رئیس سازمان زیباسازی شهر تهران در حالی اعلام کرده همزمان با روز تولد نیما یوشیج در ۲۱ آبان، خانه این شاعر را رسما افتتاح میکند که فقط ۲۳ روز تا تولد او مانده و به نظر میرسد تا کنون فقط جارویی به حیاط خانه کشیدهاند!
، خانه نیما یوشیج - پدر شعر نو فارسی - در طول دو سه سال گذشته دردسرها و حاشیههای مختلفی را به دوش کشیده است؛ از بحث خروج از ثبت خانه گرفته تا مالکی که میخواست آن را تخریب کند و در نهایت فکر ایجاد سفرهخانه به سرش افتاد تا خریدِ خانه توسط سازمان زیباسازی و قولهایی که برای مرمت و احیای آن داده شدند.
از چند ماه قبل و با تحویل گرفتن خانه نیما توسط سازمان زیباسازی، برزین ضرغامی رئیس این سازمان اعلام کرد که «پس از خرید خانه نیما، این فضای تاریخی تحویل ما بوده و در اولین فرصت مرمت را آغاز میکنیم. این مرمت باید متناسب با کارکرد آتی خانه نیما یوشیج باشد. متناسب با هویت و پیشینه خانه در منطقه یک، باید کاربری این خانه تعریف شود. اما افتتاح رسمی همزمان با روز تولد این شاعر خواهد بود. طرح بهرهبرداری به زودی نهایی خواهد شد و خانه نیما یوشیج همزمان با روز میلاد این شاعر یعنی ۲۱ آبان رسما افتتاح میشود.»
اکنون ۲۳ روز تا تولد نیما یوشیج زمان باقی است، اما به نظر میرسد فقط یک درصد از اقدامات مورد نیاز برای احیا و تبدیل این خانه به مکانی که بتواند هویت پدر شعر نو ایران را نشان دهد، انجام شده است.
فعالیتهای موازی سه نهاد شهری در تهران
محمد عظیمی - نیماپژوه و نماینده انجمنهای دوستداران میراث فرهنگی مازندران - نسبت به وضعیت مرمت و توجه به این خانه تاریخی با توجه به قول رییس سازمان زیباسازی اعتراض میکند و میگوید: شهرداری تهران در حالت کلی سه مجموعه فرهنگی «سازمان زیباسازی»، «سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران» و «شرکت توسعه فضاهای فرهنگی» را در کلانشهر تهران دارد که وظایف فرهنگی مختلفی برای هر کدام تعریف شده است.
این دوستدار میراث فرهنگی به ماده پنجم اساسنامه سازمان زیباسازی اشاره میکند که براساس آن «اهداف سازمان در چارچوب وظایف و مأموریتهای شهرداری تهران و در راستای تحقق راهبردهای سند طرح جامع شهر تهران و برنامههای مصوب پنجساله شهرداری، ارتقا و احیای هویت معماری ایرانی و اسلامی در فضاهای شهری به ویژه ابنیه ارزشمند تاریخی و نماهای ساختمانی و انتظام مبلمان شهری در فضاهای عمومی، میادین، معابر و بوستانها و ساماندهی نظاممند تبلیغات محیطی، ساماندهی زیباسازی در سیما و منظر شهر، ساماندهی احجام نمادین، و طرحهای انتزاعی با هماهنگی کلیه مراجع ذیربط و در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه» اعلام شده است.
عظیمی همچنین با بیان اینکه شرکت توسعه فضاهای فرهنگی اهدافِ خود را بر اساس توسعه و تجهیز فضاهای فرهنگی و هنری و ورزشی مورد نیاز در سراسر استان تعریف کرده تا براساس ماموریت خود، ظرفیتهای بالقوه به منظور توسعه فضاهای فرهنگی را شناسایی کند، ادامه میدهد: مهمترین وظیفه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری نیز که «عهدهدار تاسیس مراکز فرهنگی هنری به عنوان فرهنگسرا و خانه فرهنگ» است، ایجاد توسعه فضاهای فرهنگی و خانه موزهها و غیره است.
او با تاکید بر اینکه به نظر میرسد وظایف این سه سازمان تقریبا نزدیک و موازی با یکدیگر است، بیان میکند: هر سه نهاد وظایف بسیار شبیه به هم دارند، این اتفاق باعث شده تا هر کدام مدعی مالکیت بخشهای فرهنگی تهران باشند. مانند خانه جلال آل احمد که شرکت توسعه فضاهای فرهنگی آن را احیا و نگهداری میکند و خانه نیما که به تملک سازمان زیباسازی درآمد.
عظیمی با اشاره به تلاشهای شورای اسلامی شهر و شهرداری تهران برای واگذاری تملک خانه از یک شخص به یک دستگاه دولتی، میافزاید: بحث این است که همه فریادهای دوستداران نیما علاوه بر حفاظت از این بنا، برای تبدیل خانه او به فضایی برای معرفی شخصیت و هنرِ نیما بود، نه اینکه خانه را از یک مستاجر خصوصی بگیرند و دیگر هیچ.
فقط دیوار خانه را رنگ کردهاند
او با اشاره به پیشینه مدیر سازمان زیباسازی شهر تهران که پیشتر مدیریت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران را در کارنامه کاری خود داشته است، میگوید: از او با این سابقه که قطعا باید شناختی مناسب از نیما داشته باشد، انتظار توجه بیشتری برای رسیدگی سریعتر به خانه نیما را داریم، تا دستکم این بنا را زودتر به خانه موزه تبدیل کند.
این دوستدار میراث فرهنگی با اشاره به صحبتهای ضرغامی درباره زمان افتتاح خانه «نیما» که اعلام شده ۲۱ آبان رسما افتتاح میشود، میافزاید: این صحبت را در حالی مطرح کردهاند که هنوز کار مرمت و احیای خانه نیما به انجام نرسیده و فرصتی حدود ۲۰ روزه تا زادروز نیما باقی مانده است. این اتفاق را میتوان در وضعیت هشدار دانست.
او با بیان اینکه حدود ۶۰ سال از خاموشی نیما گذشته است، اضافه میکند: اسناد متعلق به نیما در مجموعههای مختلف دولتی و مجموعههای دیگر پراکنده شده و امکان تجمیع اصل آنها وجود دارد، با این وجود جمعآوری این اسناد نیز نیازمند شرایط و زمان خاص خود است که امیدوارم دست کم از این زمان استفاده کنند.
او همچنین به تعریفهای مطرحشده درباره موزه از دید ایکوم جهانی و دیگر دستگاههای فرهنگی اشاره میکند و میگوید: در حال حاضر به نظر میرسد آمادگیها برای خانه نیما فراهم نیست، تنها اتفاقی که در ظاهر فیزیکی آن قابل مشاهده است، رنگِ دیوار بیرونی خانه و تمیز کردن حیاط است وگرنه اقدامی که بتوانیم وضعیت خانه را به زمان حضور نیما برگردانیم، هنوز انجام نشده است. حداقل کاری که بتواند در فضای بصری و محیطی آن را نشان دهد، هنوز وجود ندارد.
دزاشیب را به محور فرهنگی ادبی معاصر تبدیل کنید
عظیمی با تاکید بر اینکه دوستداران نیما یوشیج تقاضا دارند که خانه این شاعر از وضع موجود به وضع مطلوب و به یک خانه موزه شایسته تبدیل شود، ادامه میدهد: به واسطه قرارگیری خانه «سیمین دانشور و جلال آل احمد» و خانه «نیما یوشیج» در منطقه دزاشیب تهران، میتوانیم این منطقه را به عنوان منطقه فرهنگی ادبی معاصر تبدیل کنیم؛ دو خانهای که پتانسیل ایجاد یکی از محورهای مهم ادبیات معاصر ایران را دارند.
این نیماپژوه تاکید میکند: انتظار داریم شهرداری علاوه بر خدمات شهری که برای خود تعریف کرده است، عهدهدار حفظ و نگهداری و ایجاد موزه باشد و از فعالیتهای پویای فرهنگی حمایت کند.
انتهای پیام
ثبت نظر