Fa En شنبه 26 آبان 1403 ساعت 20 و 25 دقیقه

فرزندی که‌ افتخار پدر شد

فرزندی که‌ افتخار پدر شد

زندگی نامه طلبه شهیدی از زبان پدر پیر ۹۲ ساله اش که هم پدر معنوی شهر بوده و هم پدر شهید سید مصطفی محمودی است.

دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 15:5

‌آیت الله سید مرتضی محمودی گلپایگانی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، مختصری از زندگی  پسر شهیدش را این گونه نقل می‌کند؛ طلبه شهید سید مصطفی محمودی در سال ۱۳۳۶ در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد و از آنجایی که بنده یک روحانی بودم‌، سید مصطفی بسیار زود با مبانی اسلامی و مکتب اهل بیت انس پیدا کرد.

‌وی عشق علاقه عجیبی به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت و به دلیل صوت دلنشینی که برخوردار بود، در مدح اهل بیت به نوحه سرایی می پرداخت.

آن شهید بزرگوار علاقه و عشق فراوانی به حفظ ‌قرآن کریم‌، نهج البلاغه‌، احادیث و روایات به ویژه موضوعات مختلف اسلامی و اصول اعتقادی داشت و در بحث و گفت‌وگو با آنها استدلال می‌کرد.

سید مصطفی محمودی از همان آغاز حرکت تاریخ‌ساز امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲ و به دلیل علاقه به رهبر انقلاب اسلامی‌، با نهضت اسلامی همراه شد و در سال ۱۳۵۶ ‌دیپلم ریاضی خود را دریافت کرد و به خدمت سربازی اعزام شد و به فرمان امام راحل(ره) در زمره نخستین گروه های فراری از پادگان بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پادگان مراجعت کرد و در دوران مبارزه با رژیم‌، در پرپایی تظاهرات‌، پخش نوارها و اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) فعال بود.

این طلبه بزرگوار پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره خدمت به مردم را سرلوحه فعالیت خود قرار داد و در راستای استقرار امنیت‌ در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد، برای کمک به کشاورزان در درو کردن گندم حضور می‌یافت و مبلّغان را برای ارشاد و هدایت مردم به روستای ورامین می‌برد.

وی مانند یک کارگر به کشاورزان و روستاییان خدمت رسانی و مقداری از وقت خود را جهت آموزش اسلحه به دیگران صرف می‌کرد و در زلزله قائنات مشهد برای کمک به آسیب‌دیدگان‌ با گروهی از جوانان ورامینی به این شهر سفر کرد و از حیث لباس و خوراک همواره سعی داشت‌ میانه‌روی را سرلوحه خود قرار دهد و نسبت به پدر، مادر، خواهر و برادران خود بسیار مهربان باشد.

سید مصطفی به دلیل علاقه به روحانیت‌، پس از اتمام تحصیل در مدرسه به حوزه علمیه علاقه مند شد و تحت نظر بنده (آیت الله محمودی)، بسیار زود مدارج علمی را طی کرد اما با شروع جنگ تحمیلی، از طریق بسیج قم به جبهه اعزام شد.

با شروع جنگ تحمیلی، شهید محمودی با کوشش و تلاش بسیار، موفق به اعزام به جبهه شد و حدود سه ماه در جبهه سوسنگرد مبارزه کرد و در ۱۹ اسفند ماه ۱۳۵۹ با برخورد گلوله توپ به محل استقرارشان به همراه چند نفر دیگر از همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

این شهید ۲۰ روز قبل از شهادتش مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته بود اما پس از معالجه، دوباره عازم جبهه شد و بالاخره به لقای پروردگار شتافت.

آیت الله محمودی در مقام پدر یک شهید درباره ویژگی‌های اخلاقی شهید سید مصطفی محمودی بیان داشت که مصطفی علاقه زیادی به اهل بیت عصمت و طهارت داشت و در دوران دفاع مقدس نیز پیش من آمد و اعلام کرد که می خواهم به جبهه بروم و به دلیل تجربه اش ‌در تیپ شهید چمران به کار گرفته شد.

در ابتدا قرار بود که سید مصطفی دو ماه در جبهه بماند اما پس از این ۲ ماه اعلام کرد که من باز هم به می خواهم به جبهه بروم که بنده مخالفتی با این موضوع نداشتم‌، ایشان برای بار آخر پس از چند روز به منزل بازگشت و با اینکه بیمار بود اما اصرار داشت که به جبهه برگردد و بالاخره پس از حضور در جبهه به درجه رفیع شهادت رسید.

حجت الاسلام سیدمحسن محمودی برادر شهید سیدمصطفی هم در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا گفت: مراسم بزرگداشت این طلبه شهید در قم‌، ورامین‌، محلات و گلپایگان با شکوه فراوان برگزار شد و در مجلس بزرگداشت شهید محمودی در قم، جمعی از علما و بزرگان از جمله آیت الله العظمی گلپایگانی مرجع عالیقدر تقلید حضور داشتند.

مراسم ختم شهید محمودی در شهرستان ورامین نیز با حضور هزاران نفر از دوستداران و عاشقان به فرهنگ شهید و شهادت و با سخنرانی خطیب نام‌آور مرحوم حجت الاسلام والمسلمین فلسفی برگزار شد.

پیکر مطهر شهید سید مصطفی محمودی پس از اقامه نماز توسط پدر شهید، آیت الله سید مرتضی محمودی به قم انتقال پیدا کرد و در گلزار شهدای شیخان به خاک سپرده شد.

وی علاقه خاصی نسبت به امام راحل داشت و طبق وصیتش عکسی را قبل از شهادتش روی تخته چسبانده ‌را بر سر مزارش ‌گذاشتیم.

در بخشی از وصیت ‌نامه این شهید بزرگوار آمده است؛

"پس از کوشش فراوانی که برای رفتن به جبهه داشتم و به هر دری می زدم آن در بسته شده بود، بالاخره دری از درهای رحمت الهی گشوده شد و این بنده روسیاه و گناهکار به آن در روی آورد و موفق شدم در کنار دیگر برادران با ایمان و مومن به امام و انقلاب‌، جایی برای خودم باز کنم.

‌بر شماست ای ملت رزمنده که پیام‌آور خون شهیدان باشید؛ شهیدانی که از بهترین افراد و  مومن ترین کسانی بودند که به این انقلاب عشق می ورزیدند که پر و بالشان در کنار معشوق سوخت و خونشان بر زمین ریخت و چنین نقش بست بر زمین که ای دریای بیکران انسان ها بپاخیزید و با یک دست قرآن و با یک دست دیگر اسلحه بگیرید و از حق و رسالت انسانی و شرف خود دفاع کنید و حق خود را از ابرقدرت ها بستانید و اما شما این مسئولین مملکتی‌، شمایی‌که که این پُست و مقام را شهیدان به شما دادند و پشت میزی نشسته اید که با خون شهدا و از جان گذشتگی آنها به شما رسیده است‌، بدانید و آگاه باشید که باید از این خون خوب پاسداری کنید.

مادر عزیزم‌، اگر چه ممکن است برای تو مشکل باشد که فرزندی را از دست داده ای‌، ولی انتظار دارم از تو ای مادر؛ اگر می‌خواهی که دشمن به ما نخندد، مشتت را گره کن و با صلابت بگو ای ابرقدرت‌ها، کور خوانده اید؛ تا ایران ما مادرانی چون من دارد، امکان ندارد کسی بتواند به ما تجاوز کند و این آرزو را به گور خواهد برد".

انتهای پیام‌

تعداد بازدید : 204

ثبت نظر

ارسال