انگار میخواهند طاقت «سیراف» را طاق کنند، سالها بیتوجهی به تاریخی که این شهر کهن در دل خود پنهان کرده از یک سو، از سوی دیگر حریماش را تا مرز شهری میشکنند تا کارخانههای پتروشیمی فعالیتشان چند برابر شود و حالا قصد دارند پروژهی کارخانه بازیافت زباله را در حریم شهر و روی تاریخِ سیراف بنا کنند، شاید اختراع جدید به نتیجه برسد!
، میگویند سیراف بخش بزرگی از تاریخ و فرهنگ جنوب کشور را در خود جای داده است، به گونهای که از دورهی ساسانیان به بعد، این شهر مرکز ثقل تبادلات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بوده که به مرور مبدا راه آبی ابریشم هم به آن اضافه میشود؛ بندری که در اوج شکوه و رونقاش در قرن چهارم با زلزلهای ویرانگر در زیر دریا مدفون شد و بعدها سیراف امروزی را روی قبر او ساختند، هر چند کاوشهای باستانشناسان بخشی از این تاریخ را تا امروز نشان داده است، به اندازهای که برنامهریزیها برای ثبت جهانیاش شکل میگیرد و حتی پروندهاش را به فهرست موقت یونسکو فرستادهاند.
حالا در کنار همه برنامهریزیهایی که به تخریب تدریجی سیراف میرسند، میخواهند تیر آخر را بزنند، یعنی «ساخت کارخانه بازیافت زباله در سیراف»؛ اقدامی که میتواند روی تاریخِ این شهر را بپوشاند برای همیشه.
طرح را به نام «سایت بازیافت پسماندهای شهری و صنعتی» مطرح کردهاند که قرار است یک شرکت دانش بنیان آن را راهاندازی کند، آنهم در دو کیلومتری سیراف، جایی که هنوز میتواند بخشهایی از تاریخ زیر خاکِ آن زنده باشد، وگرنه که حتی این مساحت، در حریم سیراف باستانی است و اگر قرار به جهانی شدناش باشد، قطعا این برنامهریزی را با مشکلات زیادی مواجه میکند.
محمد کنگانی – فعال میراث فرهنگی سیراف – احداث کارخانه بازیافت زبالههای صنعتی و شهری در دو کیلومتری سیراف را کاری غیرمنطقی میداند و به ایسنا میگوید: به واسطه قرارگیری سیراف بین سه شهرستان عسلویه و کنگان و جم، انتخاب منطقهی مورد نظر برای ایجاد چنین مرکزی کاملا به جاست، اما قرار است ما چه چیزی را با چه چیزی مبادله کنیم؟
او توضیح میدهد: متولیان این پروژه از نظر اقتصادی به سودی کلان میرسند و حتی از نظر مسیر برایشان مقرون به صرفه است و از زمینهای خوبی استفاده میکنند، اما از یک سو تنها قانون را که ساخت کارخانجات را تا دو کیلومتری شهرها فقط برای صنعتیها مجاز میداند و نه برای زبالهها زیر پا میگذارند و از سوی دیگر به واسطهی قرار گرفتن این محوطه در مسیر رودخانه و وزش باد، قطعا با وقوع هر عمل وارونگی در بادهای منطقهای، بوی مشمئز کنندهای به شهر میآید که میتواند در نخستین قدم گردشگران را از سیراف دور کند و با یک تبلیغ منفی که سیراف آلوده است و بوی آن نفس را قطع میکند، دیگر هیچ گردشگر و پژوهشگری پا به سیراف باستانی نمیگذارد.
کنگانی همچنین به قرارگرفتن منطقهی انتخاب شده در نزدیکی قشلاق عشایر اشاره میکند و میگوید: عشایر از اواخر شهریور به این منطقه میآیند و اسفند ماه به «هفت چاه» برمیگردند، بنابراین این اقدام نیز عملکرد سالانه و زندگی عشایر را از آنها میگیرد.
او همچنین با بیان این که طرحِ در دست اجرا، اختراعی به عنوان یک طرح دانش بنیان است، میافزاید: اجرایی شدن این طرح در دو کیلومتری سیراف، نخستین کار آنهاست که به قول خود میخواهند در کل دنیا انجام دهند، پیش از این، تا کنون این طرح را فقط درآزمایشگاه امتحان کردهاند، حالا اگر اشتباهی رخ دهد، بدون هیچ نتیجهای به تاریخ سیراف آسیب غیرقابل جبرانی وارد میشود.
این فعال میراث فرهنگی سیراف با تاکید بر اینکه هیچ کس با اصل کار در این زمینه مخالف نیست، ادامه میدهد: معتقدیم در قدم نخست این پروژه باید قدری دورتر از مساحت انتخاب شده کنونی در این محوطه اجرایی شود، معدنی زباله بین کنگان و سیراف وجود دارد که میتوانند همان نقطه را برای اجرایی شدن این پروژه انتخاب کنند، تا از آسیبهای احتمالی که هنوز چیزی از آنها نمیدانیم دوری کنیم.
کنگانی و فعالان میراث فرهنگی سیراف تنها کسانی نیستند که مخالف این طرحاند، امام جمعه سیراف نیز یکی از مخالفان این طرح است، حجتالاسلام صادق عاشوری در گفتوگو با رسانههای محلی سیراف، انجام این کار را غیر منطقی دانسته است، هر چند میتواند پروژهای عالی و کارآمد باشد.
او هم به این نکته تاکید کرده که «سیراف کاندیدای ثبت جهانی است، باید زمینه را فراهم کرد تا به یونسکو معرفی شود. بنابراین باید زیرساختهای گردشگری را در سیراف تقویت کرد نه اینکه اراضی پیرامونی سیراف و محل مراتع اطراف که محل درآمد و زندگی زمستانه عشایر منطقه است را به مرکز زبالهسوزی تبدیل کرد. نگرانی ما این است که با آمدن این کارخانه، سیراف جایگاه جهانی خودش را از دست بدهد.»
از سوی دیگر فعالان میراث فرهنگی با راهاندازی کمپینی با نام «#نه_به_کارخانه_بازیافت_زباله» در دانشگاه پیام نور و همچنین کمپینی از تشکلهای میراث فرهنگی سراسر کشور در اردبیل با این طرح مخالفت کردهاند.
شاید اگر تا امروز سیراف جهانی شده بود، هیچ کدام از این شرکتها با برنامهریزیهای بدون درنظر گرفتن تاریخ و فرهنگ این منطقه از جنوب کشور، به این حد سیراف را کوچک و بیارزش نمیشمردند. سیرافی که با محوطههای تاریخی اطرافش مانند «نجیرم»، «بتانه»، «دیر» و «بردستان»؛ تاریخ را در این منطقه از جنوب کشور با چنگ و دندان حفظ کرده است، اگر برخی پروژههای درآمدزا بگذارند.
انتهای پیام
ثبت نظر