ظرف دو هفته از تهاجم، عمیقترین رخنه عراق در خاک ایران فقط ۶۵ کیلومتر بود، و در بیشتر مناطق عراقیها بیشتر از ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر نتوانستند پیشروی کنند. چه در رشته کوههای زاگرس، یا در زمین خشک و صاف خوزستان، سریعترین واحدهای عراقی فقط بهطور متوسط پنج تا شش کیلومتر در روز پیشروی میکردند.
، کنت مایکل پولاک تحلیل گر نظامی خلیج فارس در سازمان سیا در کتاب «آنچه گذشت» در رابطه با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران توضیح میدهد: نتیجه حمله زمینی عراق از حمله هوایی بهتر نبود. مشکل بزرگ این بود که نیروهای عراقی در مقابل مقاومت نیروهای اندک ایرانی گسترش یافته در طول خط مرزی مشترک، آهنگ حرکت کندی داشتند. رویهمرفته، موازنه قوا به نحو سنگینی به نفع عراق بود.
دلیل کاهش آمادگی نیروهای نظامی ایران
به دلیل ترک خدمت، کاهش روحیه، پاکسازیها، کاهش خدمت وظیفه به یک سال، درگیری در مناطق بحرانزده داخلی و دیگر مسائل ناشی از انقلاب اسلامی، آمادگی دفاعی نیروهای نظامی ایران نسبت به عراق کاهش چشمگیری پیدا کرده بود. عراق در ابتدای تهاجم خود ۲۷۵۰ دستگاه تانک، ۱۴۰۰ قبضه توپ، ۴۰۰۰ دستگاه نفربر زرهی، و ۳۴۰ فروند هواپیمای جنگنده – بمب افکن را به کار گرفت. در مقابل ایران نتوانست بیش از ۵۰۰ دستگاه تانک آماده به کار، کمتر از ۳۰۰ قبضه توپ آماده به کار، و کمتر از ۱۰۰ فروند هواپیمای عملیاتی وارد عمل کند.
ایران دارای نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر رزمنده در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، [۱] که در آن زمان، بیشتر آنها از مردم عادی بودند که وظیفه محافظت از انقلاب اسلامی را به عهده داشتند و اکثریت قریب به اتفاق آنها آموزش نظامی ندیده بودند. تقریباً یک چهارم از نیروی زمینی ایران درگیر نبرد با ضد انقلاب در کردستان بودند، و ایران فقط دارای دو لشکر آزاد بود که شدیداً از لحاظ پرسنلی خالی شده بودند، و استعداد این دو نیز در حد دو تیپ کاهش یافته بود، و در واقع برخی از نیروهای امنیتی (ژاندارمری) و مردمی مجهز به جنگ افزارهای انفرادی و اجتماعی سبک، در امتداد مرز برای نبرد با ۹ لشکر عراقی که برای تهاجم به ایران بهخوبی مسلح شده بودند، گسترش یافته بودند.
موازنه محلی نیروها در خوزستان به نفع عراق بود
موازنه محلی نیروها در خوزستان، حتی خیلی بیشتر به نفع عراق بود. لشکر ۹۲ زرهی در اهواز تنها واحد عمده نظامی ایران در منطقه بود، که چند روز قبل از حمله عراق در دستههای به استعداد گروهان در پشتیبانی از پایگاههای مرزی ژاندارمری گسترش یافت و در واقع از نظر فرماندهی و کنترل از سوی لشکر به حال خود رها گردیده بودند. به طوری که عراقیها با عناصری از دستههای (گروهانها) کوچک نیروی زمینی ایران، سپاه پاسداران و ژاندارمری مواجه میشدند که اساساً با سلاحهای سبک و بدون هیچ هدایت مرکزی میجنگیدند. بیشتر نیروهای ایرانی تلاش کردند تا حتیالمقدور تهاجم عراق را به تأخیر بیاندازند و ناگزیر به دیگر مواضع قابل دفاع، عقب نشینی کردند.
با این وجود، در ظرف دو هفته از تهاجم، عمیقترین رخنه عراق در خاک ایران فقط ۶۵ کیلومتر بود، و در بیشتر مناطق عراقیها بیشتر از ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر نتوانستند پیشروی کنند. چه در رشته کوههای زاگرس، یا در زمین خشک و صاف خوزستان، سریعترین واحدهای عراقی فقط بهطور متوسط پنج تا شش کیلومتر در روز پیشروی میکردند، و غالباً در پارهای محورهای نفوذی فقط با دسته هایی از یگانهای نظامی، نیروهای ژاندارمری و سپاه پاسداران و مدافعان محلی آموزش ندیده ایرانی که با سلاحهای سبک مسلح شده بودند، مواجه میشدند.
دلیل پیشروی کُند عراق در خوزستان
دلیل ابتدایی برای این پیشروی کند، دکترین تاکتیکی عراق بود. همانند کاری که علیه کُردها انجام میدادند، واحدهای عراقی در روش حمله خویش متکی به قدرت آتش شدید بودند به این معنی که واحدهای زرهی و مکانیزه تا منطقه جلوی آنها با آتش تانک و توپخانه به صورت پر حجمی پوشیده نمیشد پیشروی نمیکردند. سپس آنها مسافت کوتاهی را پیشروی میکردند و بعد در زمین فرو میرفتند و برای دور بعدی از آتشباری و گلوله باران، دوباره صبر میکردند.
در مواردی هم که آنها با مقاومت ایران (هر چقدر سبک) مواجه میشدند، واحدهای زرهی عراق متوقف میشدند تا واحدهای مهندسی برای ساختن مواضع دفاعی برای آنها وارد عمل شوند، و سپس یک آتش پشتیبانی سنگین با استفاده از تانکها، خمپارهاندازها، توپخانه، راکتاندازها، موشکهای زمین به زمین فراگ، حملات هوائی و هر گونه جنگ افزار موجود دیگر اجرا میکردند تا زمانی که مقاومت ایران از بین میرفت، و آن وقت آنها پیشروی خود را از سر میگرفتند و باز زمانی متوقف میشدند که دوباره نشانهای از مقاومت ایرانیها در مقابلشان ظاهر میشد.
بهعلاوه، هنگامی که واحدهای عراقی اقدام به مانور و پیشروی میکردنـد به محض اینکهه به حداکثر بُرد آتـش توپخانه پشتیبانی خود میرسیدند، بلافاصله متوقف شده و سنگربندی میکردند، و منتظر میماندند تا توپخانه به جلو تغییر موضع داده و آنگاه آنها حرکت خزنده رو به جلوی خود را از سر گیرند.
در مرکز رشته کوههای زاگرس، واحدهای پیاده نظام عراق از شلیک دست جمعی موشکهای هدایت شونده ضد تانک «ساگر» به صورت رگبار علیه موانع کند کننده تحرک در جادههای ایران استفاده کردند، که در غالب اوقات این موانع فاقد سازمان پدافندی و در واقع بیدفاع بودند. در منطقه عمومی دزفول در خلال هفته اول جنگ، نیروهای عراقی نوعی از تک جناحی را به کار بردند؛ زیرا ایرانیها فاقد سربازان کافی برای شکل دادن یک خط دفاعی پیوسته بودند، و بعد از چندین روز گلولهباران، نیروهای عراقی توانستند موضعی را در یکی از جناحهای ایران اشغال کنند که میتوانست تهدیدی برای حمله به داخل خطوط دفاعی ایران در آن منطقه باشد اما عملاً تک جناحی مورد نظر و طراحی شده خود را انجام ندادند که موجب شدایرانیها بتوانند با موفقیت و به سلامت عقب نشینی کنند.
فرماندهان عراق تاکتیک خود را تغییر نمیدادند
عراقیها هر چه بیشتر و بیشتر وقت و فرصتهای خود را در پشت اجرای فقط آنچه در برنامه زمانبندی طرحهای عملیاتی فرمان دادهشده بود، صرف میکردند و فرماندهان خط مقدم عراق هرگز این تاکتیکها را تغییر نمیدادند. رهبری تاکتیکی عراق به سادگی قبول نمیکرد تا هرگونه خلاقیت و ابتکار عمل از خود نشان دهد. واحدهای زرهی و مکانیزه عراق هرگز از تحرک خویش برای گذشتن از مواضع نیروهای ایرانی استفاده نکردند و نه مواضع دفاعی ایران را محاصره کردند و نه از قدرت غافلگیری خود به راحتی و به سهولت برای از بین بردن دستههای کوچکی از نیروهای پیاده ایران که اغلب با معدود سلاحهای ضد تانک مجهز بوده و گاهی هم به طور ناقص آموزش دیده بودند، استفاده کردند.
جان واگنر [۲] یک کارشناس و تحلیلگر در زمینه جنگ ایران و عراق حیرتزده شده است که چگونه از سوی عراق هیچ تلاشی برای استفاده از قدرت تحرک سریع ستونهای زرهی برای رخنه در مواضع پدآفندی سبک ایران و از هم گسیختن عقبه نیروهای ایرانی و برای تصرف اهداف کلیدی، قبل از اینکه ایرانیها بتوانند واکنش مؤثری نشان دهند صورت نگرفت. عراقیها هرگز تلاش نکردند تا مناطق جغرافیایی حساس و کلیدی را برای قطع خطوط ارتباطی یا جلوگیری از عقب نشینی ایران تصرف کنند. عراق حتی یک بار هم از سربازان هوابرد یا عملیات هلیبرد برای انجام یک تک احاطهای عمودی بر روی عقبه مواضع ایران برای سرعت بخشیدن به عبور نیروهای مکانیزه خود استفاده نکرد. فرماندهان عراقی برای به کار بردن و وارد عمل کردن نیروهای احتیاط خود بسیار کُند بودند تا بتوانند بهسرعت بر مقاومت نیروهای ایرانی غلبه نمایند و چه زمانی که با پاتکهای معدود ایران مواجه میشدند، چه برای حفظ دور تک، زمانی که واحدهای تک ور آنها در خط مقدم متوقف میشدند یا سازمان آنها به هم میریخت.
پی نوشت:
[۱] - در آن زمان بیان چنین رقمی در استعداد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیار اغراق آمیز است. (ویراستار)
[۲] - وی به همراه آنتونی کوردزمن کتاب درس هائی از جنگ مدرن را نوشته است که در جلد دوم آن به جنگ ایران و عراق پرداخته است.(مترجم)
منبع:
آنچه گذشت، کنت مایکل پولاک، مترجم: مهدی خسروی نژاد، ویراستار: سرتیپ دوم ستاد مسعود بختیاری، ص۱۶
انتهای پیام
ثبت نظر