که از مدرسه برمیگشت پرسید: امپریالیسم دیگه چیه؟ دشمن جدیده؟
خانمی که این مکالمه را شنید پاسخ داد: دختر خوب با صدای بلند در خیابان حرف نمیزند که دیگران صدایش را بشنوند.
آقایی که از آن حوالی رد میشد گفت: شما اگر راست میگویید بروید مفسدان اقتصادی را بگیرید. با دختر مردم چه کار داری؟
خانمی که یک بسته پوشک خریده بود گفت: ما خیلی از کیفیت خودروهای داخلی راضی هستیم. خودروهای خارجی شنود دارند.
آقایی که یک ماشین حساب دستش بود فریاد زد: اگه ۷۰ ماه حقوقم رو پسانداز کنم میتونم یکی بخرم. بعد به زنش که کنارش نشسته بود گفت: بخرم؟
زنش جواب داد: تو این مدت فتوسنتز میکنی؟ ۷۰ ماه دیگه بوقشم نمیتونی بخری.
آقایی که یک مشت پسته خریده بود به خبرنگار ما گفت: دیشب رسانههای خارجی اینطور میگفتند که ما امسال یلدا پسته نداریم بخوریم. من میخواهم این مشت پر از پسته من را پخش کنید تا بفهمند ما مسئولانمان را دوست داریم.
خانمی که خیلی عصبانی بود گفت: همین شماها هستید که...
باقی بقایتان
انتهای پیام
ثبت نظر