شهریار وقفیپور با اشاره به بیدانشی شاعران کتابهای شعر جدید میگوید بسیاری از کتابهای شعر منتشرشده در یکی دو سال اخیر نشانگر آن است که شعر امروز بیشتر به سمت دو جریان سادهنویسی و شعر زبان گرایش پیدا کرده و تخیل عنصر غایب شعر است.
، این شاعر و مترجم با اشاره به کتابهایی که امسال برای داوری اولین مرحله جایزه شعر «احمد شاملو» خوانده است، گفت: جریان سادهنویسی که تا حدودی نیز مد شده است، برخی کتابها را تا حد دفترچه خاطرات تقلیل داده بود. در برخی کتابها نیز به خاطر افراط در فرمالیسم، شعر دیگر حضور نداشت، شعر تنها به تکنیک صرف بدل شده بود، گویی شابلونی وجود داشته که شاعر بر اساس آن شعر نوشته است. البته نمیتوان گفت همه کتابها در این دو جریان عمده میگنجید؛ مجموعه شعرهایی هم بود که در آن تکنیک به مثابه خود تکنیک به کار برده شده بود و نه هدف، که اینها به شعر نزدیکتر شده بودند.
او افزود: اندک کتابهایی نیز بود که شعرشان وجه خیالی خوبی داشت اما متأسفانه تعداد این کتابها کمتر بود. میتوان گفت مهمترین نشانه و سرنخ برای شعر بودن یک نوشته تخیل است که متأسفانه این عنصر در بسیاری از کتابها غایب بود.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه به جز چند کتاب، بخش زیادی از آثار از بیدانشی شاعرانشان حکایت میکردند، گفت: منظور از بیدانشی این نیست که کلمه یا جمله اشتباهی در شعر به کار رفته باشد، بلکه منظورم این احساس است که شاعر نتوانسته با سنت شعری جهان ارتباط معناداری برقرار کند.
وقفیپور که با ستاد خبری چهارمین دوره جایزه شعر احمد شاملو گفتوگو میکرد برگزاری این جایزه را در پررنگتر شدن رویکرد اجتماعی در شعر موثر دانست و افزود: یکی از ویژگیهای مثبت جایزه شعر احمد شاملو این است که خیلی صریح میگوید که به دنبال چه نوع شعری است. در واقع حرفش این نیست که ما میخواهیم بهترین کتاب شعر یا بهترین شاعر را پیدا کنیم، بلکه میگوید در پی انتخاب بهترین شعری است که در این سنت میگنجد؛ سنتی که در شعر فارسی با احمد شاملو مشخص شده؛ یعنی آوانگارد بودن، مدرن بودن، دغدغههای خاص شعری داشتن و همینطور اجتماعی بودن. جایزه شاملو به دنبال چنین شاعری میگردد و اینکه در فراخوان چنین ویژگیهایی را اعلام میکند، بدان مفهوم نیست که میخواهد بگوید تنها سنت شعری خوب چیزی است که ما انتخاب میکنیم یا به دنبال آن هستیم، بلکه به زعم من در پی زدودن توهمی است که اغلب در برخی جوایز دیگر صورت میگیرد.
این نویسنده گفت: امروزه هیچ معیار مطلقی برای انتخاب شعر یا داستان خوب وجود ندارد و حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که بگویید قصد دارید چه نوع شعر یا ادبیاتی را پیش ببرید. مثلاً برگزارکنندگان جایزه «کتاب سال» مسلما به دنبال این هستند تا کتابی را انتخاب کنند که با سیاستهای رسمی در تناقض نباشد؛ حتا اگر آن را تبلیغ نمیکند، مخالفش هم نباشد، اما چنین چیزی هیچ وقت به صورت رسمی و آشکار اعلام نمیشود و همواره این توهم وجود دارد که کتاب سال به بهترین کتاب منتشرشده در آن سال داده میشود.
او همچنین درباره رویکردهای اجتماعی در کتابهای شعر یک سال اخیر بیان کرد: نمود این رویکرد چندان واضح نیست. به هر حال هنوز جریانهای فرمالیستی و پستمدرنیستی و جریانهای دیگری که در پی حذف هرگونه ارجاع اجتماعی وارد شعر شدند، در فضای ادبی کشورمان پررنگ هستند. به همین خاطر تولیداتی که با این سنت شعری همخوانی داشته باشد چندان زیاد نیست. اما شاید بتوان گفت از زمانی که جایزه شاملو بر این ویژگی انگشت گذاشته است، این رویکرد اجتماعی تا حدودی پررنگتر شده. حالا دلیل آن میتواند تلاش عدهای برای کسب جایزه باشد یا بازگشت چنین سنتی به فضای ادبی.
وقفیپور تصریح کرد: حتی اگر کتابهایی بر این اساس نوشته شود، صرف ایجاد چنین سفارشی و ادامه یافتن جایزه در آینده میتواند به یک جریان و سنت شعری تبدیل شود. البته هنوز برای قضاوت درباره تأثیرات این جایزه زود است و برای قضاوت دست کم باید چیزی حدود یک دهه از عمر آن گذشته باشد.
انتهای پیام
ثبت نظر