Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 18 و 15 دقیقه

تصویر علیه همبستگی ملی

ساعت24 -مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در اسفندماه سال ۹۷، بخش مقدمه و نتیجه‌گیری گزارش تحلیل و ارزیابی فیلم‌های سی و هفتمین جشنواره فجر ۹۷ با عنوان «سیمای سیمرغ» را منتشر کرد.

سه شنبه 18 تیر 1398 ساعت 11:15

 هدف این پژوهش فهم و ارزیابی «تصویری» بود که فیلم‌های بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» از «ایران» بازنموده‌اند. همزمان با اکران چند  فیلم از فیلم‌های جشنواره ۹۷ یعنی «شبی که ماه کامل شد»، «سرخپوست»، «زهرمار»، «متری شیش و نیم» و «تختی»، نقد جداگانه دوفیلم برای  اولین‌بار منتشر می‌شود.نقد فیلم‌های اکران‌شده تا این لحظه به شرح زیر منتشر می شود:
۱. تحلیل فیلم شبی که ماه کامل شد
شبی که ماه کامل شد در مقایسه با تصویر پراغراق و غیرملموس و بعضا مضحک فیلم «به وقت شام» از بنیادگرایان اسلامی، می‌کوشد تصویری قابل لمس و باور از «بنیادگرایان اسلامی» و فرآیند رادیکال شدن‌شان بدهد. در فیلم در چند دیالوگ به فقر و علل اجتماعی و اقتصادی پیوستن به این گروه‌ها اشاره می‌کند ولی در تصویر و خود داستان نمی‌تواند این علل اقتصادی و اجتماعی را توضیح دهد و برای مخاطب ملموس کند. فیلم تلاش می‌کند تا از اعضای جندالله غول بی‌شاخ و دم و غیرانسان نسازد و در مواردی مثل سکانس گریه کردن عبدالمالک ریگی در جمع یارانش در این مسیر گام‌های مثبتی برمی‌دارد. اما مهم‌ترین ملاحظه‌ی ملی در نقد این فیلم مرتبط با خود سوژه است. در شرایطی که نارضایتی عمومی و نارضایتی قومی، از جمله در میان بلوچ‌ها، رو به افزایش بوده است بعید به نظر می‌رسد که یک بلوچ با دیدن این فیلم ناراضی‌تر نشود. از طرف دیگر گرچه فیلم تلاش می‌کند حساب بلوچ‌ها و حتی بزرگ خاندان ریگی را از عبدالمالک در حد چند دیالوگ و نما جدا کند، اما به خاطر تمرکز داستان بر ریگی، لاجرم «تصویر مخاطب ایرانی غیربلوچ» از «بلوچ‌ها» کلیشه‌زده‌تر و منفی‌تر می‌شود که مقوم همبستگی و یکپارچگی ملی نیست. فیلم تاکید دارد که بلوچ‌ها را مهمان‌نواز و اهل زندگی و موسیقی نشان دهد و مادر و دایی عبدالمالک هم با بازی‌های درخشان فرشته صدرعرفایی و امین امیری قرار است عموم مردم بلوچ که منتقد ریگی هستند را نمایندگی کنند، اما باز این تاکیدها نمی‌تواند تصویر کلی‌ای که فیلم ارائه می‌دهد را تغییر دهد. اساسا پرداختن به این سوژه با پشتیبانی اطلاعاتی وزارت اطلاعات و پشتوانه‌ی مالی حکومتی در سال ۹۷ انتخاب سنجیده‌ای نیست.با دیدن فیلم شبی که ماه کامل شد «تصویر مخاطب ایرانی غیربلوچ» از «بلوچ‌ها» کلیشه‌زده‌تر و منفی‌تر می‌شود.
در فیلم «شبی که ماه کامل شد» شخصیت منفی اصلی (عبدالمالک ریگی) ولو به نمایندگی از برداشت منحرفانه از دین اما رفتارها و گفتارهای دینی دارد. اگر سخنان و رفتارهای عبدالمالک بافتارزدایی و از قاب تروریسم خارج شود مشابه و تداعی‌کننده سخنان و استدلال‌های مطرح شده در کلام برخی از بزرگان اسلام انقلابی و رهبران دینی و سیاسی کشور است. استدلال‌های ریگی بی‌پاسخ رها می‌شود و گفتمان بدیل و رقیبی در تقابل با گفتار ریگی در میان آورده نمی‌شود تا کیفیت باطل بودن ریگی روشن شود. به عبارت دیگر در فیلم «شبی که ماه کامل شد» شاهد بازنمایی قرائتی به اصطلاح ناصواب از دین هستیم که برای اثبات اشتباه بودن مفاد آن تلاشی صورت نمی‌گیرد. این در حالی است که بسیاری از گفته‌ها و احتجاجات عبدالمالک ریگی مصداقی از «کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» است. عجیب‌تر آن است که رقیب دین باطل عبدالمالک ریگی نه یک نظام گفتمانی که تنها عاطفه‌ای انسانی است که قرار است در روابط دختری زیبا از تهران با پسر شاعر مسلک بلوچ که اهل موسیقی است تجلی یابد. در این فیلم در ازای بیانیه‌های تند و فهم باطل دینی جیش العدل، هیچ دین و نظام معرفتی بدیلی مطرح نمی‌شود.هوتن شکیبا با سه لهجه‌ی مختلف در طول فیلم در نقش دشوار عبدالحمید بازی بسیار خوبی می‌کند اما باز مخاطب لمس نمی‌کند که چه شد که او از یک عاشق‌پیشه‌ی شاعرمسلک به بنیادگرایی درنده‌خو که همسرش را می‌کشد، تبدیل می‌شود. نرگس آبیار تلاش کرده است مثل فیلم‌های قبلی‌اش از زاویه‌ای زنانه به این موضوع وارد شود، اما در عمل مخاطب فریب می‌خورد. در ابتدای فیلم می‌خوانیم که داستان فیلم واقعی است. اما کارگردان بیش از آن‌چه مخاطب تصور می‌کند و خبر و انتظار دارد، هر جا لازم دیده در این واقعیت دست برده است، از جمله در مواردی که نقشی مهم در فیلم دارند. مثلا در فیلم مسافران اهل تسنن ایرانی یک اتوبوس توسط جندالله کشته می‌شوند، در حالی‌که در واقعیت مسافران این اتوبوس شیعه بوده‌اند. در فیلم هیچ ایرانی بلوچ در مقابله با ریگی نقشی ایفا نمی‌کند و صرفا با نظامیان غیربلوچ و امنیتی‌های تهرانی مواجهیم و فیلم بیشتر از چشم تروریست‌های تکفیری روایت می‌شود. شاید با توجه به ملاحظات ملی بهتر بود کارگردان از چشم یک بلوچ غیربنیادگرا به سوژه نزدیک شود.

تحلیل فیلم زهرمار

زهرمار فیلمی شکست خورده هم در فرم و هم محتواست. روایت داستان تحول و تغییر یک خیر و مداح که کاندیدای شورای شهر شده و بعد از مشاهده فسادها، فقر، اعتیاد و سایر آسیب‌ها و مسائل اجتماعی، متوجه ناآگاهی خود از مشکلات جامعه و بی‌مبنا بودن شعارهای انتخاباتی‌اش می‌شود و تصمیم به انصراف می‌گیرد. حاج حشمت به عنوان شخصیت اصلی و قهرمان داستان، بشدت آنتی‌سمپات است. در حالی که حاج حشمت باید هم‌دلی برانگیز باشد، تبدیل به شخصیتی شده که اگرنگوییم نفرت‌انگیز، حداقل می‌توان گفت دوست‌نداشتنی است. زهرمار، نقد اجتماعی را به سطحی‌ترین شکل ممکن روایت می‌کند و خروجی‌اش چیزی جز ابتذال نیست. اشکال بزرگ زهرمار، ادعای نقد اجتماعی است درحالی که مسائل را به مبتذل‌ترین شکل مطرح می‌کند. حشمت، لی‌لی، زن همسایه حشمت، خواهرزن حشمت و سایر کاراکترها، تیپ‌های اغراق‌شده‌ی سطحی و باورناپذیری هستند.زهرمار، نقد اجتماعی را به سطحی‌ترین شکل ممکن روایت می‌کند و خروجی‌اش چیزی جز ابتذال نیست.

وقتی می‌گوییم زهرمار حتی در فرم هم شکست خورده‌است، علاوه بر نکات فوق، اشاره به موزیک ویدئویی داریم که در میانه فیلم به واسطه سی‌دی در حال پخش دستگاه ضبط اتومبیل حاج حشمت، به فیلم الصاق می‌شود؛ موزیک ویدئوی رپ با نمایش تصاویر معتادان، فقرا، زنان فاحشه، خشونت و... در سطح شهر تهران. زهرمار وقتی بر کام تماشاگر زهرمار می‌شود که در ادامه داستان متوجه می‌شویم علت کینه رهی از حاج حشمت، به دوران دبیرستان و لودادن مجله‌ی پورنوگرافی است که رهی به مدرسه می آورد! زهرمار ادعای بزرگ بازنمایی مسائل و معضلات جامعه ایران را دارد اما در عمل فیلمی کم‌مایه، سطحی و سراسر شعاری است؛ مثل تمام تصاویر و دیالوگ‌هایش درباره ارتباط با نامحرم، مراسم تدفین، شوخی‌های جنسی، زنان بدکاره و... .سوال اصلی نه از جواد رضویان که این فیلم سطحی و سخیف را ناباورانه در سال ۹۷ تولید کرده بلکه از هیئت انتخاب جشنواره سی و هفتم فیلم فجر است که بر اساس چه متر و معیاری این فیلم را در بخش مسابقه سودای سیمرغ سینمای ایران پذیرفته‌اند؟

تعداد بازدید : 240

ثبت نظر

ارسال