Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 15 و 22 دقیقه

سیاه نمایی در تاریخ ایران، سوژه داغی برای سینماهای‌ هالیوود/ ترویج اندیشه‌های ضد ایرانی در سینمای غرب

سیاه نمایی در تاریخ ایران، سوژه داغی برای سینماهای‌ هالیوود/ ترویج اندیشه‌های ضد ایرانی در سینمای غرب

سینما محفلی برای نمایش قدرت سیاسی کشورها و خط و مشی از دیپلماسی فرهنگی در جهان است. در این میان چتر سلطه آمریکا بر سیاست گذاری جشنواره‌های فیلم خارجی، منجر به تسلط بر دیپلماسی کشورها شده و با سیاه نمایی تاریخ، اندیشه‌هایی ضد ایرانی را ترویج می‌دهد.

یکشنبه 6 مرداد 1398 ساعت 18:20

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، چهاردهمین نشست تحلیلی برنامه «سینما؛ گفتمان فرهنگی» با موضوع «سینما و دیپلماسی فرهنگی » با حضور: دکتر ابراهیم فیاض نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران محمدرضا شرف‌الدین تهیه کننده سینما، امیررضا مافی منتقد سینما، امیر اسفندیاری کارشناس سینمای بین‌الملل، سیدمحمد حسینی و یزدان عشیری از منتقدان و کارشناسان سینما در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.

دکتر ابراهیم فیاض عنوان کرد: ما در تحلیل مقوله‌های درونی و بیرونی سینما هیچ تعبیری به اسم قدرت نداریم و این امر منجر به تقسیم بندی ادوار به مخملباف اول و دوم شده است. به طور کلی عدم وجود قدرت، سینما را به دو دوره رسانده است ولی قدرت و عملکرد علوم انسانی تا حدی است که منجر به ساخت غرب شده و در تحلیل مسائل مختلف به نحوی سیاست گذاری می‌کنند که اجازه نفس کشیدن را از همه گرفته است و در شرایطی که به ظاهر شعار آن آزادی است، اما به شیوه‌ای دیکتاتوری عمل می‌کند. در حالیکه علوم انسانی در دانشگاه‌های ما کاربردی ندارد.

فیاض ادامه داد: بزرگترین نرم افزار، قدرت است که به واسطه آن می‌توان به پیشرفت رسید. گفتمان از جمله پیشرفت‌های ارتباطی است که لازمه اجرای آن نیز، قدرت است اما متاسفانه، ما از وجود آن محروم بوده و این کمبود منجر به پیچیده شدن امور شده است. در سینما و تلویزیون ما، قدرت معنای تعیین و تکلیف به خود گرفته و افراد را ملزم به انجام برخی وظایف کرده است. برنامه سازی صداو سیما نمونه‌ای بارز این نگاه است که مدیران به واسطه قدرتی که دارند ما را نوکر خود حساب می‌کنند و برایمان تعیین و تکلیف می‌کنند. از طرفی دیگر، دانش آموخته‌های ما که عاملی برای قدرت هستند، با وجود تحصیلات آکادمیک توانایی بهره‌مندی از تحصیلات دانشگاهی خود را نداشته و با بی‌درایتی خود بر این بی‌قدرتی دامن می‌زنند.

وی یادآور شد: فعال بودن سینما مایه حیات آن است و اهمیت آن در همه ابعاد، تا مرز امنیتی کشورها هم، پیش رفته است. تام کروز بازیگر آمریکایی، نمونه‌ای از تاثیر سینما در ابعاد سیاسی کشورها است که با نقش آفرینی در فیلم‌های امنیتی، خط و مشی خاصی را دنبال می‌کند. فیلم‌های پنتاگونی نیز از جمله‌ها ژانرهایی است که تنها با حفظ ظاهر به مسائل امنیتی آمریکا مراجعت کرده و پیام‌هایی متناسب با سیاست‌های این کشور را منتقل می‌کند. این در حالی است که در سینمای ما مباحثی درباره قدرت CIA و تاثیرات آن بر خاورمیانه و تصمیمات مملکتی وجود ندارد و باید فضایی برای اینگونه موضوعات در ابعاد تولیدات تلویزیونی و سینمایی تعریف شده و نسبت به این مغفولات اقدامی جدی صورت گیرد.

این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: برخی توییترهای بازیگران ما مضمونی فراماسونری دارد که این امر مایه خفت سینمای ایران بوده و نمی‌توان آن را تنها اشتباه یک هنرمند معرفی کرد چرا که اصولا سازمان صدا و سیما سیاست فراماسونری را دنبال کرده و وضعیت امروز آن بر گردن مدیران این مجموعه است. نشاندن افراد نالایق و بی‌مهارت بر صندلی‌های مدیریتی وضعیت اسف باری را برای کشور رقم زده است.

وی اظهار داشت: سینما هنر هفتم و آخرین هنر است و تا حدی جامع و کامل است که جایی برای فکر کردن باقی نمی‌گذارد. پس، سینما ایدئولوژیک بوده و محور اصلی قدرت محسوب می‌شود. این درحالی است که اقتدار آمریکا، سینمای این کشور را نیز قدرتمند کرده و در فیلم‌های مبتذل و حتی ارزشی آن هم نمودی ملموس پیدا کرده است.

فیاض یادآور شد: سینما محدودیت ندارد و باید به همه موضوعات در قالب فیلم بپردازد چرا که اگر جای برخی از موضوعات را در این عرصه خالی کنیم، محصولات ضد ارزشی خارجی این خلا را پر کرده و منجر به مدیریت سینمای غرب بر ما می‌شود. فیلم تایتانیک، نمونه بارزی از رهبری فرهنگی آمریکا بر سایر کشورها است. بنابر این اگر سینما وارد قدرت نشود، عملا نابود شده و نمودی از دوران مخملباف دوم را پیشرو خواهیم داشت.

وی درباره سیاست‌های آمریکا در مواجهه با مخاطب بین‌المللی گفت: آمریکا هیچ وقت جامعه شناسی و علوم اجتماعی را نپذیرفت و به جای آن روان شناسی را قبول کرده و جایگاه فرد در جامعه را جایگزین جامعه مشتمل از فرد کرده است. مردم این کشور نیز، تحت تاثیر سیاست‌ها، در سن نوجوانی متوقف شده و بر منوال این دوران حرکت و به حیات خود ادامه می‌دهند. مسئولان آمریکایی با محدود کردن فضای نقد اجتماعی، بر ماندگاری این سیستم و ادامه روند سیاست‌ها تاکید می‌کنند.

وی دیپلماسی و فرهنگ را دو معنای جداگانه می‌داند که در کنار هم محتوایی ارزشمند را می‌سازند. این درحالی است که در زمان وزارت دکتر ولایتی، زمانی که برای اولین بار از واژه دیپلماسی فرهنگی استفاده کردم با تمسخر عده ای از مسئولان بی‌سواد رو به رو شدم.

وی عدم وجود سواد رسانه‌ای را یکی از بزرگترین مشکلات ایران دانست و عنوان کرد: سانسور به معنای ضعف است و اعمال آن در ماهواره و اینترنت هم کاملا احمقانه است. سانسور در سلسله فعالیت‌ها، نهایتا به نتیجه‌ای ویرانگر در جامعه می‌رسد و متاسفانه، مسائلی نظیر روابط خصوصی زن و شوهرها را نیز به کف خیابان کشانده است. مسئولان ما خیال می‌کنند اگر چشم بندی برای مخاطب بگذارند کسی متوجه مفاهیم نمی‌شود در حالیکه مخاطب برای دیدن همه چیز فراتر از سانسور پیش می‌رود. 

اخفای مشکلات اخلاقی سقراط در پس فلسفه

این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: قطعا، دیپلماسی در همه ابعاد زندگی وجود دارد و نداشتن آن کاملا احمقانه است. مرده شور این تمدن را ببرند که در حال خفه کردن ما است و زندگی را به روال تکراری رسانده است. ما در سینما همچون جاده ابریشم در مسیر اشتباه حرکت می‌کنیم. چرا که تصور می‌کردیم تاریخ ما به جاده ابریشم گره خورده است در حالیکه این تاریخ متعلق به دو دوره مغول و اسکندر مقدوتی بوده و ما نوکر اروپا بوده‌ایم. پس تمدنی برای ما نیست و نباید به این ذلت افتخار کنیم. واقعیت دیگری در این زمینه وجود دارد که بر روابط ما با کشورها تاکید می‌کند. واقعیت فلاسفه یونان چیزی دیگری است. به عنوان مثال سقراط مشکل اخلاقی و جنسی داشته است تا جایی که اعدامش می‌کنند. افلاطون هم همین مشکل را داشته است. ولی چگونه تصویری از تاریخ یونان و فلاسفه شان در ذهنمان نقش بسته؟ قطعا، ما بدون افغانستان و عراق به جایی نمی‌رسیم و باید از لحاظ تمدنی از این کشورها پیشی بگیریم و اگر نه از لحاظ امنیتی دچار مشکل می‌شویم. مسئولان نمی‌دانند که در دیپلماسی ما عراق، کویت و افغانستان اهمیت و نقش به سزایی دارند.

وی ادامه داد: برای موفقیت دیپلماسی فرهنگی باید به همه ابعاد ادبیات، هنر و فلسفه توجه شود. اگر در دیپلماسی از متن به مفهوم برسیم همه مشکلات حل می‌شود. بسیاری از مشکلات ما ریشه در عدم شناخت ما از غرب دارد. این درحالی است که زن در یونان به برده داری گرفته می‌شود اما اینگونه موضوعات در فیلم‌های انان جایگاهی ندارد و به این موضوعات تا به حال پرداخته نشده است. ما اگر غرب را به غرب و ایران را به خود برگردانیم همه چیز درست می‌شود. بدون ایران ما غرب را نمی‌شناسیم و بدون غرب ایران را نخواهیم شناخت، و در هر دو موضوع بدون بررسی اسلام به نتیجه‌ای نخواهیم رسید.

سینما مسیری برای پیشرفت در ایران

فیاض گفت: بدون سینما، ایران هیچ پیشرفتی نخواهد داشت. در حالیکه ما متفکرین پشت سینما را نمی‌شناسیم و با رفتارهای منفعلانه مسئولان در کشور، منجر به بروز مشکلات امروز سینمای ما شده است در شرایطی که صورت خارجی همه اشیا هنر است و هنر هفتم ما نیز سینما است که تکنولوژی، پیشرفت و امپراطوری و غیره را شامل می‌شود.

وی اظهار داشت: مهمترین عامل گذشته و تاریخ است که فرهنگ را می‌سازد. اگر رسانه نتواند گذشته را به آینده ببرد حتما آینده را ویران می‌کند در حالی که این تفکر حیثیت منافع ملی آمریکا و اروپا است و عاملی برای سازندگی آینده است.

مهندسی فرهنگی عاملی برای پیشرفت سینما

محمدرضا شرف الدین تهیه کننده سینما در این نشست ضمن تاکید بر تمدن غنی ایران گفت: سیاست‌های سینمای ما نیاز به هدف گذاری و ارائه راهکارهای جدیدی برای پیشرفت دارد. ما از مهندسی فرهنگی غافل بوده و مدیریتی بر منابع مختلف اقتصادی و نیروی انسانی وجود نداریم. با وجود فرهنگ و تمدن غنی و با قدرت، به لحاظ بهره مندی از افکار و اندیشه‌های دینی و اعتقادات به صورت کلی عمل می‌کنیم. در این راستا با غفلت از نهادینه کردن آن‌ها، در بسیاری از زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره با خلا روبرو شده و ادامه حیات مشکل ساز شده است. 

وی افزود: دیپلماسی فرهنگی، فن مدیریت تعامل با جهان خارجی در عرصه فرهنگی است و نیاز ما به مدیریت تعاملات فرهنگی با دیگر کشورها را نشان می‌دهد. مجموعه‌های فرهنگی نظیر حوزه هنری باید میزان تعاملات ما با جهان خارج را بررسی و بهره برداری از این اصل مهم را مورد پیگیری قرار دهند.

شرف الدین خاطرنشان کرد: دیپلماسی فرهنگی با قدرت معنا پیدا کرده و قطعا بدون آن به سینمای پیشرفته‌ای نخواهیم رسید. در هر زمینه ای که قدرت وجود داشته، عملکردهای خوبی صورت گرفته است. نظیر انرژی هسته‌ای، پیش از مذاکرات برجام. موضوعات بسیاری در 40 سال تعاملات ایران و جهان نیاز به برون نمایی و اظهار دارد که سینما تنها راه بروز آن است. 

این تهیه کننده سینما، تصریح می‌کند: متاسفانه، برخی فیلمسازان ما برای کپی برداری از فیلم‌های کشورهای حتی جای دوربین را عوض نکرده و به بازنمایی کامل این آثار می‌پردازند و با کمال افتخار نسبت به خلق اثر خود ادعای نوآوری دارند.

مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس ادامه داد: مرور موفقیت‌ها و کم و کاستی‌های گذشته در حوزه دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره می‌تواند راهکاری برای بهبود این وضعیت باشد. از طرفی دیگر، شناسایی دیپلمات‌ها و بررسی محتوای مناسب فیلم‌های راه یافته به عرصه بین‌المللی عاملی برای ممانعت با سیاه نمایی‌های رایج در این آثار است؛ چرا که معرفی دیپلماسی فرهنگی، جمهوری اسلامی را به چالش کشانده و فیلمسازان را به ساخت فیلم‌های مورد پسند جشنواره‌های خارجی ترغیب کرده است. در این شرایط فیلم سازان بنابر سیاست‌های مدون و از پیش تعیین شده حرکت می‌کنند و به افکار و اندیشه‌ها جامه عمل می‌پوشانند. اساسا، برخی افراد ترجمان زبان بیگانگان محسوب می‌شوند و تابع خط و مشی مستقیم و غیرمستقیم کشورهای دیگر بوده و اصول فرماسونری را به عرصه فرهنگی ما می‌کشانند. ادله لازم برای اثبات این امر نیز، در بسیاری از جشنواره‌های فیلم خارجی وجود داشته و حتی با انتخاب ریاست جشنواره‌ها، تعیین راهبردها و رویکردهای فرماسونری جشنواره فیلم کن نیز تناسب بسیاری دارد.

به گفته وی، جشنواره فیلم فجر به عنوان بزرگترین رویداد هنری کشور که بستری برای نمایش و ارائه فیلم‌های انقلابی و ارزشی است، امروز از این فضا به دور مانده است در حالی که نامگذاری آن نیز به رویداد بزرگ انقلابی اشاره دارد. جوایز اهدا شده در این جشنواره نیز جای بحث بسیاری دارد.

این تهیه کننده سینما معتقد است سینما به عنوان یک ابزار امنیت ملی مهم تلقی شده و عاملی برای تعاملات امنیتی ما با دنیاست که در چارچوب قدرت معنا می‌گیرد. در این میان نظام نیز در ایجاد قدرت اجتماعی تا حدی موفق بوده است. کشورهایی چون افغانستان و عراق به علت نداشتن سینما از لحاظ دیپلماسی فرهنگی به پیشرفت خوبی نرسیده اند. با این وجود آثارخوبی از این کشورها در جشنواره‌های بین‌المللی وجود دارد که بسیاری از کشورهای سینمادار نظیر ایران، با وجود صرف هزینه‌های مربوط به آن، به نتیجه قابل توجهی در حوزه دیپلماسی فرهنگی نرسیده‌اند.

موفقیت سیاست خارجی در گروی بها به سینما

وی یادآور شد: ما به حضور در جشنواره‌های مختلف نیاز داریم ولی سیاست گذاری خاصی در این زمینه نداریم.

سیاست خارجی ما برای موفقیت نیاز به سینما دارد. آمریکا در همه جای دنیا سینمایی برای اکران فیلم دارد. چندین هزار کیوسک روزنامه فروشی اجاره دارد و ما از این زمینه‌های فرهنگی عقب مانده‌ایم.

یزدان عشیری،در این برنامه با اشاره به اهمیت موضوع دیپلماسی فرهنگی در سینما گفت: یکی از موضوعات مفقوده سینما، فقدان بررسی محتوای برنامه‌های تلویزیون و سینما و تاثیر گذاری و نسبت آن با منافع ملی و دیپلماسی فرهنگی است و از افق هدفمند در این زمینه غافل بوده‌ایم. این در حالی است که با نیم نگاهی به سینمای غرب و‌هالیوود، شاهد توجه جدی به مقوله دیپلماسی فرهنگی و رسانه‌ای در سینما و تاثیر گذاری‌اش بر مخاطب هستیم.

قدرت‌هالیوود، ارتش آمریکا را حریف است 

وی افزود: جا دارد اشاره‌ای به جمله ماندگار مرحوم کیارستمی کنم که مفهوم رسایی از دیپلماسی سینمای غرب در آن است. می‌گوید: «هالیوود از ارتش آمریکا هم قدرتمندتر عمل می‌کند» این روند در همه دوره‌های تاریخ سینمای آمریکا از دوران جنگ با آلمان و ژاپن تا جنگ‌های سرد و جنگ به اصطلاح با تروریسم می‌بینیم.

عشیری خاطرنشان کرد: وزارت امور خارج آمریکا با ایجاد اتاق فکر در کمپانی‌های فیلمسازی، در پی برنامه‌هایش از سینماست. در حالیکه ما فاقد این اتاق فکر برای برنامه‌های دیپلماتیک و استراتژیک مان هستیم. معتقدم نسبت سینمای ما با مقوله دیپلماسی فرهنگی و حفظ منافع ملی در نظام جامعه بین‌الملل، نیاز به تحلیل و بررسی دارد تا ریشه غفلت‌های موجود در این عرصه شناسایی و جبران شود.

سیدمحمد حسینی، با اشاره به نقصان محتوایی فیلم‌های راه یافته به جشنواره‌های خارجی خاطرنشان کرد: نوع رفتار ما در قبال فرهنگ و خواستگاه کشورمان نیاز به تحقیق و پژوهش‌های غیرمتعارف ندارد و برای رسیدن به جمع بندی کافی است نگاهی به تولیدات راه یافته در چند سال اخیر به جشنواره‌های خارجی انداخته شود.

به گفته وی، سینمای ما مملو از آثاری است که با رویکرد جشنواره ای ساخته شده و به دنبال کسب جوایز و مطرح شدن در عرصه بین‌المللی هستند. معتقدم این آسیبی جدی است. همچنین، استفاده از عوامل خارجی در تولید آثار شکل دیگری از آسیب است که سازندگان آثار با انگیزه‌های مختلف اقدام به کارگیری داف‌های خارجی می‌کنند.

وی یادآور شد: ما تاکنون ورود جدی ای به عرصه اکران بین‌المللی نداشته‌ایم و دستورالعمل و نظام حقوقی تبیین شده‌ای هم به منظور نحوه تولید فیلم‌ها و شرایط اکران آن در عرصه بین‌المللی وجود ندارد. نبود نظام حقوقی روشن در کشور، عرصه را برای ساخت آثار مشترک با دیگر کشورها تنگ کرده و ما را از این پیشرفت محروم کرده است در این میان حرکت به سمت آرمان‌های‌هالیوود سیاست‌های ما را با تحولات متناقضی روبرو می‌کند.

حسینی، نداشتن رویکرد مناسب برای تولید آثاری شگفت انگیز به منظور اکران در عرصه بین‌المللی را از دیگر معضلات سینمای ایران خواند و افزود: در قبال کشورهای خارجی از تصورات خوبی نسبت به تولیدات سینمایی برخوردار نیستیم در حالیکه از لحاظ پتانسیل‌های سینمایی از دیگر کشورها عقب نبوده و از نظر مهارت و توانایی، از فیلمسازان خوبی برخورداریم که حیرت بسیاری از فیلمسازان خارجی را هم برانگیخته است. ضعف ما در سینما در نظام مدون حقوقی است که این وظیفه برگردن سینماگران نبوده و به نظام آموزشی برای ارائه راهکار مناسب، وزارت امور خارجه جهت تعیین دیپلماسی عمومی و برقراری این کرسی‌ها و تفکر به ساز و کارها بر می‌گردد تا با تعامل با نهادهایی نظیر حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به آن مبادرت شود.

این منتقد و کارشناس سینما اظهار داشت: فیلمی نظیر «بچه‌های آسمان» صرفا مفهومی امروزی ندارد و گویای مفهومی انسانی است. اهمیت علوم انسانی در این است که از کالبد موضوع خارج شده و مفهومی انسانی را به مخاطب ارائه دهد. دیپلماسی فرهنگی زمانی نتیجه مثبتی دارد که منجر به شناخت درست ماهیتی انسان شود و محتویات را با همان مفاهیم انتقال دهد.

وی یکی از شیوه‌های توسعه ارتباط فرهنگی را جشنواره‌های بین‌المللی دانست و عنوان کرد: از شروع جریان سینما در آمریکا، بر سیطره اکران فیلم‌ها تاکید شده و اجازه نفوذ به سیطره اکران در دنیا را به هیچ کشوری نمی‌دهند. آمریکایی‌ها در برهه‌ای متوجه قدرت روس و ایتالیا شده اند ولی با هوشمندی آن‌ها را به زیر سایه خود برده‌اند. در اکثر جشنواره‌های دنیا سیاست گذاری‌ها تحت سلطه آمریکا هدایت می‌شود. از سوی دیگر، با اختصاص امکانات، موتور قصه گویی سینماهای فرانسه، ایتالیا و آلمان را خواباندند. جریان قصه گویی، مجدد در حال احیا است و اگر سینمای ایران می‌خواهد از فضای مهلک امروز خود جان سالم به در برد باید خارج از فضای مدیریتی، به سنت قصه گویی خود باز گردد.

امیر رضا مافی منتقد سینما، از دیگر میهمانان این نشست با اشاره به عدم دستیابی به مرحله گفتمان و دیالوگ در فرهنگ ایران گفت: ما چیزی به نام گفتمان انقلاب فرهنگی نداریم.

مافی عنوان کرد: همه جهان متاثر از سینما است و به طور کلی سینما بازسازی یک جهان در برابر یک مخاطب است و سینمای غرب نیز از ان قضیه مستثنی نمانده است. در شرایطی که غرب را خوب نخوانده‌ایم، یا به کپی برداری از آن پرداخته‌ایم و یا برعلیه آن پیش رفته‌ایم و همواره آن را تماشا کرده‌ایم. ما غرب را به خوبی نخوانده‌ایم تا مستقلا از آن هویتی برای خود بسازیم. غرب گرایی، لیبرال سوسیالیستی و غیره تعابیری است که از این عدم شناخت و بی‌هویتی نشات می‌گیرد.

وی یادآور شد: تا مدت‌ها وظیفه رسانه بازنمایی جهان حقیقی بوده است. اما برای همه ما مشخص شده است که از سال 70 به بعد، مسیر رسانه دیگر بازنمایی نیست بلکه به وانمایی حقیقت می‌پردازد. در این حالت حقیقت از بین رفته و کتمان حقیقت را مکتوب می‌کند. طی 20 سال اخیر این اتفاق از کتمان حقیقت فراتر رفته و حقیقت‌های جعلی نیز ساخته می‌شود و چنان متورم و حجیم می‌شود که جلوی دید را می‌گیرد. در واقع امروز، روز کوری و ناشنوایی ما است که با پیشرفت فضای مجازی،تکنیک و تکنولوژی و گذر زمان به اوضاع بدتری رسیده است و ما آن را دوران پسا تکنولوژی می‌نامیم. 

این منتقد سینما معتقد است که سینما در حال حاضر مشغول وانمایی کردن است و این عمل فراتر از بازنمایی است. امروز مبنایی برای اندیشه وجود ندارد و فاقد فلسفه هستیم یعنی ما در فلسفه اسلامی در ملاصدرا باقی مانده‌ایم و همیشه به عنوان یک ساحت مقدس یک منطقه ممنوعه به آن نگاه کرده‌ایم تا نسخه‌ای از آن را برای جامعه امروز بپیچیم. در حالی که ابتکارات مهمی صورت گرفته، اما آیا تدریس ادله اثبات ملاصدرا در دانشگاه امروز می‌تواند جوابگوی نیاز ما باشد؟ ما در ملاصدرا مانده‌ایم و هر چه که از او داریم را برای امروز تجویز می‌کنیم. در واقع ما حرف جدیدی نداریم و غرب را هم صرفا بد می‌دانیم. از طرفی دیگر به سراغ دین و اسلام رفته‌ایم این در حالی است که در سده اخیر مدام مشغول تقلیل دین به شرع بوده‌ایم.

وی خاطرنشان کرد: ما بیشتر مفعول دیپلماسی غرب هستیم. سریال چرنوبیل و فاجعه انرژی هسته‌ای در اوکراین بالاترین مخاطب را امروز به خود اختصاص داده است. چه اتفاقی در این سریال می‌افتد که موجب وجد و شعف در مخاطب جهانی شده است؟ این فیلم قرائت آمریکا از یک فاجعه است که با ساختار و درام خوبی که دارد بر مخاطب تاثیر شگرف گذاشته است. ما برای معرفی جمهوری اسلامی و انقلاب چه اثری فرهیخته‌ای ساخته‌ایم؟ مدام مشغول معرفی شورای سیاست گذاری‌هایی هستیم که حرفی برای گفتن ندارند و متاسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ما هم به این فاجعه دچار شده است. 

اولویت جوایز اسکار با اقلیت‌های سیاه پوست و جنسی

مافی در بررسی وضعیت برندگان اسکار در چند سال اخیر اذعان داشت: اکثریت برندگان اسکار از اقلیت‌های سیاه پوست و اقلیت‌های جنسی ر ا شامل می‌شود.

وی عنوان کرد: خارج از مرزها، دیپلماسی فرهنگی نه تنها برای کشور ما معنایی ندارد بلکه حتی پاسخی هم برای یک دانشجوی ایرانی نسبت به این حوزه وجود ندارد چرا که فلسفه، جهان بینی و ایدئولوژی محدود به قدرتی برای آن ساخته‌اند که از قدرت نظام و حاکمیت نشات می‌گیرد. ما نمی‌توانیم پروژه‌ای به نام دیپلماسی فرهنگی داشته باشیم چرا که این اقدام به عنوان یک امر مستقل، معنایی ندارد. همه نهادهایی که وظیفه دیپلماسی فرهنگی را برعهده دارند، قادر نیستند به عنوان یک پروژه به آن نگاه کنند. احقاق دیپلماسی مناسب فرهنگی مستلزم فلسفه و مبنای هستی است تا جهان بینی مناسبی در این عرصه داشته باشیم.

دین آرتور میلر برگردن اصغر فرهادی/ «فروشنده» تقلیدی تمام عیار از نمایشنامه «مرگ فروشنده»

این منتقد سینما گفت: فروشنده اصغر فرهادی با همه موافق‌ها و مخالف‌ها موفق به کسب اسکار شد. معتقدم کارگردان این اثر هوشمندی خاصی نسبت به جامعه هدف داشت چرا که در این فیلم از المان‌هایی استفاده کرده که مخاطب هدف به خوبی آن را درک می‌کند چون فیلم برگرفته از نمایش نامه مرگ فروشنده اثری انگلیسی به قلم آرتور میلر است و تماما از این اثر الهام گرفته است. در این میان تعجب آمریکایی‌ها نسبت به شخصیت اصلی فیلم فروشنده و تشابه عجیب آن به نمایش نامه مرگ فروشنده دیدنی است.

امیر اسفندیاری کارشناس سینمای بین‌الملل، در باره بازار جهانی فیلم گفت: بنده مدت زیادی در آمریکا زندگی کرده‌ام معتقدم آمریکا تنها کشوری است که از طریق سینما می‌شناسیم و نمی‌توان این عقیده را به همه کشورها تعمیم داد. سینمای آمریکا مونوپل همه کشورها را شامل شده و76 درصد فیلم‌های اروپایی را که همیشه سعی دارد در نمایش فیلم‌هایش خودکفا باشد، در اختیار‌هالیوود است. کسانی که به دنبال گرفتن بازار جهانی هستند هنوز برداشت درستی از بازار جهانی ندارند. تنها 3 درصد فیلم‌های بازار جهانی متعلق به کشورهایی نظیر چین، ایران، هند، کره و ژاپن است. بنابر این، درصد بسیار کمی از بازار به فیلم‌های ایرانی تعلق دارد. اگر زمینی را که در آن بازی می‌کنیم به خوبی بشناسیم قطعا به موفقیت‌های زیادی می‌رسیم اما همینجوری امکان پیشرفتی برای ما در بازار جهانی و دنیا وجود ندارد.

وی افزود: رسانه‌ها در آمریکا بیشترین قدرت تاثیرگذاری را بر مردم جهان دارند و تزریق اندیشه به مردم از جمله وظایف آن است. خودم به عنوان یک ایرانی که اعتقادی به اندیشه آنها نداشته‌ام بعضا تحت تاثیر رسانه‌های شان قرار می‌گرفتم. در ایران موفق‌ترین اتفاق در حوزه دیپلماسی از طریق سینما رخ داده است اما سینمای آمریکا با نشان دادن مباحث اشتباه، بر افکار عموم مردم آمریکا تاثیر گذاشته وتصویر دیگری از ایران را به نمایش می‌گذارد.

اسفندیاری خاطر نشان کرد: فیلم بچه‌های آسمان اوجی برای سینمای ایران است چرا که فیلمی ایرانی به بزرگترین کمپانی خارجی فروخته شد که تا قبل از آن فیلم‌های کارگردانان به نامی چون کیارستمی به این مرحله نرسیدند. در واقع این فیلم مسیر را برای پیشرفت فیلم‌های دیگر هموار کرد. تاثیر حضور فیلمی ایرانی در اسکار تاحدی زیاد است که حتی کسانی را که با نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند را به واکنش مثبت عرق ملی و افتخار آفرینی ترغیب کرده است.

وی اظهار داشت: سینما با وجود همه تبلیغات عجیب توانسته است پنجره‌ای از فرهنگ اصیل ایران باز کند. نقدهای زیادی به فیلم بچه‌های آسمان وارد شده که نمادی از فقر و غیره است در حالی که این فیلم عزت مردم ایران را نشان می‌دهد. خانه دوست کجاست نیز نمادی ازتعهد یک فرهنگ اصیل است و چه بسا مفاهیم خوبی که تماشاگران خارجی از این فیلم به خود گرفته‌اند. ما باید نقدهای خوب را هم شنیده و بعد از آن در جایگاه انتقاد بنشینیم. فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی، یکی دیگر از آثاری است که واکنش‌های خوبی را در جامعه غرب به خود دیده و بر ارزش‌های مذهبی ما تاکید دارد. بنابراین بسیاری از تفسیرهایی که از فیلم‌های ما می‌شود، کاملا نادرست و اشتباه است. حضور فیلم‌های ایرانی در خارج از کشور واکنش‌های زیادی را برانگیخته است و در حوزه دیپلماسی از کلیت آن صحبت می‌کنند. طبیعتا مسائل جزیی تری هم در آن وجود دارد که می‌تواند تاثیرات بدی داشته باشد اما باز هم دلیل خوبی برای نادیده گرفتن کلیت محسوب نشده و ارزش آن را کم نخواهد کرد.

اسفندیاری عنوان کرد: عده‌ای از افراد در ایران بنابر دلایلی غیرمنطقی نسبت به جشنواره‌های خارجی موضع می‌گیرند در حالی که با وجود تبادلات سیاسی صرفا نمی‌توان این گونه جشنواره‌ها را با دیدگاهی صرفا سیاسی نگاه کرد در جشنواره فیلم کن «فیلم زیر نور ماه» به خوبی درخشید در حالی که بسیاری از منتقدان تصور راهیابی این فیلم به جشنواره کن را محال می‌دانستند. تاکنون آثار بسیار زیادی با محتواهای مختلف موفق به حضور در جشنواره فیلم کن شده‌اند برای نمونه می‌توان به فیلم «گاوخونی» اشاره کرد.

این کارشناس سینمای بین‌الملل ادامه داد: در جشنواره فیلم برلین که محتوایی کاملا سیاسی دارد بسیاری از فیلم‌های خوب دیده شده است. در حال حاضر سینمای اسرائیل به تقلید از سینمای ایران می‌پردازد و چه بسا از آثاری که بر علیه خودشان است نیز اقتباس کرده‌اند. در سینمای آمریکا نیز کلیتی وجود دارد که همه مضامین و سیاست‌های خود را به همه نقاط دنیا منتقل می‌کند و در حیطه تاثیرگذاری بر مخاطب تا کنون بسیار موفق بوده است اما سینمای آمریکا کاملا مستقل و بدون تاثیر گذاری از دیگر کشور‌ها عمل می‌کند.

سینما مهمترین اتفاق در حوزه دیپلماسی فرهنگی

وی اذعان داشت: من قبول دارم که هر جشنواره فیلمی به دنبال پرورش مقاصد خود است و برای حضور در این عرصه باید قوانین حاکم بر جشنواره‌های بین‌المللی فیلم را به خوبی بشناسیم و به گونه‌ای بازی کنیم که از فرصت‌های این جشنواره‌ها استفاده شده و در عین حال از مقاصد و هدف خود در فیلم غافل نمانیم. باید حواسمان باشد که صرفا برای جلب رضایت بانیان جشنواره‌های خارجی، محتوا و مضمون را بیگانه با معیار‌های فیلمسازی کشور خود نکنیم. سینمای جنگ ما با همه دنیا متفاوت است. از فیلم «دیده بان» تفاسیر زیادی شده است. ما در سینمای ایران یک یا دو مورد فیلم خوب نداریم و تاکید می‌کنم مهمترین کاری که در حوزه دیپلماسی فرهنگی اتفاق افتاده، سینما بوده است.

تعداد بازدید : 225

ثبت نظر

ارسال