Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 15 و 34 دقیقه

دوست دارم در آینده مافیای کنکور بشوم

دوست دارم در آینده مافیای کنکور بشوم

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز

دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت 12:49

رضا ساکی

امروز به میان نوگلان باغ وطن رفتیم تا از آن‌ها بپرسیم در آینده می‌خواهند چه‌کاره بشوند و برای مام میهن چه کنند.
پسربچه‌ای که داشت شکلات می‌خورد گفت: من دوست دارم در آینده مافیای کنکور بشوم چون پدرم می‌گوید خیلی درآمدشان بالاست و با بالا هم رابطه خوبی دارند و تلویزیون هم دائم برای‌شان تبلیغ می‌کند.
دختری که داشت لواشک می‌خورد گفت: من متولد ایران نیستم و از پدر و مادری هنرمند زاده شده‌ام و عاشق لواشک‌های کشور شما هستم و الان هم آمده‌ایم تعطیلات.
پسری که در صف اتوبوس ایستاده بود پاسخ داد: من می‌خوام در آینده وسط خط مترو مال بزنم. یعنی آن قدر زورم زیاد بشود که مالم را هر جا دوست داشتم بسازم.
دخترخانمی که داشت پیاده‌روی می‌کرد گفت: آرزو می‌کنم بتوانم  یک آرایشگاه در بالای شهر تهران بزنم و آن‌جا عمل باز قلب انجام بدهم تا مردم هنگام آرایش به درمان خود نیز برسند.
پسری که کت و شلوار پوشیده بود گفت: می‌خوام در آینده رجل سیاسی بشوم و تنبل‌های فامیل‌مان را بفرستم بروند پیش رتبه‌های تک‌رقمی کنکور پزشکی بخوانند.
دختربچه‌ای که لی‌لی می‌کرد گفت: مهاجرت می‌کنم. و به لی‌لی ادامه داد.
پسرکی که با موبایل حرف می‌زند گفت: هیچ جا مثل این‌جا نیست. من دارم روزی ۵۰ میلیون درمیارم. کجا برم بهتر از این‌جا؟
دخترکی که داشت پیامک می‌داد و ریزریز می‌خندید گفت: قراره منو با خودش ببره اروپا. همین امشب. قرار گذاشته خزانه بخارایی...
پسری که عینک دودی زده بود گفت: ایده فروش خاک کشور به کشورهای همسایه را دوست دارم. امیدوارم تا آن زمان خاکی باقی مانده باشد که من هم بفروشم.
دختری که یک کلاسور در دست داشت گفت: دعا کنید پسر یکی از مسئولان عاشق من بشود.
پسری که داشت پایان‌نامه‌اش را می‌نوشت گفت: دختر خوب که پدر موثر در دولت داشته باشد سراغ ندارید؟
انتهای پیام

تعداد بازدید : 320

ثبت نظر

ارسال