Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 12 و 30 دقیقه

انسان‌مداری و دوستی، پیام جهانی سعدی است

انسان‌مداری و دوستی، پیام جهانی سعدی است

کوروش کمالی‌سروستانی می‌گوید: سعدی شاعری جهانی است و جهان شاعر نیز در آثارش، اقصای عالم را دربرگرفته و به شهرها و کشورها و قبیله‌ها و اندیشه‌ها و دین‌های مختلف می‌پردازد؛ پیام او، پیام انسان‌مداری نوع‌دوستی و به‌زیستی است.

جمعه 31 خرداد 1398 ساعت 10:50

، مدیر مرکز سعدی‌شناسی در همایشی که در کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو با عنوان «بر خوان سعدی» برگزار شد، درباره آثار و اندیشه‌های سعدی گفت: بسیاری از مردمان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب جهان، او را می‌شناسند و به آثارش دل‌بسته‌اند؛ آثارش نگاشته شد و در دسترس جهانیان قرار گرفت؛ تا آموزه‌ای باشد برای زیستی توأم با نوع‌دوستی، تساهل و تسامح در روزگارانی که انزوا، تنهایی و فقدان ارتباط در جهان مدرن که تا میزان فراگیری بر فردگرایی بنیاد نهاده شده، موجب فرسودگی بسیاری از ساختارهای اجتماعی و کاهش روابط انسانی در جامعه شده است. از این رو است که پس از گذر هشت قرن از نگارش آثار گرانمایه سعدی، در دنیای معاصر و امروز در جمع شما، باز به سعدی باز می‌گردیم و از آموزه‌های او سخن می‌گوئیم؛ شاعری که در ذهن و زبان جهانیان شناخته شده است و البته این امر مرهون عواملی است گوناگون همچون زبان شناختی، اندیشه و نبوغ شاعرانه او. تلفیق این سه عنصر بنیادین در ساختار کلی آثار سعدی منجر به پیدایش و خلق کلیاتی شده که از زمانه پرآشوب شاعر تاکنون، همچنان مرکز توجه همگان واقع شده است.

ظهور سعدی، حیات تازه زبان فارسی

این سعدی‌پژوه در ادامه افزود: زبان فارسی وامدار فردوسی است و کاخ بلند او. بی گزند، از ورای هزار سال همچنان می‌درخشد، اما از قرن چهارم تا هفتم، تحولات زبان فارسی، بار دیگر این زبان نیازمند بازآفرینی کرد. با ظهور سعدی، زبان فارسی حیات تازه‌ای یافت. «دوباره فارسی زبانان با زبان، نه به عنوان ابزار مستعمل، نه به عنوان کلیشه‌های کهنه و وسیله تفنن، بلکه به عنوان شیئی هنری روبه‌رو شدند. دوباره زبان ساحر شد و سعدی از مرمر زبان پر رگه و ناخالص عصر خود، زبانی آفرید معیار شعر و نثر» و بدین ترتیب آثاری آفرید با ویژگی‌های ساختاری و محتوایی خاص؛ بوستان، مثنوی معتدل معنوی او، والاترین مثنوی حِکمی در زبان فارسی است و گلستان، اثر منثور او اندیشمندانه‌ترین و زیباترین کتاب نثر فارسی است. آفرینش غزل‌های عاشقانه، روایت عارفانه، قصاید فاخر، مجالس حکیمانه، نصیحت‌الملوک خردمندانه و رباعیات و قطعات شاعرانه، هر روز بر آوازه سخن سعدی از کران تا به کران قلمرو زبان فارسی می‌افزود و به همین دلیل است که حاکمان و شاعران از پی هم می‌آیند و می‌روند، اما سعدی هم‌چنان می‌ماند.

مدیر مرکز سعدی‌شناسی ادامه داد: ما به سعدی مدیونیم. سعدیِ شاعر، سعدیِ حکیم، سعدیِ روشن‌اندیش، سعدیِ انسان‌گرا و سعدیِ زبان‌آفرین. سده‌های پیش از پیدایش زبان‌های ملی در اروپا، ایرانیان از هویتی محکم و خودبنیاد بر شالوده زبان فارسی برخوردار بودند و سعدی سهمی بی‌بدیل در حفظ و حراست این هویت و شالوده آن داشت. سعدی اصل ساده‌نویسی را، که یکی از ارکان رمان عصر تجدد بود، در نثر خویش به کار گرفت و ایجاز را، که یکی دیگر از ارکان نثر و اندیشه تجدد بود، به یکی از بارزترین ویژگی‌های سبک روایی خویش بدل کرد.

کمالی افزود: برای درک روشن‌اندیشی و روشن‌نگری سعدی باید در ابتدا روزگارش را بشناسیم؛ یعنی بدانیم که سعدی در چه عصری می‌زیست و شرایط اجتماعی، سیاسی و اندیشگانی آن دوران چگونه بوده است؛ در این صورت متوجه عملکرد سترگ و ماندگار وی خواهیم شد؛ قرن هفتم هجری، سیزدهم میلادی که در آن دوران تمدن کانادایی و آمریکایی وجود داشت و اروپا نیز در دوران تاریک قرون وسطی به سر می‌برد و از آن خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسید؛ درست در همین ایام انزوا و سکون است که سعدی در ایران و شیراز، آثار ماندگارش را که در اندک زمانی شهره آفاق می‌شود، خلق کرد.

این پژوهشگر در ادامه با قیاس شرایط تاریخی دوران سعدی و مسائل حاکم بر جامعه اروپا بیان کرد: به هنگام جدال دیرپای دو قطب افراطی در اروپا، بدان هنگام که کلیسای کاتولیک به ظاهر جانب فقرا را می‌گرفت و بهشت را میراث مساکین می‌دانست و وعده می‌کرد که اغنیا را در آن راهی نیست و لوتر توانگران را بندگان برگزیده خدا می‌دانست، اراسموس (۱۵۳۶ ۱۴۶۷ م.) راهی به سوی اعتدال جست و سعدی ۱۵۰ سال پیش از وی، در بیان توانگری و درویشی راه اعتدال را بازجسته بود. تردیدی نیست که محدودیت جغرافیای زبان فارسی موجب شد که غریبان ۴۰۰ سال پس از تألیف «گلستان» با سعدی و آثارش آشنا شوند و اگر آثار او هم‌زمان به زبان لاتین ترجمه و منتشر می‌شد، بی‌تردید سعدی جایگاهی بس والاتر در ذهن و زبان جهانیان به دست می‌آورد. چنانکه امروز می‌بینیم که آثار سعدی با ترجمه به هر زبانی، بزرگی از آن دیار را به احترام و تکریم از او وا داشته است. در آلمان گوته، شیللر و نیچه، در روسیه پوشکین، در آمریکا امرسون، در انگلیس سولیوان، در آمستردام ژانتیوس و … به ستایش سعدی پرداخته‌اند.

سعدی بلیغ‌ترین شکل انسان‌گرایی را ارائه کرد

او سپس اظهار کرد: در جهان غرب، اومانیسم یک حرکت فکری، اعتقادی و واکنشی در برابر مسیحیت قرون وسطی بود که همه امیال و گرایش‌های زمینی و طبیعی انسان‌ها را انکار می‌کرد. بر این اساس، اومانیسم در اعتراض و شورش در برابر این شیوه دینداری و دنیاستیزی پدید آمد. از این سوی در جهان شرق، سعدی بلیغ‌ترین و اندیشانه‌مندترین شکل انسان‌گرایی را ارائه کرده است. انسان‌گرایی او، تبدیل به یک دغدغه و دل‌مشغولی شده و طرح و چهارچوب دقیقی دارد و به تکیه‌گاه‌های فکری و اعتقادی بسیار مستحکم مبتنی است. این میزان از پختگی اندیشه و سنجیدگی طرح فکری از او اسطوره‌ای نام‌آور ساخته است. عبور از مرزها و محدودیت‌های نژادی و اعتقادی و اندیشیدن به همه انسانیت، اصل ثابتی برای او در این عرصه می‌باشد. اندیشیدن به زندگی انسان‌ها و نگرانی از وضعیت موجود آن‌ها، در آثار سعدی، فراتر از محدوده جامعه او و معطوف به جهان انسانی می‌شود. در این امر، گویی سعدی جهان‌اندیشی می‌کند و به نوعی اومانیسم می‌اندیشد که فراتر از همه مرزهای جغرافیایی یا ویژگی‌های نژادی و حتی آئینی و اعتقادی، همه افراد انسانی یا «بنی‌آدم» را اعضای یک پیکر واحد می‌داند. پیام او، پیام انسان‌مداری است و پیام نوع‌دوستی و به‌زیستی.

«بوستان» سعدی؛ داستان بازگشت به خود

مدیر مرکز سعدی‌شناسی در ادامه به توصیف ویژگی آثار سعدی پرداخت و گفت: گلستان شامل یک دیباچه و هشت باب است. باب‌هایی که هریک به فراخور حال سخن از حقیقتی مرسوم در احوال گوناگون دارد. متنی باز که هرکس به قدر همّت خویش از خوانش آن خوشه‌ای می‌چیند. دیباچه‌اش آغازی است دلنشین بر کتابی سترگ. آغازی که ما را از فرش به عرش می‌برد تا از دریچه چشمان زلال سعدی به خدای آشنای او بنگریم. خدایی که «باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده. پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای منکر نبُرد». خدای او صاحب نعمت و دورکننده محنت است. عطاکننده و پوزش پذیر در دیباچه گلستان توجه به رویکرد اخلاقی با گوشه‌نشینی و پس از آن به گفتار آمدن، مطرح شده است‌؛ یعنی حرکتی برای برون‌رفتن از عالم فردی خویش و رویارویی با مسائل اجتماعی زمانه که خود نشان از تحولی‌ از تجربه‌های‌ فردی‌ به‌ سمت‌وسوی زندگانی‌ همگانی و اجتماعی‌. این حرکت خردمندانه در همه ابواب «گلستان» روی می‌دهد. چنانکه مثلاً باب اول در سیرت پادشاهان است روایت پادشاه و رعیت، قدرت و ثروت، ظلم و عدل، مردم‌آزاری و مردمداری… این باب سیاست نامه‌ای کوتاه و موجز است و مبتنی بر روشن بینانه‌ترین شیوه حکمروایی. و باب دوم در «اخلاق درویشان» است که سعدی هوشمندانه پس از شاهان به آنان پرداخته که نمایندگان زهد بودند و عالمان دین. آموزه‌های اخلاقی سعدی در گلستان با یک حرکت جمعی در اجتماع آغاز می‌شود، اما نکات و روایت‌هایی که در حکایت‌های بوستان آمده، اغلب جنبه‌ فردی‌ دارد؛ اعم‌ از تاریخی‌ یا تخیلی‌. آن‌ها «توشه‌ای‌ ز هر خرمنی‌» هستند که برحسب ضرورت حکایت، گزیده و آرمانی شده‌اند. آنچه در بوستان رنگ‌ آرمان‌ اخلاقی‌ دارد، در گلستان، حقانیت‌ یا بطلان‌ خود را در آزمون‌ زندگانی‌ واقعی می‌یابد. داستان بوستان سعدی؛ داستان بازگشت به خود است، بازگشت به خانه!

دغدغه عشق برای سعدی، دغدغه‌ای جاودان است

او هم‌چنین با بیان این‌که خاستگاه غزل سعدی عشق است، گفت: او عشق را مترادف با آدمیت می‌داند و معتقد است که جز از سّر عشق سخن‌گفتن، بطالت و قال و قیل است. دغدغه عشق برای سعدی، دغدغه‌ای جاودان است و به‌همین دلیل است که در گلستان باب «عشق و جوانی» را گشوده و در بوستان به «عشق و شور و زیبایی» پرداخته و در غزل‌هایش عشق را جاودانه کرده است.

اومانیسم دینی سعدی

این سعدی‌پژوه در پایان سخنان خود ضمن خوانش برخی از حکایات و اشعار سعدی بیان کرد: سعدی از شاعری کردن مقصودی متفاوت داشت که همانا دغدغه و کوشش برای سامان دادن به دنیای انسان‌ها بود. این شیوه اندیشیدن به انسان در سراسر ادوار ادبیات سنتی ایران از آنِ سعدی است و سعدی با این دغدغه‌های انسانی در شمار بزرگ‌ترین اومانیست‌ها و انسان‌گرایان جهان قرار دارد! اومانیسم سعدی امری متفاوت از اومانیسمی است که در دوره رنسانس اروپا تکوین یافت و از آن پس در اندیشه و فرهنگ غرب گسترش پیدا کرد؛ زیرا سعدی یک اندیشمند شرقی و دیندار پای‌بند به شریعت است و از این‌رو می‌توان اومانیسم او را اومانیسم دینی دانست. اومانیسمی که دین را برای انسان می‌خواهد و نه انسان را برای دین.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 201

ثبت نظر

ارسال