Fa En شنبه 26 آبان 1403 ساعت 10 و 6 دقیقه

سرایش «شاهنامه» پایان نپذیرفته است

سرایش «شاهنامه» پایان نپذیرفته است

یک پژوهشگر زبان‌های تصویری و شاهنامه‌نگاری گفت: به یک معنا سرایش«شاهنامه» نزد مردم ایران پایان نپذیرفته و همواره به آن توجه می‌کنند و با این پرسش وارد میدان می‌شوند که چگونه می‌توان معاصر «شاهنامه» بود؟

شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 21:13

بابک توانایی درباره ۲۵ اسفندماه، سالگرد پایان سرایش «شاهنامه» بیان کرد: زمانی که از پایان سرایش شاهنامه سخن به میان می‌آید، کلمه پایان بسیار جالب توجه است و در زبان پهلوی میانه گستره معنایی آن از خدای‌نامه پهلوی به میراث زبانی می‌رسد که آبشخور شاهنامه فردوسی است.

این استاد دانشگاه تشریح کرد: پایان در زبان پهلوی به معنای انجام و فرجام است و پایان‌پذیری با کناره‌مندی معانی خاصی از سرایش شاهنامه را پیش روی درک و دریافت‌های تازه فارغ از کلیشه‌های معمول می‌گذارد تا بهتر بتوان ذیل آن در شاهنامه درنگ کرد.

او افزود: بنابراین جدای از این‌که محققان از متن منظوم شاهنامه پی به فرجامِ انجام روز و ماه و سال سرایش آن برده‌اند، تقدیر این متن با کارکردهای مشروعیت‌بخش با نظام‌های سلطه و حکومت بر تقدیری پیش‌گام از تاریخ موثر بوده است و از طرفی در گستره جهان فرهنگی ایران در بین اقوام مختلف مسیر دیگری از آمال و آرزوهای یک قوم در فهم «دیگری» از خود نشان داده است.

توانایی بیان کرد: شاهنامه متنی است که بر اسطوره مرجع اقوام ایرانی تکیه دارد و مفاهیم مربوط به «بندهش» از درون آن قابل ردجویی و بررسی است؛ از طرف دیگر مفهوم پایان سرایش شاهنامه نزد فردوسی فرجامی دارد که اغلب به انقیاد خواست دربارها درآمده و با مفهوم حماسه ملی نزد مردم با فرجام و تقدیر دیگری همراه است و کارکرد دارد.

این پژوهشگر زبان‌های تصویری و شاهنامه‌نگاریی خاطرنشان کرد: خدای‌نامه تا شاهنامه سازنده و وحدت‌بخش هویت‌های مختلف بوده‌اند، اما آن‌چه به عنوان پایان در روایت‌های شاهنامه اهمیت دارد با مرگ‌اندیشی و مرگ‌آگاهی برگرفته از نگاه زروانی فردوسی همراه است. اصطلاحاتی مانند: سرای سپنج، سرای درنگ، زمان، بخت، آز، باد و... بخش مهمی از جهان این متن اسطوره‌ای را ساخته‌اند.

او گفت: تکوین شاهنامه اشاره به زمانی دارد که جدال و سازش و دگرگونی‌های بسیاری در تجربه‌های زندگی مردم رخ می‌داده است. آنچه بخواهد در تاریخ تداوم خود را حفظ کند می‌باید به الگوها و جریان‌های تازه واکنش نشان دهد، از این‌رو است که اساطیر و حماسه‌ ملی نیز نسبت به دین تازه و جریان‌های جدید واکنش نشان می‌دادند و تا به امروز بقای آن متضمن این امر بوده است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: جالب توجه است که پس از حمله مغول «حمدالله مستوفی» از میان نسخه‌های گوناگون اقدام به تصحیح نسخه‌ای نزدیک به اصل آن‌چه فردوسی سروده، می‌کند. البته به حمایت دربار ایلخانی، شاهنامه‌ای حدودا با صدنگاره در دربار ساخته می‌شود. دربار مغولان به شاهنامه به عنوان رساله‌ای سیاسی جهت مشروعیت یافتن و مقبولیت بین ایرانیان اهمیت می‌دهد؛ درست در همین‌جا است که اسطوره قدرت و حکومت، شاهنامه را در انقیاد خود درمی‌آورد.

توانایی بیان کرد: رشد شعر تغزلی و عرفان نیز بسیار در خوانش شاهنامه موثر است، در آثار عرفا و فرقه‌های عرفانی می‌توانیم تغییر شخصیت‌های حماسه ملی را در حماسه‌های عرفانی ببینیم؛ به همین دلیل است که شاهنامه‌نگاری که پس از حمله مغول رواج یافته بود همگام با بازنمایی جهان‌های عرفانی شاهنامه را تصویر و تفسیر می‌کند. باید توجه کرد کلام فردوسی و مقصود او در دوره‌های مختلف چگونه تفسیر می‌شده و چه ضرورت‌هایی منجر به ساختن داستان‌ها و روایت‌های گوناگون شفاهی و بعدا مکتوب راجع به فردوسی و شاهنامه شده است.

او خاطرنشان کرد: از نظر دور نخواهد ماند فردوسی با توجه به منابعی که جمع‌آوری کرده بود هویت‌های مختلف را در اثرش صورت‌بندی کرده و ساختار کتاب بر انجام و فرجام آن و چند و چونش گواه است.

این پژوهشگر زبان‌های تصویری و شاهنامه‌نگاری گفت: به‌نظر رسیده فردوسی از روایت‌هایی که با قدرت‌های مرکزی هم‌سویی داشته، بعضا به دور بوده و یا در انتخاب روایت، موضعی انتقادی گرفته است. برای مثال می‌توان به روایتی که از رستم و اسفندیار نقل می‌کند توجه کرد که با روایت بهدینان متفاوت است؛ این مسئله چه آگاهانه و چه ناآگاهانه بوده باشد چندان مهم نیست، مهم تاثیر ماندگار آن در شاهنامه است و به‌نظر می‌آید این از جمله مسائلی باشد که فردوسی را از ثعالبی متمایز می‌کند و تفاوت‌هایی را در نسخه‌های تصویری رستم و اسفندیار به‌جا می‌گذارد.

توانایی ادامه داد: به عنوان مثال در شاهنامه بایسنقری رستم و اسفندیار آشتی‌جویانه در کنار هم تصویر شده‌اند، فردوسی به آشتی توجه دارد، جالب است اگر ایران با توران در ستیز است، عشق‌های بسیاری نیز به هم می‌ورزند که کمتر مورد توجه و آموزش واقع شده است.

او اظهار کرد: از طرفی دیگر خرد و سرای سپنجی می‌تواند درکی پیش‌ رو گذارد که با پذیرش اضداد بتوان به خرد رسید و در نبرد خیر و شر جانب خیر را گرفت. در این عبارت منظوری دارم، کاربران ذهن و زبان ایرانی برای تولید آن‌چه خیر است ناگزیر به درک بن‌مایه‌های فکری شاهنامه هستند، تا در نبرد خیر و شر امروز طرحی نو برای فرجام سرایش زندگی پی افکنند.

این استاد دانشگاه افزود: برای این‌که این گفته از شعارزدگی بگریزد باید بگویم این مسئله با توجه به روحیه‌ جوانان و فرهیختگان شاهنامه‌پژوه می‌تواند با توجه به روز «ارد»، روز پایان سرایش شاهنامه به معنای اشه و راستی و سامان‌مندی نیکو گرانیگاه خود را بازیابد و با مهر (عشق) جاری شود.

توانایی خاطرنشان کرد: دستگاه‌ها و نهادهای مختلف صرفا باید امکانات و تسهیلات لازم را فراهم کنند تا جوانان مجال یابند  در شاهنامه و با شاهنامه به عنوان انسان‌هایی که آگاهی تاریخی دارند بیندیشند و تاثیر بگیرند. علاقه‌مندان جوان باید بتوانند از زمانه خود با زمان حال فردوسی ارتباط برقرار کنند نه صرفا به خوانشی که قدرت دربار از آن تولید کرده است تکیه کنند. بی‌شک عامل قدرت و مرجعیت آن نمی‌تواند کوششی موثرتر از فراهم آوردن تسهیلات برای این منظور انجام دهد، اینجاست که شاهنامه وارد زندگی علاقه‌مندان می‌شود و درجامعه به صورت فعال به تعامل می‌پردازد و در این شرایط شاید بتواند از مغالطه‌هایی که در فهم و استفاده از آن ایجاد شده خارج شود.

او در ادامه بیان کرد: زمانی‌که در بطن سرایش زندگی، معرفت شاهنامه را واسازی کنیم، پی می‌بریم که مردم در روزگار جمشید شاد هستند و شادی به معنایی برآمده از خویشکاری و نعمت است، یعنی این‌که هرکسی کارش را در روزگار جمشید درست و با مسئولیت انجام می‌دهد و در زمان آرمانی نیمروز زندگی می‌کند. شادی، آشتی، بزم، خرد، صلح، دوستی و مهر در جای‌جای شاهنامه مطرح است اما بیشتر شاهنامه را با کشته شدن‌ها پیوند می‌زنیم، این امر به‌خاطر شاهنامه نیست بلکه به این دلیل است که شادی و صلح و دوستی را در نهاد داستان‌ها در نظر نمی‌گیریم که ترویج بدهیم، چه‌ اندازه نیکوست نگاه نو که اسطوره‌پیرایی می‌کند و باز دست به اسطوره‌پردازی می‌زند و زندگی را تازه و نیکو می‌سراید و در جهت کنش‌های آشتی‌جویانه، دوستی، صلح، شادی و ... پویایی می‌یابد.

این پژوهشگر زبان‌های تصویری و شاهنامه‌نگاری ابراز کرد: بی تردید شاهنامه بستر مناسبی برای خلق آثار با رویکردهای بین فرهنگی است چرا که نفوذ شخصیت‌ها و اساطیر آن را در چین و هند نیز می‌توان دید؛ با توجه به گستره جهان فرهنگی ایران و محبوبیت جهانی شاهنامه بار دیگر می‌توانیم با مردم با زبان امروز سخن بگوییم.


انتهای پیام

تعداد بازدید : 222

ثبت نظر

ارسال