به گزارش خبرنگار مهر، مجتبی فرآورده تهیهکننده باسابقه سینما در یادداشتی به انتقاد از فیلمها و سریالهای اخیر پخش شده از سینما و تلویزیون پرداخت و مدیران و هنرمندان را در این زمینه مورد سوال قرار داد.
متن یادداشت تهیهکننده فیلمهای سینمایی «ملک سلیمان» و «۲۳ نفر» با عنوان «حکمت؛ گمشده سینما و تلویزیون» که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است را در ادامه میخوانید؛
مخاطبان امروز سینما و تلویزیون، بیش از گذشته تحتتاثیر برنامههای درام قرار دارند و درام به یکی از ابزارهای عمده اطلاعرسانی و یکی از شیوههای مسلط تفکر درباره زندگی و موقعیتهای آن و یک ترفند مهم برای انتقال اندیشه بدل شده است. در جهان مدرن، درام است که پیریزی عمده الگوهای نقشپذیری جامعه، رفتارهای اجتماعی، ارزشها و خواستها را شکل میدهد.
در چنین شرایطی، بایسته است که آثار نمایشی سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی را بررسی کنیم که چه مسیری را پی گرفته، و چه ارزشها و هنجارهایی را در جامعه ایرانی نهادینه میکنند.
آنانی که گمان میبرند سریالها و فیلمهای پُر محتوایی برای مخاطبان تولید کردهاند بد نیست بدانند که در واقع اندکی ویتامین را در بیست لیتر آب حل کرده و به خورد مخاطب دادهاند. شاید اندکی از آن ویتامین باشد، اما مابقی آب است، آب! پُرمحتواترین ماه، ماه رمضان است اما مدیران محترم فرهنگی ما بیمحتواترین و بیخاصیتترین سریالها و فیلمها را در این ایام روانه آنتن و اکران میکنند. در ماهی که ماه رحمت است و بخشایش و خداوند شیاطین را به قُل و زنجیر میکشد تا آدمیان انسانیت خود را باز یابند و خویشتن خویش را با اوصاف و اخلاق انسانی بیارایند، با نمایش آثار تولیدی خود از طریق صفحه تلویزیون و پرده سینما روزنهای میگشایند برای ترویج خشونت و انتقام و لودگی تا با ترسیم فضایی مملو از عصبیت و ابتذال، روح و روان مردم جامعه را به اسارت بگیرند و بجای ارائه تصویری از زندگی که سیری است عمودی از زمین به آسمان، با نمایش صِرف زنده بودن که حرکتی است افقی از گهواره تا گور، جامعه را به سمت خمودی و افسردگی، و سرخوشی و سرمستی سوق دهند. آیا ارائه تصویر فضای امید و مثبت و رفیع، از آثار نمایشی رخت بربسته و تلویزیون و سینمای ما با هر هنجاری بیگانه شده است؟
حیرانی مدیران محترم فرهنگی و سازندگان محترم آثار از عدم شناخت نیازهای حقیقی جامعه و پرداختن صِرف به نیازهای واقعی ولی کاذب جامعه، در فضایی که هیچ نشانی از تفکر و تعقل از تبعات آثار نمایشی ندارند سبب شده تا طیف گستردهای از عواطف و احساسات انسانی در آثار نمایشی مورد غفلت واقع شود و زیبایی، آرامش، متانت، مناعت طبع، مِهر و مَحبت، رحمانیت و رحیمیت، امید به زندگی و… در آثار نمایشی سینما و تلویزیون جایگاهی نداشته باشد.
آیا باور کنیم تلاش مدیران محترم فرهنگی و سازندگان محترم این آثار بیمایه، ارضاء قشر خاکستری و بی درد جامعه است و تعالی انسان برای آنان معنی و مفهمومی ندارد؟
مدیران محترم فرهنگی کشور آیا نمیدانند درد جامعه و گوهر گمشده این مرز و بوم فقدان فضایی صحیح در سپهر فکری و فرهنگی این جامعه است؟ آیا نمیدانند معضلات مختلف درحوزههای گوناگون بیانگر عدم تبیین، و فقدان راهبرد و عدم ترسیم و رویکرد صحیح فرهنگی و اصلاح چارچوبهای فکری، فرهنگی و هنری است؟
اگر اصرارمان بر این باشد که جامعهای ترسیم کنیم پُر از زشتی و پلشتی، میل به زیباخویی و زیباجویی و انسانیت در مردمان آن جامعه خواهد مُرد. نشانههای ناهنجاریهای روزمره در کوچه و خیابان و خانوادهها را نمیبینید؟ اگر بر این امر واقفند، چرا آثار سینمایی و تلویزیونی جامعه ایران لبریز است از نمایش قتل، عصبیت، خشونت، خیانت، ترویج حرام، ناهنجاریهای اجتمایی، و نمایش بی حیایی و ابتذال؟
آنانی که گمان میبرند سریالها و فیلمهای پُر محتوایی برای مخاطبان تولید کردهاند بد نیست بدانند که در واقع اندکی ویتامین را در بیست لیتر آب حل کرده و به خورد مخاطب دادهاند. شاید اندکی از آن ویتامین باشد، اما مابقی آب است، آب! وقتی که در آثار نمایشی، جامعهای ترسیم میکنیم بدون آرمان و خواستگاه، چگونه باید خلاءهای این جامعه نمایان شود؟ نمایش پُر تعداد ناهنجاریها و زشتیها و پلشتیهای جامعه، ما را به فکر وا نمیدارد که بفهمیم چقدر فرهنگ جامعه ایرانی جمود و ایستا و تهی است و فاقد تفکر و اندیشه و آیندهنگری؟ مگر جز این است که آدمهای کوچک به یکدیگر میپردازند و آدمهای متوسط به وقایع و آدمهای بزرگ به ایدهها و آرمانها؟
سازندگان محترم آثار و به تبع آن مدیران محترم فرهنگی به تغییرات ظرفیت فرهنگی جامعه که در خلال زمان گوناگون است توجهی نمیکنند و تلاش و کوششی در جهت ارتقای فرهنگ جامعه صورت نمیدهند، بلکه بجای نمایش راه برون رفت از وضع موجود و ارائه تصویر مصادیق ارتقاء جامعه به سوی صلاح و رستگاری، بهصورت مداوم زشتیهای جامعه را تصویر میکنند. کدام جامعه فرهنگی را سراغ دارید که در به رخ کشیدن زشتیها و پلشتیهای جامعه خود این مقدار اصرار بورزد؟ این کلام نبی مکرم اسلام را سرلوحه آثارمان کنیم که فرمود: دل آدمی گونهای ساخته شده که با خوبیها آرام میگیرد و بدیها و زشتیها مضطربش میکند.
اگر اصرارمان بر این باشد که جامعهای ترسیم کنیم پُر از زشتی و پلشتی، میل به زیباخویی و زیباجویی و انسانیت در مردمان آن جامعه خواهد مُرد. نشانههای ناهنجاریهای روزمره در کوچه و خیابان و خانوادهها را نمیبینید؟
ثبت نظر