ناتاشا امیری میگوید: اگر نویسنده یکدفعه تحت تاثیر یک نوع جوگرفتگی قرار بگیرد و بخواهد نقد اجتماعی را در آثارش بهطور تعمدی انجام بدهد شکست سنگینی خواهد خورد، چون کارش از دل نیامده است.
این داستاننویس درباره توان ادبیات در نقد شرایط و جامعه اظهار کرد: ادبیات گذشته از هر چیزی تا حدودی حوزهای شخصی است. ممکن است یک موضوع یا دیدگاه در سطح اولیه داستاننویسی، ذهن نویسنده را مشغول کند و بخواهد درباره آن بنویسد. البته مسائل سیاسی یا حتی اجتماعی بابطبع خیلی از نویسندهها نیست؛ یعنی اصلاً ترجیح میدهند به این حوزه وارد نشوند.
او افزود: ولی واقعیت این است که بعضیها به سطوح اول علاقه دارند. مثلاً یک نویسنده میآید و از تخیلات و دغدغههای شخصی خودش مینویسد. یکسری هم هستند که بعد از مدتی میخواهند از این سطح فراتر بروند یا احساس میکنند که میتوانند در حوزههای دیگری هم دخالت کنند. فرض کنید که یک نویسنده معروف است و صفحهای هم در اینستاگرام دارد و میخواهد که بلندگو یا تریبون مردم باشد و شروع میکند به زدن حرفهای مردم که این حرفها ممکن است به مذاق خیلیها خوش بیاید و حتی لایکهای زیادی هم بخورد و این باعث شود که فکر کند متخصص امور اجتماعی است. اینجاست که خطر دارد. البته ممکن است یک نفر هم نویسنده باشد، هم یک سیاستمدار قابل و یا دید خوبی از اجتماع داشته باشد و دغدغههای شخصی خودش، نقد اجتماعی یا سیاسی باشد و بخواهد در اینباره بنویسد، که در اینصورت اشکالی ندارد نویسنده این دغدغه را داشته باشد و پای درد دل مردم بنشیند و در آثارش هم این را بیاورد.
امیری سپس از جمله نویسندگانی که با دغدغه شخصی و به دور از القای دیگران به نقد اجتماعی پرداختهاند، به احمد محمود اشاره کرد و گفت: من هم خودم اخیراً احساس کردهام چیزهایی را در جامعه دیدهام که در من و در تعدادی از داستانهایم تاثیر داشته است. اما ممکن است برخی نویسندهها در امور سیاسی بهگونهای دخالت کنند که آگاهی لازم را نداشته باشند و این خطرناک است.
نویسنده آثاری مثل «هولا…هولا»، «با من به جهنم بیا» و «عشق روی چاکرای دوم» درباره محدودیتهای موجود در نقد توسط ادبیات، بیان کرد: من خودم با این مسئله دست به گریبان بودهام. یکی از وقایع اجتماعی را در یکی از رمانهایم آورده بودم که وزارت ارشاد روی آن مسئله داشت، در نتیجه مجبور شدیم آن صحنه را تغییر بدهیم. اینگونه محدودیتهای سانسور وسط میآید. اما خیلی جالب است، بعضی وقتها حتی دیده میشود که کسی به تلویزیون میآید و از وضعیت اقتصادی بلند انتقاد میکند. اما نویسنده اگر بخواهد همان را در اثرش بیاورد و بنویسد، خیلی گیر میدهند. البته شاید هم این بهخاطر ماندگاری بیشتر ادبیات است.
او در ادامه متذکر شد: مسائل سیاسی که اصلاً خیلی خط قرمز است. اما وقتی در نویسندهای وجه سیاسی وجود دارد و میخواهد درباره آن بنویسد، چه اشکالی دارد؟ ولی اگر نویسنده بخواهد تعمدی وارد شود، خودش را خیلی خراب میکند و مطمئناً سقوطی در آثارش دیده خواهد شد.
ناتاشا امیری همچنین به تاثیرپذیری جامعه و مردم از ادبیات اشاره کرد و درباره کارکردهای ادبیات در نقد جامعه در طول تاریخ، اظهار کرد: مثلاً برجهای دوقلو قبل از صحنه واقعی حادثه، در یکی از فیلمهای دیوید فینچر بود که فروریخت. یعنی گاهی به ذهن نویسنده صحنههایی میرسد که بعداً در واقعیت اتفاق میافتد. یکوقتهایی هم برخی نویسندهها دیدگاه انتقادی طنز به مسائل جامعه دارند که این در کارهای اغلب نویسندهها دیده شده و تاثیر گذاشته است. البته باز هم به دغدغه نویسنده بستگی دارد. و اینها همه در تغییر اذهان، حتی شدیدتر از یک فیلم سینمایی عمومی تاثیر دارد.
این نویسنده در پایان از رو به اتمام بودن مجموعه داستانش با عنوان «گربهها تصمیم نمیگیرند» خبر داد و گفت این کتاب رویکردی از نقد اجتماعی را به همراه دارد و به زودی منتشر خواهد شد.
انتهای پیام
ثبت نظر