Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 6 و 58 دقیقه

خرده‌زرنگ‌ها همه جا هستند

خرده‌زرنگ‌ها همه جا هستند

منافع مادی ناشی از خرده‌زرنگی‌ها واقعاً ارزش چندانی ندارد. نه دو تا تن‌ ماهی اضافه چندان دستاورد خارق‌العاده‌ای است؛ نه بدون نوبت سوار اتوبوس شدن!

شنبه 21 اردیبهشت 1398 ساعت 17:27

، روزنامه شهروند نوشت: اخیراً صف‌های شگفت‌انگیز بنزین همه را غافلگیر کرد؛ طوری که بحث در مورد آن همچنان ادامه دارد. این صف‌ها در پی شایعه تأیید نشده سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین تشکیل شد و با وجود اعلام کذب بودن آن ادامه یافت.

به این ترتیب انبوهی از خودروها با باک نیمه‌پر در مقابل پمپ‌های بنزین تجمع کردند و مزاحم آن دسته از شهروندانی شدند که در همان زمان نیاز واقعی و ضروری به سوخت داشتند. این اتفاق از جنبه‌های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است؛ از بی‌اعتمادی مردم به سیاست‌های مسئولان گرفته تا حس فرصت‌طلبی که در چنین حرکت‌هایی موج می‌زند. با این همه به نظر می‌رسد دردناک‌ترین وجه داستان چیز دیگری باشد؛ آنجا که سود حاصل از چنین رفتارهایی واقعاً چشمگیر نیست. کسی که با باک نصفه ساعت‌ها وقتش را صرف ایستادن در پمپ‌بنزین می‌کند، نهایتاً دنبال یک مابه‌التفاوت ٣٠ تا ٤٠ هزار تومانی است؛ مبلغی که با هیچ متر و معیاری ارزش این همه درد سر را ندارد. فراموش نکنیم جامعه مورد بحث از کسانی تشکیل می‌شود که حداقل یک دستگاه خودرو دارند، یعنی از مختصر سرمایه مادی بهره می‌برند و زیر خط فقر نیستند؛ چشم چنین کسانی چرا باید دنبال این سود قلیل باشد؟

روشن است که این داستان بیشتر از آن‌چه اقتصادی باشد، جنبه‌های فرهنگی دارد. اساساً خصلت «خرده‌زرنگی» به یک رسم رایج در کشور ما تبدیل شده. غم‌انگیز است که الان خود کلمه «زرنگی» در حوزه اجتماعی عمدتاً به‌عنوان مترادفی برای دزدی، کلاشی و بهره‌برداری نامشروع از موقعیت‌ها استفاده می‌شود اما کسانی که به هر دلیل امکان زرنگی‌های کلان را ندارند، روح عصیانگرشان را با رفتارهای مشابه کوچک‌تر اقناع می‌کنند. شهروندی که خبر اختلاس‌های چند صد و بلکه چند هزار میلیاردی را می‌شنود و هرگز در موقعیتی نیست که نزدیک چنین اعداد و ارقامی باشد، ممکن است روی فرصت‌های پیش‌پاافتاده در زندگی روزمره‌اش تمرکز کند. انباشت این عادت، امروز به فرهنگی مخرب در سرزمین ما تبدیل شده است. خرده‌زرنگ‌ها را همه جا در شکل‌های مختلف می‌شود دید: از کسی که بدون رعایت نوبت سوار اتوبوس می‌شود تا کسی که خودش را روی صندلی تاکسی پهن می‌کند و در فضایی بیشتر از حقش جا می‌گیرد. این موارد حتی هنگام امدادرسانی در بلایای طبیعی اخیر هم گزارش شد و بسیار گفتند از مددجوهایی که بیش از حد نیازشان کمک می‌گرفتند.

مسأله اینجاست که منافع مادی ناشی از این خرده‌زرنگی‌ها واقعاً ارزش چندانی ندارد. نه دو تا تن ماهی اضافه چندان دستاورد خارق‌العاده‌ای است و نه چند سانتی‌متر جای وسیع‌تر در یک سفر درون‌شهری ١٠ دقیقه‌ای یک خوشبختی وصف‌ناشدنی به شمار می‌آید؛ درست مثل آن نصفه باک بنزین ارزان‌قیمت که قرار نیست کسی را به جایی برساند. خیلی از ما این کارها را می‌کنیم؛ فقط به خاطر اینکه حس نکنیم از قافله بزن در روها عقب افتاده‌ایم، فقط برای اینکه حس گنگ «جا ماندن» نداشته باشیم. چه تعداد از این جمعیتی که در شلوغی جاده از شانه خاکی راه فراری برای خودشان درست می‌کنند یا در ترافیک خیابان با چشم‌های برق‌زده پشت سر آمبولانس مریض‌دار راه می‌افتند، کار واجب دارند و قرار است از وقت‌شان طلا بسازند؟ طعنه‌آمیز است اما خیلی از ما این زمان را به قیمت فحش و نفرین دیگران ذخیره می‌کنیم که لابد بعداً در صف آخرین لیترهای بنزین ارزان‌قیمت بسوزانیم!»

انتهای پیام

تعداد بازدید : 183

ثبت نظر

ارسال