معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، گفت: شریعتی یک روشنفکر بود و با روشنفکران عصر خودش، حتی عصر ما فرق داشت. دغدغه بیشتر روشنفکرانی که در عصر شریعتی بودند، این بود که حرف نو بزنند، اما اینکه آن حرف نو چقدر با نیازهای بومی جامعه ما مرتبط باشد، برایشان مهم نبود و مباحث آنان با مسائل اجتماعی پیوند نداشت.
عبدالحسین خسروپناه، در گفت وگو با خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان اظهار کرد: دکتر شریعتی عمر چندانی نکرد و در ۴۴ سالگی از دنیا رفت اما در همین عمر کوتاه باعث ایجاد یک نظام فکری و معرفتی شد.
وی ادامه داد: بعضی افراد نظریهپرداز هستند، ولی نظریهپردازی آنها نهایتاً در جامعه علمی و نخبگان تأثیر میگذارد، اندیشه برخی دیگر حتی در طول زندگانی و پس از مرگشان، تأثیری بر نخبگان ندارد مثل ملاصدرا که حکمت متعالیه او ۱۴۰ سال بعد از فوتش، در بین نخبگان پذیرفته شد اما بعضی نظریهپردازان، علاوه بر جامعه نخبگان دانشگاهی و حوزوی، بر توده مردم و در واقع بر تحولات اجتماعی هم اثرگذار هستند و منشأ حرکت و جنبشهایی میشوند که یا در سطح داخلی و یا در سطح بینالمللی است.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی شریعتی را نظریهپردازی دانست که علاوه بر تأثیرگذاری بر نخبگان دانشگاهی و حوزوی توانست اثرگذاری اجتماعی هم داشته باشد و تصریح کرد: هم دکتر شریعتی توانست بر جنبشهای اجتماعی تأثیر بگذارد و هم جنبشهای اجتماعی از او تأثیر پذیرفتند. محدوده تأثیرپذیری جنبشهای اجتماعی او نیز داخل کشور نبود، بلکه بر جنبشهای اجتماعی خارج از کشور هم تأثیر گذاشت.
خسروپناه، افزود: ترجمه آثار شریعتی به زبانهای مختلف، منشأ تأثیرگذاری او در منطقه و حتی بخشهایی از آفریقا شد.
وی نقش شریعتی بر تحولات اجتماعی را غیرقابلانکار دانست و گفت: به لحاظ جامعهشناختی اثرگذاری شریعتی بر توده و نخبگان غیرقابلانکار است و البته این تأثیرپذیری در همه جریانها یکسان نبود.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی تأکید کرد: نیروهای انقلابی که پیرو خط امام بودند از اندیشههای شریعتی تأثیر پذیرفتند و بعد توانستند این اندیشهها را با اندیشههای امام (ره) پیوند بزنند.
پیوند عمیق قلبی شریعتی با میراث و منابع دینی
خسروپناه ادامه داد: شریعتی یک روشنفکر بود و با روشنفکران عصر خودش، حتی عصر ما فرق داشت. دغدغه بیشتر روشنفکرانی که در عصر شریعتی بودند، این بود که حرف نو بزنند، اما اینکه آن حرف نو چقدر با نیازهای بومی جامعه ما مرتبط باشد، برایشان مهم نبود و مباحث آنان با مسائل اجتماعی پیوند نداشت.
وی تصریح کرد: دکتر شریعتی یک روشنفکر بومی بود، به این معنی که روشنفکری را در خدمت حل مسائل جامعه به کار میگرفت و استفاده میکرد. از طرفی وی پیوند عمیق قلبی با میراث و منابع دینی هم داشت و شخصیتهای چون پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س)، امام علی (ع)، و بعضی از اصحاب پیامبر (ص) برای او مثل یک الگو، مهم بودند.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، شریعتی را یک روشنفکر بومی سنتی دردمند معرفی کرد که بیگانه با زمان خود نبود و سنت را برای حل مسائل زمانه خود به کار میگرفت.
چرا جوانان جذب اندیشه شریعتی میشدند؟
خسروپناه تصریح کرد: حضور بعضی افراد در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، کاسبکارانه است اما من معتقدم که شریعتی درد دین داشت و لذا وقتی مخاطب جوان درمییابد، فردی بین روشنفکری و سنت پیوند برقرار میکند و همزمان آسیبهای دنیای تجدد و آسیبهای دنیای سنت را هم بیان میکند و دغدغهمند هم هست، طبیعتاً جذب او میشود.
وی مدل معرفتی دکتر شریعتی را چنین شرح داد: به عقیده بنده مدل معرفتی دکتر شریعتی، عدالتگراست و به همین خاطر بهشدت ضد نظام سرمایهداری بود. اندیشه شریعتی در طول عمرش یکسان بود و تغییر مسیری نداشت اما طبیعتاً مباحث، مصادیق و مسئلههایی که به آن میپرداخت، تفاوتهایی داشت.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: در نوشتههایی که شریعتی سالهای پایانی عمر خود نوشته، او کاملاً مدل حکومت دینی با حاکمیت ولیفقیه را قبول دارد و به کتاب ولایتفقیه امام (ره) استناد میکند اما متأسفانه این بحثها را کسی طرح نمیکند و نوعی یکسانسازی بین شریعتی و روشنفکران سکولار برقرار میکنند که به عقیده بنده مغالطه است.
انتهای پیام
برچسب ها
ثبت نظر