دارالحکومه یزد یکی از بناهای شاخص و شاید کمتر شناخته شده شهر جهانی یزد است که سیر تاریخی چندین حکومت را در به چشم دیده است اما در این میان شاید کمتر کسی بداند که حادثهی تلخ دوختن دهان «فرخی یزدی» شاعر و روزنامهنگار آزادی خواه دوران مشروطه نیز در حیاط همین دارالحکومه رخ داده است.
، بنای اولیه این مکان در دوره «شاه یحیی» حاکم دوره آل مظفر، به عنوان ارگ حکومتی به شهر تاریخی یزد اضافه شده و درون حصاری که دور تا دور آن را فراگرفته بوده، قرار داشت.
این بنا در اواخر دوره صفویه و به دنبال درگیریهای حکومتی تخریب میشود ولی در دورهی قاجار، بنای کنونی با عنوان دارالحکومه بر روی خرابههای به جا مانده از کاخ «شاه یحیی» ساخته میشود.
بنای تاریخی این مکان همانند سایر بناهای تاریخی استان یزد دارای ویژگی های معماری ایرانی مانند حیاطی بزرگ که در مرکز آن حوضی بزرگ قرار دارد و همچنین حیاطی کوچکتر در بخش غربی آن است.
بادگیرهای بلند و بزرگ، هشتی خاص با نوعی گچ کاری با عنوان «یزدی بندی» در سقف آن از دیگر ویژگی های این مجموعه در مجاورت بافت تاریخی و جهانی شهر یزد است.
این بنا از زمان شکلگیری و استقرار حکومتی حاکمانی همچون «ضیغمالدوله بختیاری» تا زمان تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، مقر اصلی حکومتها در یزد به حساب میآمده و در دورههای مختلف حکومتی به عنوان ارگ حکومتی، دارالحکومه، فرمانداری کل، استانداری و در نهایت به عنوان اداره کل میراث فرهنگی به کار گرفته شده است.
این بنا علاوه بر حوادث تاریخی و مهمی که از سر گذرانده، ماجراهای جالب توجه و ناشنیده ای را نیز به چشم دیده که از آن جمله حادثهی تلخ دوختن دهان «فرخی یزدی» شاعر، روزنامهنگار و یکی از رهبران آزادی خواه دوران مشروطه بوده که در حیاط همین دارالحکومه رخ داده است.
ماجرا از آنجا شروع می شود که فرخی یزدی به صورت علنی زبان به اعتراض میگشاید و هویت آزادی خواهی او برملا میشود؛ این جا است که حاکم وقت یزد یعنی «ضیغم الدوله» که از حاکمان بدخو و ستمگر قاجاری بوده، فرمان دستگیری فرخی را صادر میکند.
به دنبال صدور فرمان دستگیری فرخی، او را از محل خانهاش، دستگیر و به همراه دوستان و اقوامش به دارالحکومه میآورند و در مقابل حوض بزرگ حیاط مرکزی و در چوبی با شیشههای رنگارنگی که در حال حاضر محل دفتر مدیر کل میراث فرهنگی است، به فلک و شلاق میبندند.
این در حالی است که فرخی در حین شکنجه شدن نیز به شاه توهین میکند و هر چه ضربه شلاق محکمتر و بر میزان آن افزوده میشود، ناسزاهای فرخی نیز تندتر میشوند.
ناگهان شاه فرمان حضور خیاط باشی را میدهد و در عین تعجب سایرین، با آمدن خیاط باشی، شاه فرمان دوختن دهان فرخی را میدهد.
در همین محل، دهان فرخی را میدوزند و به شلاق زدن این رهبر آزادی خواه ادامه میدهند که نقاشی آقای سیاره، هنرمند یزدی به عنوان شاهد آن جریان سیاسی هچنان باقی مانده است.
این بنا هم اکنون به ثبت ملی سازمان میراث فرهنگی کشور رسیده و بازدید آن برای عموم مردم رایگان و آزاد است.
گزارش از: فاطمه رهبر، خبرنگار ایسنای یزد
انتهای پیام
ثبت نظر